دلیل مخالفت با فراکسیون اقوام در مجلس چیست؟/ عبدالستار دوشوکی


 

تشکیل فراکسیون “ترک زبانان” در مجلس و اقدام در تشکیل فراکسیون “کردزبانان” و احتمالا فراکسیون بلوچها و عربها و لرها  و غیره باعث بروز واکنش های متفاوتی شده است که  شوربختانه عمدتا نشان از “بدگمانی” و نگاه سلبی و دشمن محور و به اصطلاح “دائی جان ناپلئونی” بسیاری از ایرانیان نسبت به مولفه و حقوق اقوام تاریخی ایران دارد. بعقیده نگارنده این بظاهر “وطنپرستی”  و جبرگرایی تاریخی برخی از متعصبین “زورسالار” همانند دوستی “خاله خرسه” با وحدت دراز مدت ایرانیان است. نه تنها اصرار بر حفظ هویت و زبان قومی در عرصه های مختلف جرم نیست، بلکه بومی گرایی استانی، منطقه ای یا قومی و زبانی بخش بسیار مهمی از وظایف نمایندگان مجلس در کنار “وظایف ملی” است. نفی یک روی این سکه ایران، به خودی خود نفی آن روی دیگر سکه است. اما دریغا در جمهوری اسلامی تامگرایی مطلق، غوغاسالاری و مخالف با حقوق اقلیت های مختلف سکه رایج روزگار شده است.

 تعدادی از پژوهشگران و اساتید دانشگاه ها نیز بعد از تشکیل فراکسیون ترک زبان به تشکیل چنین فراکسیونهایی واکنش منفینشان دادند و آن را واگرایی قومی در خلاف همگرایی ملی دانستند. جامعه محققان، اساتید و تاریخ دانان ایرانی نیز در نامه ای به رئیس مجلس مخالفت شدید خود را با تشکیل فراکسیون های قومی و زبانی اعلام داشتند. حتی وبسایت تحلیلی خبری “آذری ها” چنین حرکتی را آغاز “قاجاریزه” کردن کشور لقب داد. بسیاری از تحلیلگران جمهوری اسلامی  با استناد به سند آزمایش رژیم پهلوی که با هر نوع قومگرایی و هویت طلبی اقوام و ملیت های ایرانی مخالف بود، نوشته اند که رژیم گذشته اجازه واگرایی مناطق را به برنامه ریزان نمی داد، اما نمایندگان مجلس بعد از گذشت چندین دهه از سابقه تهیه طرح آمایش سرزمین در کشور، چاره کار توسعه متعادل منطقه ای را ایجاد واگرایی در کشور می دانند. تئوریسن ها و تحلیلگران مخالف تشکیل فراکسیون اقوام در مجلس از عملکرد رژیم پهلوی و بخصوص رضا شاه که با شقه شقه کردن مناطق قومی و تبدیل آنها از “ممالک محروسه ایران” که بعد از دوره ایلخانان مغول در ایران رواج داشته‌، یا “ممالک محروسه همایونی” عصر قاجار به “ایالت ها” و سپس به “استان ها” در دوران پهلوی، دفاع کرده و عملکرد رژیم گذشته را در نفی هویت اقوام ایرانی بعنوان الگو پیشنهاد نموده اند. حتی انجمن تاریخی ایران هنوز هم مجله ای پژوهشی بنام “ممالک محروسه” منتشر می کند و این واژه تاریخی در لغت نامه دهخدا نیز بخوبی معنی شده است. بر اساس ویکی پدیا تقسیم بندی سرزمین ایران به ایالات مختلف از زمان هخامنشیان سابقه داشته است.

 بسیاری از اصلاح طلبان از جمله ابوتراب فاضل عضو هیات مدیره خبرگزاری کار ایران در گفت ‌وگو با خبرنگار سیاسی ایلنا، در واکنش به تشکیل فراکسیون کرد وترک زبانان آنها را فراکسیون‌های قومی نژادی و زبانی  و خطرناک تلقی کرده و گفت: “کارکرد مجلس باید در چارچوب منافع ملی باشد و این فراکسیون‌های قومی زبانی در حقیقت تنزل دادن مقام  مجلس درحد یک قوم و  زبان است وهمچنین  با انسجام ملی  و ایجاد یک دولت ملی تفاوت دارد”. وی تاکید کرد ” ظهور پان ‌ترکیسم و پان‌ کردیسم در ایران در قالب  فراکسیون پارلمانی کار بیهوده وبرخلاف وحدت ملی است وبزرگان مجلس باید در این راستا موضع گیری کرده و ازتشکیل فراکسیون‌های قومی جلوگیری کنند. وی گفت “تشکیل فراکسیون کرد زبان‌ها و ترک زبان‌ها  انگاره‌های قومیتی ایرانیان مسلمان را هدف قرا داده است و سهوا دارند برکوره ناسیونالیسم کور و پان ‌ترکسیم و یا پان‌ کردیسم می ‌دمند.”  بر اساس گزارش عصر امروز منصور حقیقت مشاور رییس مجلس نیز شدیدا با تشکیل اینگونه فراکسیونها مخالفت ورزیده و ادعا کرده است که ” جمهوری اسلامی ایران ظرفیت بسیار معتبر و گرانقدری برای چیدمان قومی است به گونه‌ای که همه ادیان در کشور ما ازحقوق مساوی و منزلت مادی برخوردار هستند”.

 فراکسیون ترک ‌زبانان مجلس شورای اسلامی که “فراکسیون مناطق ترک‌ نشین” هم خوانده شده است، در تاریخ ۹ آبان ۹۵ با حضور ۱۰۰ نماینده مجلس اعلام موجودیت کرد. این فراکسیون ۲۵ عضو شورای مرکزی دارد. خبرگزاری مهر به نقل از یکی از نمایندگان نسبت به تشکیل فراکسیون ترک ‌زبانان در مجلس اخطار داد و گفت این امر با اصول ۱۹، ۲۰ و ۸۴ قانون اساسی مغایرت دارد. وی گفت ” سایت های تروریستی این اقدام را مورد تقدیر قرار دادند”. نماینده میاندوآب، شاهین ‌دژ و تکاب در بهارستان درباره دلایل تشکیل فراکسیون کردها گفت: “کردزبانان در مجلس خواستار تشکیل این فراکسیون شده‌اند تا حقوقی که متعلق به دیگر زبان‌هاست برای کردها هم لحاظ شود”. اگرچه نمایندگان بلوچ و عرب تا کنون عکس العمل نشان نداده اند. اما مسلما بعد از تشکیل فراکسیون کردها، نوبت فراکسیون بلوچها و فراکسیون عربها و غیره خواهد رسید.

 تشکیل فراکسیون از حقوق حقه نمایندگان مجلس است. نمایندگان مجلس شورای اسلامی از فیترهای متعدد محلی، منطقه ای و سراسری رد شده اند و بعنوان “کبریت بی خطر” مورد تائید نهایی شورای نگهبان قرار گرفته اند. در نتیجه اینان کسانی نیستند که بخواهند مطالبات قومی را در منافات با مطالبات “ملی ـ اسلامی” مورد نظر نظام مطرح کنند و یا حس همگرایی ملی را تضعیف بکنند یا بعبارتی “انسجام ملی” را نشانه بروند. اما سوال اساسی این است که چرا بسیاری از به اصطلاح فرهیختگان، محققان، تاریخدانان، اساتید دانشگاهها، نمایندگان مجلس و دیگر شخصیت ها و نهادهای مختلف جمهوری اسلامی با حتی تشکیل فراکسیون های صوری اینگونه واکنش هیستریک و عصبی از خود نشان می دهند و سیل اخطارها و هشدارها بر علیه تشکیل “فراکسیونهای اقوام” بسوی مجلس سرازیر شده است. این در حالی است که محمد باقرنوبخت سخنگوي دولت از تشکیل چنین فراکسیونهایی دفاع کرده و گفته است ” چه ايرادی و اشكالي دارد كه كردها، بلوچ‌ها و سايرقوميت‌ها نيز مانند هم‌ميهنان آذری ‌مان در مجلس شورای اسلامي فراكسيون داشته باشند؟”.  وانگهی در بسیاری از دموکراسی‌های  جهان فراکسیون‌های قومی و نژادی و زبانی وجود دارند که در نهایت در تکامل دمکراسی و حس همبستگی نقش بسزایی دارند. اما متاسفانه در کشور استبدادزده ما، تحکم و زور و نفی حقوق دیگران اساس نگرش سیاسی است.

 اگر بپذیریم که ایران در روند تاریخ و تا به امروز یک کشور “کثیرالمله” با اقوام گوناگون و زبانهای متعدد بوده و است، پس باید بدون تعصب و شوونیسم به جایگاه و هویت تاریخی این اقوام شناخته شده تاریخی ارج بنهیم. بسیاری از کشورهای دنیا از جمله کشورهای غربی نظیر بریتانیا و کانادا و یا کشورهای جهان سوم نظیر نیجریه و هندوستان  “کثیرالمله” هستند که در آنها هویت و زبان اقوام مختلف برسمیت شناخته شده است. اما متاسفانه در ایران این کژپنداری و بدگمانی نسبت به اقوام ایرانی تبدیل به پارانویا و دشمن پنداری بیمارگونه شده است که در حقیقت ریشه اصلی گسست علقه‎هاي ميهني و ملی را باید در این رفتارهای کج اندیش از جانب کسانی جستجو کرد که با تظاهر خود را کاسه داغ تر از آش می پندارند.

 اگر بپذیریم که ترک آذری ایرانی است، در آنصورت نفی هویت، زبان و حقوق آذری یعنی نفی بخشی از ایران. اگر بپذیریم که بلوچ، عرب، کرد، ترکمن و غیره ایرانی هستند، در آنصورت نفی هویت، زبان و حقوق این مردمان یعنی نفی بخش های بزرگی از ایران. نفی اقوام یعنی نفی حدود نیمی از ایران. اتفاقا “تجزیه طلب” و دشمنان ایران کسانی هستند که با استفاده از رانت های رسانه ای و تبلیغات خودپسندانه و تامگرایانه علنا هویت و حقوق حدود نیمی از ملت ایران را نفی کرده و با آنان در عمل دشمنی می ورزند. و جالب اینجاست که این مسببین  اصلی اما رد گم کن “تجزیه طلبی” و الیناسیون (واپیوستگی) که در هرم قدرت جای دارند، دیگران را متهم به تجزیه طلبی می کنند. در صورتی که ظلم و تبعیض و ستم مضاعف بر علیه دیگران و نفی حقوق آنها باعث جدایی می شود و نه طرح مطالبات حقه. باید همگرایی و پیوند ملی را در احترام به یکدیگر جست و نه در انگ و انکار. و سوال آخر اینکه چرا نمایندگان حق دارند فراکسیون ائتلاف حزب‌الله و فراکسیون حمایت از “بیگانگان” از جمله محور مقاومت (حزب الله لبنان و حماس و غیره) تشکیل بدهند، اما مثلا نمایندگان کرد حق ندارند “فراکسیون کردها” را تشکیل بدهند.

 دکتر عبدالستار دوشوکی

مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن

آبان ۱۳۹۵

doshoki@gmail.com

http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=119828

twitter
Youtube
Facebook