آیا ‘پرشیا’ برای خوشایند هیتلر ‘ایران’ شد؟



ناظران

رضا نوری روزنامه نگار، در یادداشتی برای صفحه ناظران درباره کتاب بحث برانگیز هانری لوی، نویسنده مشهور فرانسوی و بحث تغییر نام ایران در آن پرداخته است.

ناظران
Image captionجلسه معرفی و امضاء تازه‌ترین کتاب برنار هانری لوی، نویسنده و روشنفکر مشهور فرانسوی در کتابفروشی “مولا” شهر بوردو در جنوب غربی فرانسه که یکی از مهم‌ترین کتابفروشی‌های این کشور است، لغو شد.

جلسه معرفی و امضاء تازه‌ترین کتاب برنار هانری لوی، نویسنده و روشنفکر مشهور فرانسوی در کتابفروشی “مولا” شهر بوردو در جنوب غربی فرانسه که یکی از مهم‌ترین کتابفروشی‌های این کشور است، لغو شد. مسئولان این کتابفروشی توضیحی برای لغو این جلسه ارائه ندادند، اما آقای لوی گفت که هیچ‌گاه از مواضع و اصول خود عقب‌نشینی نخواهد کرد.

برنار هانری لوی در کتاب “امپراطوری و پنج پادشاه” نظراتش را درباره مسائل ژئوپولیتیک خاورمیانه به ویژه مسئله کردها ارائه و از “درستی مبارزه” برای تشکیل یک حکومت مستقل کرد در منطقه دفاع می‌کند. منظور لوی از “پنج پادشاه”، کشورهای روسیه، ترکیه، چین، ایران و عربستان سعودی است.

این نویسنده در گفتگویی درباره وجه اشتراک این پنج کشور گفته است: “پیشتر دوره فاشیست‌ها را تجربه کرده‌ایم، دوره کمونیست‌ها، و دوره اسلام رادیکال. اما امروز با وام گرفتن از این سه، چیزی دیگری اختراع شده که من در این کتاب آن را توضیح داده‌ام، یک موج حمله در پنج جبهه علیه اروپا و غرب.”

اما این مواضع برنار هانری لوی به مذاق ترک‌ها چندان خوش نیست و به نظر می‌رسد که دلیل لغو جلسه کتاب این نویسنده در شهر بوردو نیز همین است. پیشتر یکی از باجه‌های روزنامه‌فروشی در فرانسه تهدید شده بود که اگر نمایش روی جلد مجله هفتگی لوپوئن را که تصویری از رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه به همراه کلمه “دیکتاتور” بود، متوقف نکند، به آتش کشیده خواهد شد.

ایرانیان پیشتر نام برنار هانری لوی را بارها در جنجال پرونده سکینه محمدی آشتیانی – زنی که در یکی از دادگاه‌های کیفری ایران متهم به زنای محصنه و محکوم به اعدام شده بود – شنیده بودند. لوی در آن زمان، کارزاری بین‌المللی را برای آزادی خانم محمدی آشتیانی به راه انداخته بود.

پس از هشت سال، این بار برنار هانری لوی در فصل چهارم بخش دوم کتاب “امپراطوری و پنج پادشاه” باز هم به ایران می‌پردازد.

او در ابتدای این بخش می‌نویسد: “در روابط میان قدرت‌ها، حتی قدرت‌هایی که با هم دشمن هستند، هم مواجهه وجود دارد و هم همرنگی. از یک سو، ارزش‌هایی هست که رقیب آنها را رد می‌کند و از طرف دیگر، تلاش می‌کند که آنها را به عنوان غنایم برای خود بردارد و صاحب شود.”

برنار هانری لوی یکی از مثال‌هایی که در این زمینه ارائه می‌کند، تغییر نام کشور پرشیا یا پارس به ایران است که در زمان رضاشاه صورت گرفت. این نویسنده فرانسوی می‌نویسد که این تغییر به خواست آلمان نازی صورت گرفته است: “او (رضاشاه) فکر می‌کرد امپراطوری جدید آلمان که در حال تولد است، نه رومی و نه ژرمنی است، بلکه آریایی است.”برنار هانری لوی سپس در صفحات بعدی کتاب توضیح می‌دهد که آلمان چگونه از طریق هیأت نمایندگی ایران در برلین، پیشنهاد تغییر نام پارس به ایران را به حکومت تهران ارائه کرد.

نویسنده کتاب “امپراطوری و پنج پادشاه” می‌نویسد همزمان رادیوی فارسی‌زبان آلمان از ائتلاف میان “آریایی‌های شمال” و “ملت زردشت” سخن می‌گوید و هیتلر را چونان امام دوازدهم شیعیان معرفی‌ می‌کند که شیعیان قرن‌هاست منتظر ظهور او هستند.

برنار هانری لوی همچنین به گزارشی نوشته پی‌یر دای، یک فاشیست بلژیکی در تاریخ ششم ژوئیه ۱۹۳۵ اشاره می‌کند که با عنوان “پارسی که به ایران تبدیل شد” در نشریه “من همه جا هستم” متعلق به جناح راست افراطی فرانسه منتشر شد.

او همچنین در گفتگو با شبکه دوم تلویزیون فرانسه گفت: “آلمان نازی به ایرانی‌ها گفت که ما آریایی‌های غرب هستیم و شما آریایی‌های شرق،… ما بر جهان مسلط خواهیم شد…”

لوی اضافه کرد که ایرانی‌ها با قبول پیشنهاد آلمان نازی در واقع دست به یک “کودتای معناشناسانه” زدند، زیرا پارس فقط نام یک کشور نبود، بلکه برای خارجی‌ها یادآور بسیاری از عناصر تمدنی مثل شعر و قالی پارس بود.

این اظهار نظر برنار هانری لوی اعتراض برخی از ایرانیان و همچنین ایرانشناسان فرانسوی مثل یان ریشار و برنار اورکاد را برانگیخت.

یان ریشار که پیشتر کتاب “ایران از ۱۸۰۰ تا روزگار ما” را منتشر کرده، در این زمینه به روزنامه لیبراسیون گفت: “ایران هرگز نام خود را تغییر نداده، زیرا ایرانیان از زمان‌های دور از این کلمه برای نامیدن کشورشان استفاده می‌کردند. در سال ۱۹۳۵ زمانی که کشور در حال اصلاحات گسترده بود، رضا شاه می‌خواست که خارجی‌ها را از توهم‌ها و تصوراتی که پیشتر از پارس داشتند، منقطع کند. رضا شاه با انتخاب نام ایران می‌خواست بگوید که ‘ما کشور مدرنی هستیم’.”

رضا شاه
یارشاطر می گوید: در مورد ایران که آیا ایران گفته شود یا پرشیا، این یک اشتباهی بود که در دوره رضاشاه پیش آمد و دولت ایران از کشورهای خارجی خواست که کشور را ایران بخوانند چون در زبان فارسی، ما کشور ایران می‌گوییم

 

 

ایران یا پرشیا؟

روز اول فروردین ۱۳۱۴ شمسی طبق بخشنامه وزارت امور خارجه نام پارس یا پرشیا، رسما به ایران تغییر یافت. پیش‌تر نام ایران در مجامع بین‌المللی به عنوان پرشیا یا پارس خوانده می‌شد.

گفته می‌شود این تغییر به سفارش کسانی چون سعید نفیسی بوده، که در کنار دیگر روشنفکرانی مانند محمدعلی فروغی اعتقاد به باستانگرایی ایرانی داشتند.

احسان یارشاطر، سرویراستار دانشنامه ایرانیکا در این باره گفته است: “داریوش در کتیبه‌اش می‌گوید من پارسی هستم و آریایی. بنابراین کلمه پرشیا و ایران هر دو قدیمی است و قدیم‌ترین سند و ماخذی که از هر دویش در ایران وجود دارد‌‌ همان کتیبه‌های داریوش هخامنشی است.”

یارشاطر در ادامه گفته است: “در مورد ایران که آیا ایران گفته شود یا پرشیا، این یک اشتباهی بود که در دوره رضاشاه پیش آمد و دولت ایران از کشورهای خارجی خواست که کشور را ایران بخوانند چون در زبان فارسی، ما کشور ایران می‌گوییم. این اصولا ممکن بود عیبی نداشته باشد. فقط یک عیب بزرگ دارد و آن اینست که کلمه پرس در فرانسه یا پرشیا در انگلیسی یا Persian، یک تداعی‌های مطلوبی دارد. شما وقتی در انگلیسی می‌گویید پرشیا عباراتی از قبیل Persian poetry، Persian Art، Persian empire و حتی Persian cat را به ذهن می‌آورد که همه غیر از Persian cat حکایت از یک جنبه‌هایی از فرهنگ و تاریخ ایران می‌کند و همه تداعی‌های مطلوبی است.”

عباس میلانی، مورخ و استاد دانشگاه، درباره چرایی این تغییر می‌گوید: “ایران نزد ما ایرانیان همواره ایران بود. به آمدن آریاها به سرزمین فعلی ایران تأویل‌پذیر بود. غربی‌ها گویا از زمان هرودوت به خطا ایران را پرژیا خطاب کردند. در اوج قدرت نازی‌ها، اسطوره آریاپرستی آنها رضاشاه را وسوسه کرد که با آنچه موج برآینده تاریخ می‌دانست همسو گردد و همه کشورها را وادارد ایران را همان ایران بخوانند.”

بیشتر بخوانید:

با وجود از بین رفتن آلمان نازی، هنوز اسنادی در زمینه سفارش نازی‌ها به سفیر ایران منتشر نشده است. اما بر چه اساسی گفته می‌شود که احتمالا آلمان نازی از تغییر نام پارس به ایران سود می‌برده است؟

عباس میلانی معتقد است: “این تغییر نام بر اساس یک سوءتفاهم و کژفهمی تاریخی صورت پذیرفت. نظر نژادپرستانه نازیسم مفهوم یکسره ساختگی از آریاها مراد می‌کرد. بیشتر برساخته مکتب تئوسوفی و افکار خانم بلواتسکی (Madam Blavatsky ) بود و تنها اندک ارتباطی به آریاهای تاریخ داشت.”

برخی از مخالفان این تغییر نام می‌گویند که با این تغییر، دولت تهران نام ایران را به نفع خود مصادره کرد و دیگر کشورهایی را که سهمی در ساخت تمدن بزرگ ایران داشته و اکنون از ایران جدا شده‌اند مانند افغانستان، نادیده گرفت.

برخی از موافقان هم می گویند پارس تنها نام منطقه ای از ایران است با تاکید بر فارس ها و زبان فارسی اما نام ایران، گستره بیشتری از اقوام و ملل و زبان ها و فرهنگ ها را در برمی گیرد.

اما میلانی در این زمینه تأکید می‌کند: “ایران از سه هزار پیش نام سرزمینی بود که امروز هم ایرانش می‌نامیم. نمی‌دانم کدام نام دیگر مناسب بود؟”

این مورخ با این حال اضافه می‌کند: “نام را به زور و فتوا نمی‌توان تغییر داد. هنوز در غرب فراوانند که ایران را به همان نام پرژیا می‌خوانند. حتی اگر تغییر نام را خطا بدانیم این واقعیت را نادیده نباید گرفت که در نتیجه تلاش آن زمان ایران و آلمان در همدلی، هزاران یهودی – چه یهودیان ایران که از قوم یهودی که نازی‌ها کمر به نابودی آنها بستند مجزا شناخته شدند و چه یهودیان اروپا که به پاسپورت ایرانی دست یافتند – از کوره‌های آتش‌سوزی آلمان رهایی یافتند.

 

 

http://www.bbc.com/persian/iran-44628713″

twitter
Youtube
Facebook