خشونت علیه زنان در ایران و آمارهایی که “گم” می‌شوند


 

خشونت علیه زنان در ایران و آمارهایی که “گم” می‌شوند

یک تیم تحقیق در دانشگاه علوم پزشکی گیلان میزان خشونت خانگی علیه زنان در شهر رشت را بررسی کرده است. بر اساس این پژوهش ۶۴ درصد زنان رشت مورد انواع خشونت قرار دارند.

ر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی، خشونت، رفتاری است برای آسیب رساندن به دیگری و دامنه آن از تحقیر و توهین، تجاوز، ضرب و جرح تا تخریب اموال و دارایی و قتل گسترده است.

بر اساس همین تعریف، خشونت خانگی از شایع‌ترین انواع خشونت است که در حوزه خصوصی اتفاق می‌افتد و میان افرادی رخ می‌دهد که به سبب صمیمیت، ارتباط خونی یا قانونی به یکدیگر پیوند خورده‌اند. خشونت‌های خانوادگی عمدتا جرم وابسته به جنسیت محسوب می‌شود که در بیشترین موارد، مردان به زنان روا می‌دارند و درواقع از رفتار جنس غالب در جامعه نشات می‌گیرد.

در ایران آمار دقیقی از میزان خشونت خانگی موجود نیست. تنها پژوهش رسمی در این باره “پژوهش ملی بررسی خشونت خانگی” است که در دولت محمد خاتمی انجام شد و حاصل آن ۳۲ جلد کتاب بود.

شهیندخت مولاوردی معاونت امور زنان دولت حسن روحانی در ابتدای انتصاب به این مقام اعلام کرد که نتایج تحقیق پژوهش ملی بررسی خشونت خانگی “گم” شده و هیچ نسخه‌ای از آن در دسترس نیست.

با جست‌وجو در اینترنت تنها می‌توان بخش‌هایی گسسته و جسته و گریخته از این تحقیق را پیدا کرد. به عنوان مثال بر اساس این تحقیق، خشونت روانی- کلامی، اولین رتبه را در میان انواع خشونت خانگی علیه زنان دارد.

۵۲/۷ درصد از کل پاسخگویان در پژوهش ملی بررسی خشونت خانگی اعلام کرده‌اند که از اول زندگی مشترک تا کنون قربانی این نوع خشونت بوده‌اند. میانگین وقوع این نوع خشونت برای زنانی که درگیر آن بوده‌اند، ۱۰ بار بوده است.

یافته‌های تحقیقی که در زمینه خشونت خانگی در خانواده‌های تهرانی صورت گرفته نیز نشان می‌دهد که میزان خشونت عاطفی مردان علیه زنان در خانواده‌ها تقریبا دو برابر خشونت جسمانی است.

بشنوید: گفت‌وگو با رضا احمدی

http://www.dw.com/fa-ir/%D8%AE%D8%B4%D9%88%D9%86%D…

شکوه نوابی‌نژاد، رئیس انجمن ایرانی مطالعات زنان، آذرماه سال گذشته در یک نشست اعلام کرد طبق آمار، کمتر از ۳۵ درصد خشونت‌های خانگی در ایران به پلیس گزارش داده می‌شود و در یک تحقیق سه ماهه از ۱۸۰ مورد شکایت خشونت خانگی، ۱۲۸ مورد حاضر به پیگرد قانونی مجرم نشده‌اند.

سپیده کاوه مولف کتاب “زنان و رشد اقتصادی” نیز در آماری گفته ۶۶ درصد زنان در ایران در طی عمرشان با خشونت مواجه هستند؛ در انگلیس این آمار ۲۵ درصد است. به گفته این اقتصاددان، آمار خشونت علیه زنان در ایران در قیاس با متوسط جهانی که ۳۳ درصد است، آمار بسیار بالایی است.

بررسی خشونت خانگی در شهر رشت

رضا احمدی، روانپزشک و سرپرست یک تیم تحقیق در دانشگاه علوم پزشکی گیلان در سال ۱۳۹۴ تحقیقی را درباره خشونت خانگی علیه زنان در شهر رشت انجام دادند. جامعه آماری این پژوهش ۲۴۰۰ زن بین ۱۸ تا ۷۵ سال بودند که در شش ماه پیش از انجام تحقیق در زندگی مشترک با همسرانشان بوده‌اند. از میان اینها ۲۰۹۱ زن پرسشنامه‌ها را به طور کامل پر کردند.

روش انجام این تحقیق با پرسشنامه CTS-2  (Conflict Tactics Scales) بوده که به گفته آقای احمدی کامل‌ترین پرسشنامه درباره خشونت است.

آقای احمدی به دویچه‌وله می‌گوید این پرسش‌نامه‌ها حاوی ۷۸ سوال است که نیمی از آنها درباره خشونت مرد علیه زن و نیمی دیگر درباره خشونت زن علیه مرد در خانواده است.

طراحی پرسش‌ها به گونه‌ای است که پرسش‌شونده معنای عباراتی مانند “خشونت فیزیکی، روانی و جنسی” را به خوبی متوجه شود. به عنوان مثال از او پرسیده می‌شود آیا شوهرش بر سر او فریاد می‌کشد؟ یا او را با عباراتی مانند “چاق و زشت” تحقیر می‌کند؟ واینها باید بین سه تا پنج بار تکرار شده باشد تا به عنوان خشونت کلامی و روانی ثبت شود.

بیشترین میزان خشونت گزارش‌شده در این تحقیق مربوط به خشونت روانی و کلامی است. ۵۷ درصد پرسش‌شوندگان گفته‌اند که مورد این نوع خشونت قرار داشته‌اند.

پس از این نوع خشونت، خشونت فیزیکی بالاترین رقم را با ۲۷ درصد دارا بوده است. ولی خشونت فیزیکی منجر به آسیب تنها ۷ درصد گزارش شده است.

رضا احمدی می‌گوید: «۲۲درصد افراد در این تحقیق فقط خشونت روانی را گزارش کرده بودند. ۲۵درصد افراد خشونت روانی، فیزیکی، جنسی را باهم گزارش  کرده بودند و ۳/۵درصد افراد هر چهار نوع خشونت را باهم گزارش کرده بودند. یعنی اگر شما بخواهید این را تبدیلش کنید به زبان ساده می‌بینید در بیشتر از نصف خانواده‌ها خشونت روانی گزارش شده است. از هر چهار زن یک زن گفته بود حداقل یکبار مورد خشونت فیزیکی و جنسی قرار گرفته است.»

۲۶ درصد پرسش‌شوندگان مورد خشونت جنسی قرار داشته‌اند

درباره خشونت جنسی به طور مثال سه سوال مشخص از پرسش‌شوندگان پرسیده شده است: آیا شوهرتان به زور شما را وادار به برقراری رابطه جنسی بدون کاندوم کرده؟ آیا شوهرتان شما را به زور وادار به برقراری رابطه جنسی دهانی یا مقعدی کرده؟ آیا بدون اینکه آمادگی برقراری رابطه جنسی داشته باشید، شوهرتان شما را وادار به این کار کرده است؟

طرح این پرسش‌ها از این نظر مهم است که در ایران صحبت کردن از رابطه جنسی و خشونت جنسی برای زنان آسان نیست. از سوی دیگر بر اساس قوانین ایران مرد هر زمان که بخواهد می‌تواند با همسرش رابطه جنسی برقرار کند، حتی اگر زن نخواهد یا آمادگی‌اش را نداشته باشد. در حقیقت خودداری از برقراری رابطه جنسی از سوی زن جرم تلقی شده و مرد می‌تواند به این دلیل “نفقه” زن را قطع کند و در صورت ادامه حتی او را طلاق دهد.

این در حالی است که بر اساس معیارهای جهانی برقراری رابطه جنسی بدون رضایت زن، تجاوز جنسی محسوب می‌شود و در بسیاری از کشورها قابل پیگرد قانونی است.

شاید به همین دلایل است که در آمارهای مربوط به پژوهش ملی بررسی خشونت خانگی میزان خشونت جنسی در پایین‌ترین رده و در کل کشور تنها ۱۰ درصد گزارش شده است. در حالی که در تحقیق مورد اشاره در شهر رشت ۲۶ درصد پرسش‌شوندگان گفته‌اند که مورد خشونت جنسی قرار گرفته‌اند.

دکتر رضا احمدی علت این تفاوت را در دقیق بودن پرسش‌های این تحقیق دانسته و معتقد است آمار ۱۰ درصد خشونت خانگی نمی‌تواند صحیح باشد چرا که به گفته او: «در مطالعه‌ای که در سال ۲۰۰۵ توسط  آقای فرامرزی در بابل صورت گرفت، خشونت جنسی را ۴۲درصد گزارش کرده بودند که حتی از خشونت جنسی که ما در این مطالعه گزارش کرده‌ایم بیشتر است.»

البته یکی از دلایل این تفاوت به جامعه آماری دو تحقیق مربوط می‌شود. جامعه آماری پژوهش رشت از میان اماکن عمومی مثل پارک‌ها، مدارس و یا مراکز آموزشی و بهداشتی انتخاب شده‌اند ولی جامعه آماری پژوهش بابل تنها بیمارستان‌ها و مراکز درمانی بوده یعنی تنها زنانی که به این مراکز مراجعه کرده بودند مورد پرسش قرار گرفته‌اند.

رابطه میان میزان تحصیلات و بیکاری با خشونت

دکتر رضا احمدی می‌گوید در این تحقیق قوی‌ترین عاملی که باعث بالارفتن میزان خشونت روانی و فیزیکی است، بیکاری شوهر بوده است. در مرحله دوم اعتیاد شوهر و در سومین رتبه سن زیر ۴۰ سال زنها قرار دارد. یعنی زنان زیر ۴۰ سال بیشتر از زنان بالای ۴۰ سال مورد خشونت روانی و فیزیکی قرار می‌گیرند.

همچنین درباره میزان تحصیلات نیز رابطه معناداری با اعمال خشونت وجود دارد بدین ترتیب که اگر تحصیلات زن و شوهر مساوی باشد، خشونت کمتری نسبت به مواردی که زنان تحصیلات کمتری داشتند، گزارش شده است. مثلا اگر زن و مرد هر دو فوق دیپلم  یا لیسانس یا دیپلم داشتند یا تحصیلات زن پایین‌تر از تحصیلات مرد نبوده، خشونت کمتری گزارش شده است، نسبت به مواردی که تحصیلات هر دو پایین بوده یا تحصیلات زن پایین‌تر از مرد بوده است.

احساس مشهود بی‌پناهی و درماندگی در نبود حمایت قانونی

رضا احمدی و تیم تحقیقاتی‌اش در سال ۱۳۹۳ نیز تحقیق مقایسه‌ای دیگری را میان زنان با شوهر معتاد و زنانی که شوهرانشان معتاد نیستند در این زمینه انجام دادند. در آن پژوهش با تک‌تک افراد مصاحبه روانپزشکی هم صورت گرفته بود.

دکتر احمدی می‌گوید در هردو تحقیق چیزی که مشهود بوده احساس بی‌پناهی و درماندگی در این زنان بوده است. او می‌گوید: «همه‌شان مشکل‌شان این بود که خب الان من به شما می‌گویم، بعدش چه اتفاقی می‌افتد؟ تازه اگر شوهرم بفهمد بدتر می‌شود. استنباط ما از این جمله این بود که احساس بی‌پناهی می‌کنند. احساس می‌کنند که قانون  قرار نیست هیچ حمایتی ازشان بکند و در نتیجه دلیلی نمی‌دیدند که به همکاری با تحقیق ادامه دهند. یکی از مشکلاتی که ما با آن مواجه بودیم این بود که باید بهشان انگیزه می‌دادیم که اگر به این سئوال‌ها جواب بدهید، شاید ما بتوانیم نتایج را در منابع دیگری منتشر کنیم و به جاهای دیگری بگوییم، شاید آن‌ها بتوانند در آینده کاری برای شما بکنند. بعد می‌گفتند چه کسی قرار است کمک‌مان بکند؟ این را در جملات‌شان خیلی می‌دیدیم که همه‌اش می‌پرسیدند چه کسی قرار است به ما کمک بکند یا الان از طرف کجا به ما کمک بشود؟»

براساس قوانین ایران کتک زدن زن تنها در صورتی که چندین بار تکرار شود و ادامه زندگی مشترک را برای او سخت و غیرممکن کند (عسر و حرج) می‌تواند دلیلی برای طلاق باشد. این قانون شامل “زنان ناشزه” نمی‌شود؛ یعنی زنانی که خانه را ترک کرده‌اند یا از انجام رابطه زناشویی سرباز می‌زنند.

مقایسه با آمار جهانی

در پژوهش انجام‌شده در شهر رشت، خشونت کلی علیه زنان ۶۴ درصد گزارش شده است. این میزان در مقایسه با آماری که سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۰۶ ارائه داده است تفاوت فاحشی ندارد.

بر اساس این آمار میانگین خشونت فیزیکی و جنسی علیه زنان در دنیا بین ۱۵ تا ۷۱ درصد بوده که کمترین آن مربوط به کشور ژاپن و بیشترین در اتیوپی، پرو و بنگلادش گزارش شده است.

البته آمار مربوط به شهر رشت به چند دلیل قابل تعمیم به کل ایران نیست. رضا احمدی در این باره می‌گوید: «از نظر فرهنگی در شهر رشت با دیگر جاهای ایران تفاوت وجود دارد. مثلا الان که من در چابهار دارم کار می‌کنم و با کسانی که اکثرا بلوچ هستند، تفاوت زیادی با رشت وجود دارد و نمی‌شود اینها را به کل کشور تعمیم داد. مثلا در رشت عوامل مذهبی کمرنگ‌تر از جاهای دیگر هستند. ولی تحقیق رشت می‌تواند پایه‌ای باشد برای اینکه در جاهای دیگرهم این پدیده بررسی بشود و ببینیم در جاهای دیگر و فرهنگ‌های دیگر وضعیت خشونت چگونه است.»

“مراکز دولتی علاقه‌ای به آمار خشونت ندارند”

دکتر رضا احمدی می‌گوید نتایج پژوهش رشت را به هیچ نهاد دولتی ارائه نکرده است. به نظر او علاقه‌ای از سوی موسسات دولتی در زمینه کار بر روی آمار خشونت وجود ندارد. او می‌گوید: «همینجا در چابهار که من کار می‌کنم و اتفاقا میزان خشونت بالا هم هست، به جاهای مختلف مراجعه کردم برای اینکه همکاری پیدا بکنیم یا حمایتی برای این تحقیق به دست آوریم. تقریبا هیچ حمایتی ندیدم و ما به زور داریم این تحقیق را پیش می‌بریم. در مورد بحث خشونت از طرف مقامات استقبالی دیده نمی‌شود، حالا یا علاقه‌ای ندارند به اینکه آمار خشونت گزارش بشود یا اینکه یک نوعی بحث خشونت یا خودکشی برای مقامات دولتی جنبه امنیتی پیدا می‌کند و بیشتر دوست دارند خودشان، از طریق دستگاه‌های خودشان این بررسی‌ها را انجام دهند تا اینکه افراد مستقل بیآیند وارد این موضوع بشوند.»

روز ۲۵ نوامبر، ۵ آذر، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان است. در بیشتر کشورهای دنیا، اگر نه دولت لااقل نهادهای مدنی و سازمان‌های غیردولتی سعی می‌کنند در این روز آماری از میزان خشونت علیه زنان و نیز فهرستی از کارهایی که در سال گذشته برای کم کردن میزان خشونت علیه زنان و حمایت از زنان خشونت‌دیده انجام داده‌اند ارائه دهند.

در ایران با نبود و یا کمبود سازمان‌های غیردولتی فعال در این زمینه تنها می‌توان به آمارها یا گزارش‌هایی دل خوش کرد که پراکنده، بدون منبع مشخص و در جوامع کوچک آماری تهیه شده‌اند.

همین آمارها می‌گویند: خشونت روانی و کلامی ‌با ۵۲/۷ درصد رتبه نخست خشونت خانگی را دارد. رتبه بعدی خشونت فیزیکی از نوع دوم است که ۳۷/۸ درصد خشونت‌های خانگی علیه زنان را شامل می‌شود. سیلی‌زدن، کتک زدن با مشت یا چیز دیگر و لگدزدن از جمله مصادیق این نوع خشونت محسوب می‌شود. رتبه سوم با رقم ۲۷/۷ درصد متعلق به خشونت‌های ممانعت از رشد اجتماعی، فکری و آموزشی است. آمارهای خشونت‌های جنسی و ناموسی نیز ۱۰/۲ درصد است و تنها ۸/۸۹ درصد از زنان ایرانی گفته‌اند که در طول زندگی مشترک خود هرگز قربانی خشونت‌های جنسی و ناموسی نبوده‌اند.رادیو آلمان

http://www.iranglobal.info/node/57774

twitter
Youtube
Facebook