بازی جدید؟، اصلاح‌طلبان علیه اصلاح‌طلبان


eslahtalaban.jpgThursday, Dec 13, 2018

فرارو- مدتی است که شخصیت‌های سرشناس جریان اصلاحات مانند مصطفی تاجزاده صحبت از عبور از اصلاح طلبان را برای حفظ اصلاحات مطرح کرده اند و تاکید دارند که بخشی از اصلاح‌طلبان فعلی که این روز‌ها در نهاد‌های مختلف از جمله مجلس و شورای شهر حضور دارند، نتوانسته‌اند عملکر مناسبی داشته باشند و حتی نام اصلاحات را خدشه دار کرده‌اند.

بعد از شکست اصلاح‌طلبان در انتخابات ۸۴ و به خصوص بعد از ماجرا‌های سال ۸۸، آن‌ها تصمیم گرفتند که حضور موثر و تاثیرگذاری در عرصه رسانه داشته باشند و طی این مدت دیدگاه‌ها و خط مشی خود را برای افکار عمومی تبیین کنند. فعالیت‌های آن‌ها طی این هشت سال بالاخره به ثمر رسید و با حضور در انتخابات ۹۲ و ۹۴ توانستند پیروزی‌هایی به دست بیاورند. اما داستان آنطور که انتظار می‌رفت، جلو نرفت.

در این میان اصلاح‌طلبان که خارج از قدرت حضور دارند تحلیل قابل توجهی را مطرح کردند. آن‌ها معتقد بودند که عملکرد ضعیف اصلاح‌طلبان طی چند سال اخیر جندین دلیل مشخص دارد. اولین آن‌ها این است که به دلیل ردصلاحیت‌های گسترده شورای نگهبان بسیاری از شخصیت‌های کارآمد امکان حضور در عرصه اجرا و تصمیم‌گیری را نداشتند. به همین دلیل جبهه اصلاحات تصمیم گرفت به جای آنکه با صندوق‌های رای قهر کند، لیستی از افراد درجه دو یا سه ارائه دهد یا در انتخابات ریاست جمهوری از حسن روحانی حمایت کند. از سوی دیگر آن‌ها تاکید دارند که جبهه اصلاحات یک جریان گسترده است که افراد و گروه‌های مختلفی در آن حضور دارند و در این میان برخی هم نه اصلاح‌طلب بلکه عافیت طلب هستند و برای ادامه حضور در قدرت حاضر به هرکاری هستند.

با طرح این توضیحات کم‌کم صحبت از اصلاح‌اصلاحات به میان آمد. طراحان و موافقان آن معتقد بودند که باید اصلاح‌طلبان یک بازتعریفی از اصلاح‌طلبی ارائه کند تا از این طریق عرصه را برای افراد عافیت طلب تنگ کند. یکی از موافقان این ایده غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی بود. او در این باره عنوان کرد: «هم اکنون دو نیروی متضاد سیاسی از مصطفی تاج زاده گرفته تا مصطفی کواکبیان همه خود را اصلاح طلب می‌دانند. متاسفانه هنوز مجموعه اصلاح طلبان یعنی کسانی که دست کم سابقه حضور در این جبهه را دارند موفق نشده‌اند یا نخواسته‌اند با ارائه یک تعریف جامع از اصلاح طلبی این دایره را مشخص کنند. گام نخست اصلاحی این است که اصلاح طلبان خودشان را تعریف کنند و از اینکه عده‌ای از این مجموعه حذف شوند هراسی نداشته باشند.

بنابراین تا مدت‌ها صحبت از این مسئله نقل مخافل سیاسی و رسانه‌ای بود، اما با این حال برخی تاکید داشتند که به دلیل همان گستردگی امکان کنار زدن برخی طیف‌ها و افراد نیست. با گذشت زمان و بی نتیجه ماندن طرح اصلاح‌اصلاحات حالا به نظر می‌رسد برخی گروه‌ها و افراد ایده جدیدی دارند و آن عبور از اصلاح‌طلبان است. البته قاعدتا منظور آن‌ها تمامی اصلاح‌طلبان نیست و سعی دارند به نوعی افرادی که زمینه ساز نارضایتی مردم با نام اصلاحات شده‌اند را کنار بگذارند.

نخستین فردی که در این باره اظهار نظر کرد، مصطفی تاجزاده معاون وزیر کشور دولت اصلاحات بود که عنوان کرد: «شکست اصلاحات شکل گرفتن انقلاب، دخالت خارجی و احیانا بروز خشونت در کشور را ممکن می‌کند. برای این‌که دچار همین وضعی نشویم می‌گوییم باید اصلاحات را زنده نگهداشت و امید مردم به اصلاحات را حفظ کرد، حتی اگر به قیمت عبور از اصلاح‌طلبان کنونی باشد. بگذاریم مردم بگویند فلان چهره یا بهمان حزب را قبول نداریم و اصلاح‌طلبان کارآمدتری می‌خواهیم؛ عیبی ندارد از ما گذر کنند، اما از اصلاحات یعنی از روش غیرخشونت‌آمیز و انتخاباتی ناامید نشوند و آن طریق تحقق مطالبات خود را دنبال کنند.»

البته او مدتی قبل به نوع دیگری هم این مسئله را مطرح کرده بود. او درخصوص اینکه آیا اصلاحات در ایران جواب می‌دهد؟ گفته بود: آنچه بنده از آن دفاع می‌کنم اصلاحطبی است نه اصلاح طلبان. اصلاح طلبی دارای تباری است که از امیرکبیر و مصدق و…. شروع می‌شود. اولین مولفه اصلاحات نفی خشونت‌ورزی است و بقیه مولفه‌ها در ذیل آن قرار می‌گیرند. تاج زاده تاکید کرده بود که یکی دیگر از مولفه‌ها، مردم هستند که باید برای خود تصمیم بگیرند نه این که این تصمیم‌ها بیرون از مرز‌ها برای مردم گرفته شود. وی با تاکید بر اینکه اصلاحات یعنی تکیه بر ملت، بهبودخواهی و نفی هرگونه خشونت ورزی، تصریح کرد: مهمترین دستاورد‌های اصلاحات در دو دهه گذشته را در دو جنبه پاسخگو کردن قدرت و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود می‌توان بررسی کرد.

بعد از این صحبت‌های تاجزاده برخی دیگر از اصلاح‌طلبان نیز بر آن مهر تائید زدند. به عنوان مثال عبدالله مومنی فعال سیاسی اصلاح‌طلب با بیان اینکه اصلاحات تنها راه کم هزینه و عقلانی سیاسی است، اما کالایی نیست که در اختیار کسانی باشد که نام اصلاح طلبی را بر خود گذاشته‌اند، عنوان کرد: اصلاح طلبی ما به بخش موجود تبدیل شده و از اصلاحات چیزی جز اصلاح طلبی خروجی نداشته است. براندازان نیز این کشور را به جایی نمی‌برند. از دل این ایده‌هایی که این افراد دارند دموکراسی درنمی آید. افرادی نظیر علی رجایی یک تئورسین سیاسی است و در میان احزاب دیگر هم وجود دارند. وی با طرح این سوال که در وضعیت بی اعتمادی به اصلاح طلب و اصولگرا، چه راهی وجود دارد؟ یادآور شد: نطرسنجی نشان می‌دهد که ۱۲ درصد مردم طرفدار اصلاح طلبی و ۱۰ درصد به اصولگرایی گرایش دارند و مابقی گرایش سیاسی ندارند. اگر اصلاحات آنقدر نالایق و ناشایست است که با چند فرد نالایق مرزبندی کند، نمی‌توانند حاملان تغییر باشند. این تهدیدی برای منافع ملی هم هست.

همچنین محمدعلی ابطحی رئیس دفتر رئیس دولت اصلاحات هم از جمله افرادی است که به نوعی موافقت خود را با طرح عبور از اصلاحطلبان اعلام کرده است. او بعد از این ماجرا‌ها در صفحه رسمی خود در توییتر نوشت: «با کلی حرارت میگفت اصلاحات مرده. نمی‌بینید همه از اصلاحات نا امیدند. گفتم این‌ها نشانه آن است که اصلاحات زنده‌تر از همیشه است. اعتراض‌ها به این است که چرا نتوانسته‌ایم اصلاحات را قوی وموثر به پیش ببریم. مردم از اصلاح طلبان ناراضی هستند نه از اصلاحات. همه اصلاح طلبان فدای اصلاحات.»

علاوه بر این‌ها محمد قوچانی عضو حزب کارگذاران سازندگی هم تا حدود زیادی با این ایده موافق است. او در این باره عنوان کرد: ما نخست باید بازسازی تشکیلاتی اصلاح‌طلبان را صورت دهیم. یعنی الان واقعا مشخص نیست که این جریان که به اسم اصلاح‌طلبی شناخته می‌شود، نامزد‌های مجلس، ریاست‌جمهوری و شورای شهر خود را براساس چه مکانیزم و وزن‌کشی انتخاب می‌کنند؛ و البته من هیچ‌کدام از این ساختار‌های موجود را رسیدن به مقصود نمی‌دانم. ضمن اینکه اصل نهاد شورای هماهنگی درست است، اما امروز به گعده‌ای از احزاب تبدیل شده که می‌تواند مؤثرتر باشد. بازسازی دوم در حوزه ناکارآمدی است. ما تا کی می‌توانیم و می‌خواهیم از نسل اول اصلاح‌طلب استفاده کنیم؟ باید نیرو‌های جوان‌تر، خوش‌ذوق‌تر و دارای جاه‌طلبی مثبت برای رسیدن به قدرت را به کار گرفت. اگر این کار را صورت دهیم، اصلاح طلبی چه در حکومت باشد و یا در اپوزیسیون، مردم خیلی راحت‌تر به آن‌ها استقبال نشان خواهند داد.

با تمام این تفاسیر به نظر می‌رسد بخشی از اصلاح طلبان با عبور از اصلاح‌طلبان فعلی یا حداقل بخشی از آن‌ها موافق هستند. اما نکته مهم در این‌باره آن است که طی چند سال اخیر بار‌ها و بار‌ها ایده‌هایی در خصوص بهبود شرایط اصلاح‌طلبان مطرح شده است که تا امروز مسکوت مانده. یک بار صحبت از اصلاح شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان به میان آمد، اما بعد از مدتی این شورا بدون تغییر خاصی به فعالیت خود ادامه داد. مدتی بعد صحبت از اصلاح‌اصلاحات مطرح شد، اما کم کم به فراموشی سپرده شد و حالا هم که مسئله عبور از اصلاح طلبان به میان آمده است و هنوز مشخص نیست بزرگان این جریان تا چه اندازه به آن توجه خواهند کرد.

اما واضح است که بخش عمده جریان اصلاحات این روز‌ها با وجود اینکه بسیاری از فعالان این جریان مانند نعیمی پور تاکید دارند که فاصله گرفتن از مردم برای اصلاحات سم مهلکی است، اما تا حدود زیادی از مردم و پایگاه اجتماعیشان دور شده‌اند. این را به وضوح می‌توان از عملکرد و موضع‌گیری‌ها و بی توجهی یا کم توجهی آن‌ها به رسانه‌های رسمی دریافت. بسیاری از اصلاح‌طلبانی که این روز‌ها در مجلس یا شورای شهر حضور دارند حالا مدت‌ها است که به درخواست‌های رسانه‌ها برای گفتگو پاسخ مثبت نمی‌دهند و همچنان ترجیح می‌دهند صرفا به صورت یک طرفه دیدگاه‌های خود را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنند؛ بنابراین حالا باید دید در زمان باقی مانده به انتخابات مجلس آیا تحول چشمگیری در این جریان رخ خواهد داد یا خیر.

 

 

https://news.gooya.com/2018/12/post-21491.php

twitter
Youtube
Facebook