اندر حکایت تقسیم بلوچستان / چند نکته و یک پیشنهاد


locator_map_iran_sistan_and_baluchestan_provinceبه نظر می رسد تندروها جهت رخنه در صفوف یکپارچه ی ملت بلوچ یارگیری پیچیده ای کرده اند

آنان در پی آنند که با قرار دادن برخی تحصیلکردگان بلوچ که معتقد به عدم دخالت علما در سیاست اند در مقابل علما که زعمای سیاسی و مذهبی مردم بلوچ هستند، از آب گل آلود ماهی بگیرند. تندروهای استان اینبار هم ثابت کردند که از هوش سیاسی بسیار پایینی برخوردارند، چرا که اولا: در سرآغاز این طرح شوم و برای رودررو قرار دادن این دو قشر موضوع بسیار حساسی را انتخاب کردند. عدم تقسیم بلوچستان از محدود مسائلی است که همه ی مردم بلوچ روی آن متفق القول اند. و دوم اینکه همراهان خود در میان مردم بلوچ را قبل از آنکه موفق به پیشبرد اهدافشان شوند به همه معرفی کردند.

 

اندر حکایت تقسیم بلوچستان / چند نکته و یک پیشنهاد

شاید عنوان انتخاب شده برای این مقال برای برخی دستاویز قرار گیرد، اما چون قرار است در این سطور از واقعیات سخن گوئیم نه تصورات!!!و واقعیت این است که به فرجام رسیدن ایده ی تقسیم استان در عمل تقسیم بلوچستان .است،چرا که وسعت سیستان چندان نیست که قابل تقسیم باشد.
locator_map_iran_sistan_and_baluchestan_province

تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱۳۹۵

پیشنهاد تقسیم استان سیستان و بلوچستان که برخی آن را «تابو» و احتمالا خود را « تابو شکن» می دانند. هرگز- به معنای خاص کلمه – تابو ی ملت بلوچ نبوده و نیست. چرا که تابو با اسپل tabooدر فرهنگ لغت این چنین معنی شده که: تابو: حرام، منع یا نهی مذهبی و یا ممنوع. بنده به شخصه نشنیدم و ندیدم که هیچ عالمی فتوایی در تحریم شرعی بحث تقسیم بلوچستان صادر کرده باشد. از آنجائی که آقای دکتر امینی فرد مرد سیاست هستند و به علت کسوت شریف نمایندگی مجلس از جمله رجال سطح اول سیاست مملکت به شمار می روند، و ایضا در دنیای سیاست بعید است یک سیاست مرد بدون وسواس و اراده قبلی واژگانی را به رشته ی سخن در آورد، که در معنی و مفهوم آن نیاندیشیده باشد. بر این اعتقادم که نماینده ی – به قول برخی دوستان- تکنوکرات ایرانشهر با الغای مشاورین کمی تا نیمه سکولار ایشان عمدا این واژه را در جهت القای ایستادگی شان در مقابل خواست پیشوای سیاسی – مذهبی مردم بلوچ بکار برده باشند. سخنی که با مصاحبه ی اخیر ایشان در متهم کردن مخالفین خود به وهابیت به روشنی ابراز شده است. همان انگی که سالیان درازی است تندروهای استان به شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید و طرفداران ایشان می زنند. به نظر می رسد تندروها جهت رخنه در صفوف یکپارچه ی ملت بلوچ یارگیری پیچیده ای کرده اند.

آنان در پی آنند که با قرار دادن برخی تحصیلکردگان بلوچ که معتقد به عدم دخالت علما در سیاست اند در مقابل علما که زعمای سیاسی و مذهبی مردم بلوچ هستند، از آب گل آلود ماهی بگیرند. تندروهای استان اینبار هم ثابت کردند که از هوش سیاسی بسیار پایینی برخوردارند، چرا که اولا: در سرآغاز این طرح شوم و برای رودررو قرار دادن این دو قشر موضوع بسیار حساسی را انتخاب کردند. عدم تقسیم بلوچستان از محدود مسائلی است که همه ی مردم بلوچ روی آن متفق القول اند. و دوم اینکه همراهان خود در میان مردم بلوچ را قبل از آنکه موفق به پیشبرد اهدافشان شوند به همه معرفی کردند. سوال آقای شهریاری نماینده ی تندرو و احمدی نژادی زاهدان از وزیر کشور در مورد چرایی عدم تقسیم استان همزمان با مصاحبه جنجالی نماینده ایرانشهر، و سپس اقدام هماهنگ دیگر سیستانی های متعصب و تندرو نظیر آقای رخشانی- فعال اصلاح طلبی که در پای عقیده خود برای حمایت نکردن از یک غیرزابلی در انتخابات اخیر مجلس ایستاد که از دوستان همفکر خود جدا و از مالکی، دبیر ستاد مبارزه با مواد مخدر دولت احمدی نژاد حمایت نمود- و همچنین آقای ملاشاهی معاون خبر صدا وسیما قطعا اتفاقی نیست، بلکه تائیدی است بر اینکه تندروها، از تقسیم استان به عنوان اهرم فشاری بر دولت و مردم بلوچ استفاده می کنند. بنابراین تا اینجای سخن به عنوان کوچکترین مخالف تقسیم بلوچستان به استحضار موافقین تکه پاره کردن بلوچستان و حامیان شان میرسانم، تقسیم بلوچستان تابوی ما نیست ولی مسلما خط قرمز ماست!! خط قرمزی که نه بر اساس «تصورات!!!» و خیالات و اوهام مان و یا القائات دیگران، که با تحقیق و کنکاش بدان رسیده ایم و ایمان داریم و معتقدیم که تقسیم استان نه تنها فاقد مزایایی است که دوستان بر می شمرند، که زیان های فراوانی برای مردم استان عموما و مردمان بلوچ خصوصا در پی خواهد داشت.اما مصاحبه ی نماینده چشم پزشک استان و جریانات پس از آن حاوی چند نکته مهم بود.

-۱ جناب ایشان پس از تابو شکنی به عنوان یک نمونه از موفق بودن طرح تقسیم استان ها به توسعه ی بخش های مختلف استان خراسان پس از تقسیم آن یاد نمودند. سوال اینجاست که مستند شما برای این ادعای موهوم چیست؟ بر اساس چه شاخص هایی جنابعالی مدعی هستید که تقسیم استان خراسان به سه استان و کوچک شدن آن باعث توسعه ی آن ها شده است؟ واقعیت آن است که خراسان بزرگ قبل از تقسیم در مجموع یکی از توسعه یافته ترین استان های کشور بود. اما با تقسیم آن در واقع کلیه ی مناطق توسعه یافته ی استان در غالب یک استان در آمده و مناطق محروم تر تشکیل یک استان به شدت محروم به نام خراسان جنوبی را دادند. و در طول زمان نه تنها این مناطق توسعه نیافته اند که همچنان جزء مناطق کمتر توسعه یافته قرار دارند. جهت اثبات این ادعا توجه نماینده ی محترم و طرفداران ایشان را به تصویب نامه در خصوص تعیین مناطق محروم و کمتر توسعه یافته در امور حمایتی» هیئت دولت مندرج در سایت مرکز پژوهش های  مجلس جلب میکنم. در این تصویب نامه به شماره /۷۶۲۵۴ت۳۶۰۹۵ه و تاریخ ۱۳۸۸/۴/۱۰شهرهای بشرویه، درمیان، سرایان، سربیشه، فردوس و نهبندان خراسان جنوبی با همه ی بخش های خود و بخش خوسف بیرجند، و نیز بخش های زهان، زیرکوه، سده و نیمبلوک قائنات و نیز دهستان های باقران، فشارود، کاهشنگ، شاخن و شاخنات بخش مرکزی بیرجند و همچنین دهستان های پیشکوه، مهیار و قائن بخش مرکزی قائنات جزء مناطق محروم و کمتر توسعه یافته در امور حمایتی قرار گرفته اند. یعنی ۶شهر به طور کامل و از دو شهر باقی مانده یک بخش کامل بیرجند و چهار بخش کامل قائنات و همچنین ۵دهستان تابع بخش مرکزی بیرجند و ۳دهستان بخش مرکزی قائنات جزء مناطق محروم قرار گرفته اند. و جالب اینجاست که هیئت محترم دولت طی تصویب نامه شماره /۲۶۲۶۵۰ت۴۸۸۷۴هـ مورخ

۱۳۹۱/۱۲/۲۸یعنی سه سال بعد دوباره مصوبه قبلا ذکر شده را برای کل برنامه پنجساله پنجم تنفیذ فرمودند. یعنی پنجساله منتهی به سال

.۱۳۹۶که هنوز از راه نرسیده است!!! اگه این توسعه است، پس توسعه نیافتگی را برایمان معنی بفرمایید جناب نماینده!!

.۲ایشان« بسط حاکمیت دولت در اقصی نقاط مختلف استان را» یکی از پیش شرط های توسعه استان میدانند. فکر نکنم درستی این سخن را کسی منکر باشد. اما چه کسی گفته: بسط حاکمیت دولت در مناطق مختلف مشروط به تقسیم استان و کوچک کردن آن است؟ یعنی ایشان معتقدند اکنون که استان وسیع است دولت در بعضی مناطق استان حاکمیت ندارد؟ اگر جواب مثبت است. بفرمایند این مناطق دقیقا کجاست؟ و آیا این سخن ناتوان جلوه دادن نیروهای امنیتی و انتظامی استان نیست؟ و دیگر آنکه اصلا منظور از حاکمیت دولت چیست؟ آیا ایشان و طرفداران ایده ی تقسیم استان فقط حضور فیزیکی نیرو های نظامی و انتظامی و کارمندان دولت را در مناطق مختلف نشانه ی حاکمیت دولت میدانند؟ روشن است که این سخن مال عصر کنونی و دوران پسا مدرن نیست. دولت در عصر پسا مدرن برای اعمال حاکمیت خود بر همه مناطق نیازی به حضور فیزیکی صرف ندارد. دولت ها در عصر کنونی با اجرایی کردن راهکار های درست و سیاست های مبتنی بر عقل و منطق کشور را اداره میکند. نه با حضور کدخدایان چوب به دست بر سر رعیت!! دولت با همدلی و همزبانی با مردم می تواند حاکمیت خود را بر دورافتاده ترین مناطق استان بسط دهد، چنانکه تا کنون چنین بوده است. وانگهی تاریخ گواه است که هرگاه حاکمیت مرکزی از بسط حاکمیت خود بر این منطقه ناتوان بوده، مردم بلوچ در مقابل طمع دیگران بر خاک وطن جانانه و مردانه تا پای جان ایستاده اند. حال چرا باید برای نیل به توسعه ی استان که به نفع خود مردم است نیاز به بسط حاکمیت دولت، و حضور همه جانبه ی دولت در اقصی نقاط است، آن هم به قیمت تقسیم آن است!!

.۳تاریخ آیینه ملت هاست. آنانکه به آسانی از گذشته نیاموزند به سختی در آینده خواهند آموخت. برای این آموختن نیاز به سفر دور و دراز و خواندن تاریخ طبری و بلعمی نیست. تاریخ ایجاد استان کهکیلویه و بویر احمد در همین نزدیکی در دسترس ماست. این استان به عنوان یکی از کم وسعت ترین استان های کشور بر اساس منطق دوستان باید یکی از توسعه یافته ترین مناطق کشور باشد. لیکن خواهیم دید که اینگونه نیست. اما قبل از آن حکایت استان شدن کهکیلویه و بویر احمد خواندنی است:« مهندس «ملک عابدی» رئیس اصلاحات ارضی فیروز آباد به طور اتفاقی در تنگاب فیروزآباد به قتل رسید. این قتل بهانه ای به دست دولت داد تا فشار فزایندهای را بر عشایر استان وارد کند که با شورش مسلحانه عشایر مواجه و با سختی و خشونت بسیار موفق به سرکوب آن شد. نقش و تأثیربرجسته ی جنگجویان بویراحمد و تحمیل ضربات سنگین بر حکومت پهلوی ـ خاصه جنگ گجستان ـ متولیان رژیم را بدین نتیجه رسانید که برای کنترل بیشتر و نظارت مستمر و دقیقتر، منطقه و مردم آن را محدود و مستقل و از عشایر دیگر جدا نمایند. این تصمیم، سهولت سرکوب و خاموش نمودن مخالفتهای احتمالی را ممکن می ساخت. در همین راستا باید به نامه ی سرلشکر پاکروان رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور خطاب به نخست وزیر، به مورخه ی ۴۲/۳/۲۶اشاره نمود. سرلشکر پاکروان در این نامه «برای رفع کلی مشکلات و جلوگیری از نظایر حوادث اخیر» و «بهبود اوضاع منطقه بویراحمد» پیشنهادهایی به نخست وزیر ارائه کرد. از جمله «تجدید نظر در وضع جغرافیایی و تقسیم بندی اجتماعی و سیاسی منطقه و تشکیل یک فرمانداری کل و انتخاب یک افسر شایسته و دلسوز برای اداره محل [پیشنهاد انتخاب یک «افسر» برای یک محدوده اداری، جالب است. گویا قرار است این محدوده یک محدودهی امنیتی یا نظامی باشد و نه اداری یا سیاسی.]» سایر پیشنهادهای وی شامل امکانات اداری، رفاهی و اشتغالزایی بود و در آخر تإکید میکند «در انتها: چنانچه توجهی به موارد معروضهی فوق به عمل نیاید در آتیه به هیچ وجه نمی توان به آرامش آن منطقه امیدوار شد و احتمال میرود هر آن به عللی که قبلاً به عرض رسید، مشکلات تازهای برای دولت ایجاد گردد». کمتر از یک ماه بعد یعنی در ، ۴۲/۴/۲۴تأسیس فرمانداری کل بویراحمدی از فارس و کهکیلویه از خوزستان به تصویب رسید. در روز جمعه ۴۲/۶/۷دکتر مهدی پیراسته وزیر کشور دولت علم تصویب تأسیس فرمانداری کل در هیئت دولت را به جمعی از کدخدایان بویراحمد اطلاع داد. هم زمان با این مصوبه، سپهبد بهرام آریانا فرمانده نیروهای نظامی عملیات جنوب عملیات سرکوب قیام عشایر در نامه ای به شاه پیشنهادهای مشابهی ارائه داد.(» برگرفته از مقاله: معیارهای تقسیمات کشوری در دوره ی پهلوی، نوشته: حامد نوحه خوان) .

حال ببینیم این استان کم وسعت پس از ۵۳سال از تاسیس آن – اگراز نظر دوستان نیم قرن زمان مناسبی برای بروز نشانه های توسعه در یک منطقه باشد- از نظر شاخصه های توسعه در کجا قرار دارد.

الف . توسعه بهداشت: به علت حضور آقی دکتر امینی فرد در کمیسیون بهداشت و درمان و طبعا دغدغه های بهداشتی ایشان این آیتم را درابتدا آوردم. یک پژوهش دانشگاهی در دانشگاه شهید بهشتی تهران به معرفی محروم ترین و توسعه یافته ترین استان ها از نظر شاخص های بهداشتی پرداخته است. براساس نتایج این پژوهش بالاترین سطح بالای توسعه یافتگی در مسایل بهداشتی و درمانی مربوط به استان های سمنان، یزد، مازندران، چهارمحال بختیازی و گیلان است و پایین ترین درجه توسعه یافتگی هم به استان های قزوین، اردبیل، کهگیلویه و بویراحمد، آذربایجان غربی، سیستان و بلوچستان و هرمزگان تعلق دارند.(خبر آنلاین ۱۷آبان )۱۳۹۲

ب . رفاه نسبی: دفتر برنامهریزی سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور در سال ۷۹گزارش طبقهبندی استانها براساس میزان توسعه یافتگی (رفاه نسبی) را که با استفاده از روش تحلیل عاملی برای عملکرد صنعتی استانهای کشور در سال ۷۸انجام داده بود منتشر کرد. بر پایه این مطالعه، استان تهران توسعه یافته ترین استان کشور به شمار آمده و در رتبه اول قرار میگیرد و استان کهکیلویه و بویر احمد در بین بیست و هشت استان کشور به عنوان توسعه نایافته ترین استان در رتبه بیست و هشتم قرار گرفت.(دنیای اقتصاد،)۱۳۹۵/۲/۱۱

ج . تولید ناخالص داخلی: در قعر لیست تولیدکنندگان، استان خراسان شمالی و جنوبی با ۲هزار و ششصد میلیون تومان تولید و استان چهارمحال و بختیاری با ۲هزار و ۷۰۰میلیارد تومان ایستادهاند.(مرکز آمار ایران، )۱۳۸۸این در حالی است که اگر تولید نفت را در این لیست اعمال کنیم. در این صورت (با محاسبه نفت) کهگیلویه و بویر احمد در جای نخست قرار دارد و استانهای خوزستان و بوشهر مقام دوم و سوم را در اختیار دارند.(سایت فرارو، ۲۰آذر )۱۳۹۱

د. توسعه یافتگی صنعتی: ۵فضای متمایز توسعه در سطح استانهای کشور قابل تشخیص است: بسیار توسعه نیافته، توسعه نیافته، در حال

توسعه، توسعه یافته و کاملا توسعه یافته. اگر با اندکی اغماض این پنج سطح را به سه سطح تبدیل کنیم مشاهده میشود درحالی که استانهای تهران، خراسان، اصفهان، کرمان، یزد، فارس، قم، مرکزی و آذربایجانشرقی جزو استانهای توسعهیافته به شمار میروند، کردستان به همراه استانهای کهکیلویه و بویراحمد، ایلام، سیستان و بلوچستان، کرمانشاه، بوشهر، لرستان و ایلام در دسته کمتر توسعه یافته ها قرار میگیرد.

رتبه بندی استانها به لحاظ توسعه یافتگی صنعتی، دکتر سیدهاشم هدایتی) قاطعانه میتوان گفت که اگر تک تک شاخصه های توسعه را بررسی کنیم باز کهکیلویه و بویر احمد در آخر لیست خواهد بود.

.۴نمونه کردستان: نکته دیگر تاریخی که در اینجا قابل ذکر است تقسیم استان پنجم در تقسیمات کشوری ۱۳۱۶به پنج استان در پس از کودتای .۱۳۳۲توسط استبداد شاهنشاهی پهلوی و بر آمدن استانی به اسم کردستان است. مولف کرد آیت محمدی معتقد است: نامگذاری یکی از این استانهای جدید به کردستان آن بود «که نشان دهند که کردها فقط در کردستان فعلی وجود دارند. آن هم پیشبینی بود که برای آینده، اگر چنانچه خواستند کردستان را به صورت یک کشور در آورند، همین منطقه محدود و کم وسعت [و البته در محاصره] به نام منطقه کردنشین از ایران جدا شود.» (محمدی (کلهر)، آیت. تاریخ سیاسی کرد و کردهای قم. ص .۱۲۶به نقل از: حامد نوحه خوان) باور این موضوع سخت است که بپذریم پس از ۳۷سال از انقلاب اسلامی برخی درصدد احیای افکار شوم پان فارسی نظام ستم شاهی در ایران اسلامی باشند. اما از اذهان مریضی که در گوشه و کنار این مملکت می بینیم بعید نیست که چنین برنامه هایی برای بلوچستان داشته باشند. ما با صدایی رسا اعلام میکنیم بلوچستان تا ابد جزء لاینفک ایران باقی خواهد ماند. و ما نه تنها تمایلی به جدائی از ایران نداریم که خواستار بازگشت بخش های جداشده ی بلوچستان به مام وطنیم. از سوی دیگر در عصر تشکیل اتحادیه های سیاسی و اقتصادی و میل دنیا به یکی شدن، دیگر مبارزه و کشمکش برای جدایی کاری عبث و هزینه کردن برای هیچ است.

.۵متاسفانه آقای دکتر امینی فرد در ابراز نظر خود از واژه « تصور بنده اینست» استفاده نمودند. همانگونه که در سطور فوق مشاهده شد ایشان به عنوان یک مرد سیاست حتما قبل از ابراز سخن به معنای واژه ی بکار برده خود واقف بوده اند. ولی بر اهل فن پوشیده نیست که تصمیم گیری بر پایه ی تصورات در خور یک تصمیم گیرنده در سطح آقای دکتر نیست. ما بر خلاف ایشان تصور نمی کنیم. بلکه با دلیل و سند و مدرک( که جزئی از آن در فوق گفته شد) ایمان داریم، معتقدیم و باور داریم که تقسیم استان در کوتاه مدت، نه میان مدت و نه حتی بلند مدت به نفع استان و حداقل به نفع مردم بلوچ نیست. و بنده آقای دکتر امینی فرد و یا هر کس دیگر از دوستان طرفدار تقسیم استان را که مایل به مناظره باشند- با پیش شرط ارائه رزومه علمی و یا کاری – دعوت به مناظره می کنم. که اگر توانستند بنده و دوستانم را

متقاعد نمایند بدون تردید به جمع شان خواهیم پیوست. و از حضورشان پوزش خواهیم طلبید.

پیشنهاد: در پایان یک پیشنهاد به برادران سیستانی که بیشترین موافقت را با نظر آقای امینی فرد ابراز داشتند و از انتهای راست (آقای شهریاری) تا میانه( آقای ملاشاهی) و انتهای چپ شان( آقای رخشانی) در حمایت از ایشان جامه دریدند، یک پیشنهاد دارم. ما موافقیم که استان به دو قسمت سیستان و بلوچستان با همان مرزهای جغرافیایی و تاریخی تقسیم شود. برادران سیستانی و همچنین – به خاطر جبر جغرافیایی – در کنارتان ما بلوچ های سیستان در یک استان کوچک و نقلی شامل پنج شهرستان زابل، هیرمند، زهک، نیمروز و هامون همه ی ایده های توسعه ای شما را عملیاتی نماییم و مخالفین را در بلوچستان وسیع و فاقد پیش زمینه های لازم برای پیشرفت رها سازیم . بدیهی است که پس از آنکه استان کم وسعت سیستان توسعه یافت و سیستان شد گلستان!! بنده و دیگر همفکران من هم پشیمان و نادم از تصمیم غیر عاقلانه خود با تمام وجود و تا پای جان تلاش خواهیم کرد که بلوچستان را هم تقسیم کنیم. ما دولت را مجبور خواهیم کرد مساحت بلوچستان را تقسیم بر مساحت سیستان نموده و هر عددی بدست آمد به همان تعداد استان جدید تاسیس نماید.

 

اندر حکایت تقسیم بلوچستان / چند نکته و یک پیشنهاد

twitter
Youtube
Facebook