فِرونت: چگونه می توانیم ایران را از تبدیل شدن به کره شمالی بازداریم؟



 

– خطر جنگ با ایران یک فاجعه‌ی دیپلماتیک جهانی بسیار شدید به دنبال خواهد داشت.
– احتمال دارد در صورت نادیده گرفتن برجام از سوی آمریکا، ایران به صورت مخفی فعالیت‌های اتمی خود را دنبال کند.
– دیپلماسی موثر این است که از شرایطی که تنها گزینه‌های آن سرنگونی یا جنگ است اجتناب شود.

اخبار جدید درباره‎ی کره شمالی، یعنی خبر تسریع برنامه هسته‌ای و لفاظی‌های دو آتشه و تهدید جنگ، نشانگر یکی دیگر از بحران‌های خطرناک بین‌المللی در دهه‌های اخیر است.

بخش عمده‏‌ی فعالیت‌های اتمی ایران پس از برجام متوقف شد، اما جمهوری اسلامی بارها تهدید کرده در صورتی که آمریکا توافق را نقض کند ظرف چند ساعت غنی‌سازی اورانیوم از سر گرفته می‌شود

پایگاه خبری فرونت در تحلیلی با اشاره به بحران موشکی کره شمالی و مقایسه آن با وضعیت ایران نوشته، تراژدی بزرگ این است که ایالات متحده ۲۵ سال پیش توافقنامه‌ای را برای محدود کردن برنامه هسته‌ای پیونگ ‎یانگ به مذاکره گذاشته بود، اما تندروها در آمریکا از مفاد آن ناراضی بودند و این توافق را با هدفی مبهم در جهت تحمیل توافق بهتری به کره شمالی ترک کردند. هدفی که هیچ‌گاه به آن نرسیدند و اکنون آمریکا با خطری جدید در مورد برنامه‌ی هسته‌ای کره شمالی مواجه است.

همه‌ی اینها درس‌های مهمی برای یکی دیگر از کارزارهای اساسی سیاست خارجی آمریکا به همراه دارد: تجربه‌ی آمریکا با کره شمالی دلیلی قوی برای حفظ توافق هسته‌ای با ایران است.

نویسنده‏‌ی این گزارش میشل مازار گفته توافقنامه‌ی هسته‌ای ایران، برجام، موضوع انتقادات تند و شدید رییس‌جمهوری آمریکا و طیف وسیعی از دست‌اندرکاران امنیت ملّی این کشور است. گزارش‌ها حاکی از آن است که بعضی افراد در دولت ترامپ اعلام کرده‌اند که قصد نابود کردن معاهده‌ی منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای ایران را دارند. در گزارشی آمده بود که ترامپ مستقل از کانال‌های بین‌المللی به برخی از همکارانش دستور نوشتن پرونده‌ای را داده تا از شرّ برجام خلاص شود و معامله‌ی بهتری را به ایران تحمیل کند.

اما ما قبلاً هم به این نقطه رسیده بودیم و پرونده‌ی کره شمالی نشان می‌دهد که عقب‌نشینی از محدودیت ناقص اما مفید بر سر راه برنامه‌ی هسته‌ای یک کشور تا چه اندازه می‌تواند خطرناک باشد.

ایالات متحده در دهه‌ی ۹۰ میلادی در رابطه با برنامه‌ی هسته‌ای کره شمالی، با این کشور وارد مذاکره شد و «چارچوب موافقت‌شده» را در اکتبر ۱۹۹۴ ایجاد کرد. کره شمالی یکی از رآکتورهای هسته‌ای‌ خود و ساختن دو رآکتور بزرگتر دیگر را متوقف کرده بود، ذخایر مواد هسته‌ای خود را نیز تسلیم کرد و به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اجازه نظارت بر امکانات هسته‌ای خود را داد. در عوض به کره شمالی وعده‌ی رآکتورهای آب شیرین مقاوم در برابر تکثیر و عرضه‌ی بیشتر نفت و همچنین اطمینان از عدم حمله‌ی آمریکا و چشم‌انداز روابط دیپلماتیک کامل با ایالات متحده داده شد.

برآوردها این است که بدون این محدودیت‌ها و با همان سرعت اصلی که برنامه‌ی هسته‌ای کره شمالی پیش‌می‌رفت، این کشور می توانست صدها کیلوگرم پلوتونیوم و ده‌ها بمب دیگر تولید کند.

اما این روند ادامه نیافت و بخشی از آن به سبب این بود که دولت جرج دبلیو بوش بر سر کار آمد و تصمیم گرفت چارچوبی را که بر سر آن موافقت‌شده بود از بین ببرد. این اتفاق در سال ۲۰۰۲ رخ داد و هیچ برنامه‌ی جایگزینی برای آن ارائه نشد و صرفاً به مفاهیم مبهم و خصمانه علیه کره شمالی بسنده گشت. پیونگ‌ یانگ بلافاصله و قاطعانه واکنش نشان داد و رآکتورهای اصلی خود را به کار انداخت و بازرسان آژانس را اخراج کرد و ۸۰۰۰ میله سوخت هسته‌ای را برای بازفرآوری آماده به کار کرد و از پیمان منع گسترش سلاح های هسته‌ای نیز خارج شد. این کشور برنامه‌ی هسته‌ای خود را از سر گرفته و تا کنون ادامه داده است؛ چیزی که مستقیماً به بحران کنونی منجر شده است.

این در حالیست که به نظر می‌رسید کره شمالی در سال ۱۹۹۴ فقط یک یا دو بمب پلوتونیومی داشته باشد. اما امروز برآوردها خبر از ۱۳ تا ۳۰ و به روایتی بیش از ۶۰ سلاح اتمی می‌دهند. این اتفاق درس روشنی برای ما داشت: توافق هسته‌ای ناقص اما کاربردی را بدون آمادگی برای پیامدهای آن از بین نبرید.

در بخشی از این گزارش آمده اگر برجام کنار گذاشته شود، چیزی مشابه قضیه‌ی کره شمالی در انتظار آمریکا خواهد بود. آمریکا ممکن است به طور یک‌جانبه از توافق ایران خارج شود یا ایران را تحریک کند که از این توافق عقب‌نشینی کند و با اتهام تخلف از این توافق‌نامه خواستار توافق مجدد با مقرراتی سخت‌تر گردد. اما ایران قطعاً می‌تواند چنین مطالباتی را رد کند و شاید برای حفظ برجام صرفاً با اروپا به توافق برسد. در هر صورت احتمال دارد که تندروهای ایران که قبلاً هم از این توافق‌نامه ناراضی بودند، خواستار سرعت دادن به عملیات هسته‌ای ایران شوند. البته این یک موضع علنی است و احتمالاً ایران کار را در تأسیسات مخفی‌اش پیش ‌خواهد  برد.

اگر این توافق به طور کامل سقوط کند، سیستم‌های نظارتی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از بین خواهد رفت و بازرسی‌های آژانس پایان خواهد یافت. ضمناً ایران می‌تواند در دیگر زمینه‌ها از جمله همکاری برای مقابله با داعش مشکل ایجاد کند.

آمریکا می‌تواند دوباره تحریم‌ها را بازگرداند، اما به لحاظ دیپلماتیک از سوی چین و روسیه و حتی اروپا طرد و ایزوله خواهد شد. نتیجه از این هم بدتر می‌شود: برای بازگرداندن ایران نه بازرسی‌ای وجود خواهد داشت و نه تحریم‌هایی که آن را تحت فشار قرار دهد. آمریکا به زودی خود را در بحرانی خواهد دید که امروز با کره شمالی تجربه می‌کند: ایرانی با چندین بمب هسته‌ای و نیروی موشکی موثر. خطر جنگ با ایران نیز یک فاجعه‌ی دیپلماتیک جهانی بسیار شدید به دنبال خواهد داشت.

یکی از اهداف دیپلماسی موثر این است که از شرایطی که تنها گزینه‌های آن سرنگونی یا جنگ است اجتناب شود. گاهی سازش ناقص بهترین راه برای جلوگیری از چنین معضلاتی است. دولت بوش این واقعیت را در سیاست خارجی خود در مورد کره  شمالی نادیده گرفت و امروز جهان دارد با عواقب آن دست و پنجه نرم می‌کند. اکنون بر بستری جهانی که شاید حتی خطرناک‌تر و غافلگیرکننده‌تر از چیزی باشد که در سال ۲۰۰۲ رخ داد، دیگر وقتِ تکرار همان اشتباهات پیشین نیست.

 

http://kayhan.london/fa/1396/06/01/

twitter
Youtube
Facebook