جواب خیر است، حتی اگر امروز از کاخ سفید بیرون رانده شوند. آنها نیز که می‌گویند ترامپ باید با رسانه‌های مخالف کنار بیاید تا از شرشان در امان باشد، از یاد برده‌اند که این رسانه‌های بی‌رحم تا فرو کردن پنجه‌هایشان در تن ترامپ پیش می‌روند حتی اگر او به اوبامایی دیگر مبدل شود. از این روست که رئیس‌جمهوری آمریکا ایستاده و به دیوار تکیه داده، در حالی که تنها یک آیفون در دست دارد، می‌جنگد و جالب آنجاست که او تنها با توئیت‌هایش توانست دشمنانش را بدنام کرده و آنها را دروغین بنامند و این توصیفات [درباره دشمنان ترامپ] اینک رواج یافته است. برعکس جورج بوش پسر بیچاره که رسانه‌ها او را دریده و شایعاتی درباره شرارت و حماقت او ترویج کردند، دونالد ترامپ توانست به همه دشمنانش عناوین بدنام اطلاق کرده و بخشی از جامعه را به همزادپنداری با خودش به عنوان قربانی وادارد، به ویژه زمانی که نخبگان فاسد و متکبر به او حمله کنند.

چپ‌ها حتی پیش از آنکه دونالد ترامپ رئیس جمهوری شود، دشمنان او بوده‌اند. او از زمانی که کاندیدا بود مورد هجوم واقع شد و اوج این حملات پس از پیروزی پیش‌بینی نشده او در انتخابات ریاست جمهوری بود؛ پیروزی که برای چپ‌ها و لیبرال‌ها به مانند آغاز پایان جهان و فرا رسیدن روز حساب بود.

چندی پیش کتابی منتشر شد که حالت گیجی و هذیانی که بخش زیادی از نویسندگان و فرهیختگان را شرح می‌دهد. زمانی که تیم هیلاری کلینتون خود را برای آتش‌بازی جشن پیروزی حتمی آماده می‌کرد، خبر پیروزی مردی که او را تحقیر کرده و دلقک می‌نامیدند، منتشر شد. یکی از نویسندگان ترس لحظه پیروزی ترامپ را به مانند ترس لحظه حملات یازده سپتامبر توصیف کرده است و یکی از فرهیختگان تمام شب را دست در دست شوهرش گریسته‌اند. نویسنده دیگری با اعلام حالت عزا، گفت که آن شب چیزی در درون او مرده است و فرد دیگری حال غمگین خود در آن لحظه که به غم عمیقی دچار شده بود را توصیف کرد.

این موج گسترده از ترس هیستریک وحشتناک به یک حرکت مقاومت و اعتراض بی‌رحمانه علیه ترامپ و دولت او مبدل شد. کماکان و پس از گذشت 6 ماه از ریاست جمهوری ترامپ برخی افراد پلاکاردهایی را در دست می‌گیرند که روی آن نوشته شده: “او رئیس‌جمهوری ما نیست.” آنچه امروز می‌بینیم تفسیر ضربه روحی سختی است که به حرکت مقاومت مبدل شده و زبان‌درازی ترامپ، شدیدتر و سخت‌تر شده است.

سوالی که مطرح می‌شود این است که بدون در نظر گرفته این پیشینه، آیا ترامپ مستحق همه این حملات است؟ در واقع دونالد ترامپ مرتکب چندین خطا شد و مهم‌ترین آنها هجوم به جف سیشنز دادستان کل و وزیر دادگستری آمریکاست،؛ هجومی که به سختی می‌توان آن را تفسیر کرد.

کاخ سفید دوران هرج و مرج را طی کرد که اوج آن روی کار آمدن ابلهی مانند آنتونی سکارموچی به عنوان مدیر ارتباطات کاخ سفید بود. او توسط ژنرال جان کیلی، رئیس کارکنان کاخ سفید، اخراج شد. ترمپ همچنین به دلیل حالت مزاجی جان مک‌کین بیمار و لغو قانون اوباماکیر ناکام ماند.

افشاگری‌های پی در پی که حتی فرصت یک مکالمه محرمانه با دیگر رهبران را از او گرفت و افشای گفتگوهای او با رهبران مکزیک و استرالیا آخرین نمونه آن بود، از او تصویر مرد ضعیفی را ایجاد کرد که حتی نمی‌تواند تیم خود را تحت کنترل داشته باشد.

همه این رخدادها، ناکامی‌های واضحی است که سر و صدای زیادی ایجاد کرده و موفقیت‌های حقیقی که در دوره کوتاه مدت او حاصل شده‌اند را از انظار دور نگاه خواهد داشت. مهم‌ترین این موفقیت‌ها ایجاد یک میلیون فرصت شغلی جدید، سرزندگی اقتصاد و شکسته‌شدن رکورد شاخص داو جونز و عبور آن از مرز 22 هزار برای اولین بار در تاریخ، کاهش چشمگیر قاچاقچیان و مهاجران غیرقانونی در مرزهای آمریکا و مکزیک است. برخی موفقیت‌ها نیز وجود دارند که به صورت تضمینی در آینده رخ می‌دهد، از جمله اصلاحات مالیاتی، ساخت دیوار میان مکزیک و آمریکا که حتی مورد تحسین مخالفان ترامپ است.

در زمینه بین‌المللی نیز ترامپ ثابت کرد که بسیار بهتر از اوباماست؛ رئیس‌جمهوری که تقریبا همه سیاست‌هایش شکست خوردند. نشست ریاض به روابط آمریکا و همپیمانانش جان دوباره‌ای بخشید و منجر به تدوین سیاست و استراتژی واضحی برای مبارزه با تروریسم شد. در زمینه رابطه با ایران نیز ترامپ سیاست رویارویی را جایگزین سیاست مهار نرم کرد و پرونده ایران در در اختیار جیمس متیس، وزیر دفاعی که از او با نام “سگ دیوانه” یاد می‌شود قرار داد، وزیر دفاعی که بیش از هر کسی از بربریت و وحشیگری رژیم آخوندی اطلاع داد و بارها از احتمال سرنگونی ایران خبر داد. آمریکا چندی پیش تحریم‌های جدیدی نیز علیه ایران وضع کرد. بمباران موشکی پایگاه الشعیرات در دوره او انجام شد و او درباره دردی که هنگام دیدن کودکانی که به گاز سارین خفه شده‌اند سخن گفت نشانه‌ای از اصول عدالت بشری است که 8 سال گذشته و هنگامی که کودکان و زنان کشته شده و قاتلشان بدون مجازات رها می‌شد، به فراموشی سپرده شده بود. در دوران او مادر بمب‌ها بر روی سر داعشی‌ها در افغانستان رها شد، عملیات موفقیت‌آمیزی ده‌ها نفر از تروریست‌ها را کشت. زیرا که در صورت زنده ماندن تروریست‌ها، احتمال حملات تروریستی بیشتر و کشته شدن بیشتر بی‌گناهان را در پی داشت. او موضع قدرتمندی در قبال دوحه و فعالیت‌های تروریستی و حمایت از بنیادگرایان اتخاذ کرد. دونالد ترامپ با همکاری تیم قدرتمند و کارکشته خود توانست توازن را به نظام جهانی بازگرداند، لیکن او چالش‌های بزرگی در زمینه سیاست‌خارجی پیش رو دارد که در حال حاضر کره شمالی بزرگترین آنهاست.

هنوز برای گفتن اینکه ترامپ موفق شد یا شکست خورد، زود است، لیکن نگاهی منطقی و عادلانه به دوران ترامپ، چشم‌انداز را منطقی و موضوعی ترسیم می‌کند، لیکن این بدان معنی نیست که دشمنان بی‌رحم او، یک کلمه پسندیده درباره او بگویند. آنها از دشنام‌گویی و اهانت مستمر به او دست نخواهند کشید، او را رئیس‌جمهوری رانده شده در آینده و یا شکست خورده در انتخابات 2020 می‎خواهند. با همه این احوال سوالی که نمی‌توان آن را نادیده گرفت، این است که اگر او پیروزی‌اش را تکرار کند، چه رخ خواهد داد؟

مترجم: ضیاء منصور

تمام مقاله هاى منتشر شده تنها بازتاب دهنده نظر نويسنده آن است**