پس از آن‌که به طور مستقیم در جنگ‌های متعددی در عراق و سوریه و به طور مستقیم در یمن و لبنان شرکت کرد، به نظر می‌رسد رهبری ایران جادوی نفوذ نظامی را کشف کرده است. اهمیت این نفوذ این است که می‌تواند سیاست‌های خارجی خود را در منطقه و جهان، تحمیل کند. سخنانی که اخیرا توسط مقام‌های ایرانی تکرار می‌شود، بیانگر این واقعیت است. آخرین آن‌ها بر زبان محمد باقری رئیس ستاد مشترک ارتش مشترک ایران جاری شد که گفت: «بایستی مانند ناوگان دریای عمان، ناوگانی خاص اقیانوس هند داشته باشیم. نیاز به پایگاه‌هایی در دور دست داریم و شاید در زمانی امکان داشته باشد که در سواحل یمن یا سوریه پایگاه داشته باشیم و یا پایگاه‌هایی در جزایر و یا به صورت شناور باشد».

با وجود این‌که من بعید می‌دانم ایران توان نظامی چنین توسعه هزینه بری را داشته باشد، اما پرواضح است که تهران دو تصمیم استراتژیک گرفته است؛ یکی بالا بردن توان نظامی خارجی خود و دیگری احیای آرزوی قدیمی شاه برای تبدیل شدن به پلیس منطقه خلیج. ایران کنونی می‌خواهد پلیس منطقه از اقیانوس هند تا دریای مدیترانه باشد. این جهت‌گیری منطقه پر آشوب ما را به تنش بیشتر و به کاربری توان نظامی به عنوان ابزار سیاسی سوق خواهد داد.

سخنان رئیس ستاد مشترک ارتش ایران با مواضع این کشور که می‌گوید عملیات نظامی دریایی‌اش در پی مقابله با دزدان دریایی است، هم‌خوانی ندارد، زیرا تجارت دریای ایران در مقایسه با دیگر کشورهایی همچون هند، خلیج، مصر و دیگران که از گذرگاه‌های دریایی خارج از خلیج استفاده می‌کنند، بسیار محدود است. همچنین در دریای عمان و دریای مدیترانه، دزدی دریایی وجود ندارد. سخنان جدید مقام نظامی ایرانی چه تبلیغاتی باشد برای ترساندن رقبا و چه نشان دهنده استراتژی جدید ایران که جایگزین برنامه اتمی‌اش شده،-برنامه‌ای که به خاطر فشارهای غربی از آن در مقابل لغو برخی تحریم‌ها، عقب‌نشینی کرده،- تفکر جدید ایرانی پس از امضای توافق هسته‌ای را نشان می‌دهد، در پی برتری نظامی است و نه به دنبال گشایش اقتصادی، و این امر بر خلاف چیزی است که دولت آمریکا گمان می‌کرد و در تبلیغاتش برای توافق هسته‌ای، تکرار می‌کرد.

اما سخن گفتن درباره پایگاه نظامی ایرانی در دریای مدیترانه، به نظرم سخنی غلوآمیز است. بعید می‌دانم قدرت‌های اروپایی به کشوری که همچنان از فعالیت‌هایش احساس نگرانی می‌کنند، اجازه چنین حضوری در آب‌هایشان را به آن بدهند. همچنین اسرائیل که قبلا یک کشتی حامل اسلحه ایرانی را از تنگه باب المندب به مبدأ خود باز گرداند، اجازه چنین روی دادی را نخواهد داد. پیشتر نیروی دریایی اسرائیل اقدام به تعقب کشتی‌های ایرانی کرده بود که در مسیر سودان قرار داشت و یکی از آن‌ها را گلوله باران کرده بود.

در صورتی که ایران موفق به تثبیت نظام بشار اسد در سوریه شود، دیگر به برپایی پایگاه دریایی نیاز ندارد، زیرا به این صورت بر نظام دمشق چیره شده است، آن هم در چارچوب ائتلافی که برای اسد رهایی از آن آسان نخواهد بود. ایران دو دلیل برای ورود به جنگ سوریه اعلام کرده؛ یکی حمایت از مزارهای شیعه و دومی ادای دین خود به نظام اسد که در جنگ علیه عراق در کنار تهران ایستاد. این دو بهانه اما در حساب‌ و کتاب‌های روابط سیاسی، قانع کننده نیستند. تهران تسلط بر سوریه را برای تسلط بر عراق ضروری می‌داند تا بتواند حضور، نفوذ و منافع خود را در این کشور عربی استراتژیک، تامین کند.

عملیات نظامی گسترده ایران در عراق و سوریه نشان می‌دهد که راه اندازی جنگ، به سیاست جدید ایران و افزایش توان نظامی، به ستون اصلی در سیاست‌های خارجی این کشور تبدیل شده است. از زمان رهایی از تحریم‌های اقتصادی و یافتن توان رسیدن به بازارهای بین‌المللی و استفاده از دلار، ایران تلاش می‌کند به کشوری دارای دست بالا و چیره از راه گسترش نفوذ دریایی و زمینی تبدیل شود. این امر می‌تواند بدان معنی باشد که ما در آستانه رقابت تسلیحاتی یک دهه‌ای و شمار بیشتری از ماجراجویی‌های نظامی در منطقه هستیم.

*منبع: الشرق الاوسط
ترجمه العربیه فارسی

تمام مقاله هاى منتشر شده تنها بازتاب دهنده نظر نويسنده آن است**

https://farsi.alarabiya.net/fa/views/2016/11/30/%D8%B7%D8%B1%D8%AD-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D9%84-%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D9%BE%D9%84%DB%8C%D8%B3-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF.html