نهنگ آبى شخص سيد على خامنه اى ست؛ ف. م. سخن



suicide

ويدئوى پيش از خودكشى دو دختر نوجوان اصفهانى را ديدم؛ چند بار متوالى ديدم. آن چه را مى ديدم و مى شنيدم باور نمى كردم. دو دختر نوجوان، دو دختر زيبا، با خنده و شوخى به استقبال مرگ مى رفتند. اين دو دختر، بعد از اين كه حرف هايشان را زدند و خداحافظى هايشان را كردند و به دوست پسرهاى خود گفتند كه ديديد شوخى نمى كرديم، به بالاى پل ماشين رو رفتند و خود را به پايين پرت كردند. دخترى كه اول پريده بود درگذشت و دختر دوم، كه گويا سرش به پاى دختر اول خورده بود هر چند استخوان هايش خرد شد ولى از مرگ نجات پيدا كرد.

كسانى كه شاهد صحنه ى پريدن دو دختر از بالاى پل بودند، باور نمى كردند كه اين دو، قصد خودكشى داشته باشند. صداى خنده ى آن ها باعث شده بود تا مغازه داران و رهگذران تصور كنند دخترها با هم شوخى مى كنند.

مسوولان انتظامى اصفهان، بلافاصله موضوع را به بازى نهنگ آبى ربط دادند حال آن كه در ويدئوى دخترها صحبتى از اين بازى نبود. مسوول اورژانس اصفهان هم موضوع نهنگ آبى را تكذيب كرد.

ولى اين خودكشى باور نكردنى به خاطر چه صورت گرفت؟ اگر اين بچه ها به پايان خط رسيده بودند، چرا با آغوش باز و شوخى و خنده به استقبال مرگ رفتند؟ آيا اقدام به خودكشى آن ها مسرى و تقليدى و از نوع «اثر ورتر» بود؟ در ويدئو اثرى از اين حالت نمى بينيم. آيا اختلال هاى افسردگى، دو قطبى، اسكيزوفرنى و امثال اين ها عامل دست زدن به اين عمل بود؟ اين كه دو نفر در آنِ واحد به اين دلايل اقدام به خودكشى كنند دور از ذهن به نظر مى رسد. پس علت چه مى توانست باشد؟

من خودم تجربه ى اين موضوع را دارم و لحظات آخرى را كه انسانِ به آخر خط رسيده طى مى كند عملا گذرانده ام. در لحظه ى اقدام، بخش منطقى مغز كلا از كار مى افتاد. بخش حسابگر كاركردش متوقف مى شود. حتى بخش احساسات به طور كامل از عمل باز مى ماند. براى كسانى كه اين موضوع را تجربه نكرده اند بيان اين حالت ها بسيار دشوار است، از همين رو اگر شخص نجات پيدا كند به شكلى حق به جانب به او مى گويند اين چه حماقتى بود مرتكب شدى، و مبادا ديگر دست به چنين حماقتى بزنى، غافل از اين كه اصولا چيزى به نام حماقت يا ضدحماقت براى شخص عامل معنى ندارد.

از طرف ديگر، توضيح دادن علت دست زدن به خودكشى براى شخصى كه اقدام به خودكشى كرده است دشوار است. اگر شخص با چشم باز به دهان مرگ نرفته باشد، حتى خودش متوجه از كار افتادن بسيارى از سيستم هاى عصبى و كنش عادى مغزش نخواهد بود…
…نمى دانم. شايد اشخاص مختلف تجربه هاى مختلفى داشته باشند. اين موضوع را بايد از روانشناسان سوال كرد. ولى يك چيز مسلم است:
كسى كه اقدام به خودكشى مى كند و سراغ مرگ خودخواسته مى رود، نگرش اش به دنيا، خانواده، جامعه و تمام چيزهاى پيرامونى اش متفاوت از انسان هاى عادى ست. اين كه هر كسى به سراغ چنين كارى نمى رود -حتى كسانى كه خيلى زياد از آن سخن مى گويند و دائم ديگران را به آن تهديد مى كنند- به خاطر آن است كه رله هاى مغزشان، مسائل پيرامونى را قطع نكرده و همچنان درگير مسائل بيرون از خود هستند. به بيان ديگر كسى كه دم از خودكشى مى زند ولى توانايى چنين اقدامى را ندارد، عواملى مانند ترس از مرگ، ترس از سرنوشت اطرافيان، ترس از قضاوت هايى كه بعدها در مورد او خواهد شد، ترس از درد، ترس از ناكام ماندن خودكشى و آسيب ديدن جسمى، ترس از غصه خوردن اين و آن، و ترس هاى مختلفى از اين قبيل مانع از اقدام او مى شود.

ولى كسى كه اقدام به خودكشى مى كند، تمام حس هايش را نسبت به موضوعات بيرونى و پيرامونى از دست مى دهد. حتى احساس غم و اندوه ناشى از افسردگى، جاى خود را به بى اعتنايى و بى حسى محض مى دهد و شخص، كاملا خود را تهى و آماده ى سفر به سوى ناشناخته مى كند. به بيان ديگر، زمانِ گذشته و آينده براى او وجود ندارد و از زمان حال نيز فقط رفتن از اين دنيا، با هر چه كه دارد و ندارد تمام ذهن او را پر مى كند.

فيلم پيش از اقدام به خودكشى دو دختر جوان، بسيار تكان دهنده است. ديدن اين فيلم براى بچه هاى همسن آن ها مى تواند خطرناك باشد. اين فيلم را بايد مطالعه كرد تا بتوان جلوى خودكشى هاى همانند آن را گرفت.

كسانى كه به دنبال كم و كسر در زندگى اين دو دختر نوجوان مى گردند و مى خواهند از اين طريق موضوع خودكشى آن ها را علت يابى كنند، در اشتباهند. درست است كه «كل» مسير طى شده در طول زندگى نهايتا منجر به اين اقدام شده است، اما نوع رفتن به طرف مرگ، كه با خنده و شوخى همراه است، به نوعى واكنش نسبت به تمام عوامل درونى و نيز بيرونى منتهى به پذيرش مرگ است. صحبت هاى شخصى، در اين موضوع، به شكل رنگ باخته مطرح مى شود، و مشخص است كه عاملى قوى تر و بيرونى تر در اين موضوع دخيل است.

ما از روى دشمنى نمى خواهيم هر اتفاق تلخى را به حكومت و رييس آن يعنى سيد على خامنه اى نسبت دهيم، اما در اين مورد بخصوص مى توانيم با قاطعيت بگوييم كه بى دليلى اقدام اين دخترها، به يك عامل بيرونى نامشخص و نامعين مربوط است كه همه ى ما را به نوعى درگير خود كرده و نيش زهرآگين اش را بى آنكه آن را حس كنيم در بدن جامعه فرو كرده است.

كدام حساسيت ها و حس هاست كه در جمهورى اسلامى از ميان رفته و كدام زهر، تمام بدنِ انسان را سِر كرده به گونه اى كه درد مرگ را نيز احساس نمى كند و ترس از اين موضوع ناشناخته را زايل مى كند، موضوع حكومت است. در اينجا حكومت با تمام دستگاه ها و نهادهايش با تمام مديران ريز و درشت اش و با رييس آن يعنى سيد على خامنه اى مورد سوال اند. مورد سوال اند و بايد به جامعه پاسخگو باشند. حتى مرگ يك نفر به اين شكل عجيب، مسووليت بسيار بزرگى براى حكومت ايجاد مى كند.

در يك جامعه ى سالم، تك و توك انسان هاى متفاوت هدف مرگ قرار مى گيرند ولى اين كه بازى با مرگ، بازى همگانى خصوصا جوانان و نوجوانان شود حكايت از زندگى در جامعه ى ناسالم مى كند. جامعه اى كه مسوول خوب و بد و ريز و درشت آن، طبق اراده ى خامنه اى، بر عهده ى او به عنوان مقام عظماى ولايت است.

****************

 

ديدن اين فيلم به نوجوانان و افرادى كه بيمارى قلبى يا عصبى دارند توصيه نمى شود

 

 

http://news.gooya.com/2017/11/post-8932.php

twitter
Youtube
Facebook