با گذشت حدود 38 سال از عمر انقلاب مردم ایران، انقلابی که بعدها “انقلاب ربوده شده” نامیده شد، به عینه می توان دریافت، انچه که از آن به عنوان “صدور انقلاب” نام برده می شود، “صدور تنش و اختلال و تروریسم” بوده است. تروریسمی که امروز دامن عراق، سوریه، لبنان، اسرائیل، یمن، کشمیر، افعانستان و …غیره را گرفته است. از سوی دیگر، این صادرات از سوی اسلامی، موجی از خشونت در منطقه و جهان را از یک سو و موجی از نارضایتهای گسترده در داخل علیه جمهوری اسلامی را سبب گردیده است. نارضایتیهایی که احتمال حمله نظامی به ایران و همزمان با آن شروع نارضایتهایی مدنی و تسریع و گسترش مبارزات نظامی را به دنبال خواهد داشت، البته این موازنه می تواند به صورت بالعکس نیز صورت گیرد.

رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه و جیمز ماتیس، وزیر دفاع ایالات متحده که در روزهای اخیر درباره ضرورت تغییر حکومت در ایران سخن گفته اند. همزمان با آن لایحه‌ای در سنای آمریکا به تصویب رسید برنامه موشک‌های بالستیک ایران و همه اشخاص و شرکت‌هایی که با این برنامه در ارتباط‌‌اند را در طی ۹۰ روز تحریم می‌کند. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا نیز طی نشست مشترکش با رئیس جمهوری فرانسه در کاخ الیزه، حکومت ایران را یاغی خواند.

در دیگر سوی، کشورهای عربی به رهبری عربستان که هم در یمن و هم در سوریه با ایران، شکافهای استراتژیکی دارد، از ایران به تنگ امده اند. الجبیر، وزیر امور خارجه سعودی، بارها ایران را به عنوان معضل اساسی خاورمیانه برشمرده و بر تغییر رژیم در ایران تاکید کرده است. اظهارات الجبیر با سخنان شاهزاده فیصل همتراز است. وی رهبران ایران را منشا خونریزی و بی ثباتی در سوریه، عراق و یمن توصیف کرد و با انتقاد از سیاست داخلی جمهوری اسلامی نوشت: «آن‌ها گستاخانه به برگزاری انتخاباتشان افتخار می‌کنند و به این وسیله خود را دموکرات معرفی‌ می‌کنند. اما نمی‌توانند این واقعیت را پنهان کنند که هزاران نفر از شهروندان خود را کشته اند و هزاران نفر دیگر از مردمان کُرد، عرب،‌ آذربایجانی و فارس کشورشان را تنها به دلیل مطالبه آزادی به زندان انداخته اند».

ایجاد چنین گسستهایی علیه جمهوری اسلامی و نیز گسترش اعدامها و دستگیریها به ویژه در مناطق اقلیت ملی و دینی نشین در ایران و نیز گسترش اعتیاد، فقر، فساد، فروش اعضای بدن کودکان؛ کودک فروشی و …. که بنا بر اظهارات صاحبنظران سیاسی و اجتماعی مسائل ایران، جامعه ایران را به سوی یک “آنومی اجتماعی” مفرط سوق داده است، سبب شده است تا جمهوری اسلامی، کما فی السابق نسبت به صدور معضلات به داخل و نیز ایجاد تخریب در کشورهای دیگر اقدام نماید.

در این زمینه، دو مورد را می توان به عنوان نمونه برشمرد. الف- کشته شدن 6 زائر هندو در کشمیر تحت حاکمیت هندوستان پس از شلیک به پلیس ب- کشته شدن دو پلیس از سوی سه نفر مسلح طی روز جمعه 14 جولای 2017.

مورد اول پس از سخنان علی خامنه ای، رهبر کنونی جمهوری اسلامی در روز عید فطر و لزوم حمایت از مسلمانان کشمیر، به وقوع پیوست که پس از دیدار نخست وزیر هندوستان از کشور اسرائیل مطرح شده است. بدین وسیله چنین می نماید که جمهوری اسلامی سعی در تنبیه کشور هند از یک سو و نیز حمایت از پاکستان جهت بسته شدن پشت جبهه “جیش العدل” داشته باشد.

مورد دوم نیز پس از سخنان مقامات اسرائیل علیه جمهوری اسلامی و شهدار نسبت به راه اندازی کارخانه تولید انبو سلاخح از سوی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی برای حزب الله در لبنان به قوقع پیوسته است.

جمهوری اسلامی بدینگونه در نظر دارد تا با ایجاد دردسرها و تخریبهایی برای کشورهای مخالف از جمله اسرائیل و دیگر کشورهایی که با اسرائیل سر مدارا دارند، احتمال حمله نظامی به ایران را کاهش دهد، حمله ای که احتمال آن اکنون از پشت پرده ها درآمده و بر روی میز چندین کشور هم پیمان قرار گرفته است که می بایست پس از روشنتر شدن وضعیت سوریه چشم به راه آن بود. اما طی این مدت احتمال دارد جمهوی اسلامی موج جدیدی از تخریبها را در چندین کشور به راه بیندازد. کشورهایی که در صورت عدم هوشیاریشان به سرنوشت یمن دجار خواهند شد. کشوری که اکنون حدود 500 هزار نفر ان در اثر جنگ به وبا دچار شده اند.

تمام مقاله هاى منتشر شده تنها بازتاب دهنده نظر نويسنده آن است**