نامه سرگشاده ۴ زندانی سیاسی در پی ضرب و شتم محمدصابر ملک رئیسی در زندان اردبیل



محمد صابر ملک رئیسی زندانی سیاسی بلوچ که در حال گذراندن دوران محکومیت ۱۵ ساله تبعید خود در زندان اردبیل است طی دو روز گذشته با توجه به وخامت حال پدرش نسبت به وضعیت خود و ممنوع الملاقات و ممنوع تماس بودنش به مسئولین زندان اعتراض کرده بود، در پاسخ به اعتراض وی به تضییع حقوق قانونی و انسانی اش ماموران زندان علاوه بر ضرب و شتم، وی را با دستبند و پابند به قرنطینه این زندان منتقل کردند، ۴ تن از زندانیان سیاسی زندان مرکزی اردبیل طی نامه ای سرگشاده ای که در پی می آید به این رویه در زندان اردبیل اعتراض کردند و خواهان توجه افکار عمومی به این وضعیت شدند.

به گزارش کمپین فعالین بلوچ به نقل از  هرانا، محمد صابر ملک رئیسی زندانی سیاسی که در حین گذراندن دوران محکومیت ۱۵ ساله خود در زندان اردبیل است، پس از اعتراض به محدودیت ها و ممنوعیت های اعمال شده نسبت به خود به قرنطینه این زندان منتقل شد، ۴ تن از زندانیان سیاسی در زندان مرکزی اردبیل به نام های  ماهر کعبی، شیراحمد شیرانی، علی پژگل و نور احمد حسن زهی طی نامه ای سرگشاده ضمن درخواست رسیدگی به وضعیت محمد صابر ملک رئیسی از کمیساریای حقوق بشر آقای زید و گزارشگر ویژه حقوق بشر خانم اسما جهانگیری خواستند تا از دولت ایران بخواهند به سرکوب اقلیت های ملی و مذهبی در ایران خاتمه بخشد.

در همین رابطه یک منبع نزدیک به آقای ملک رئیسی گفت:”در پی ضرب و شتم، صورت صابر پر از خون شده بود، حال او اکنون خیلی وخیم است. در زمان مضروب شدن شدت ضرب و شتم در حدی بود که او بصورت بیهوش توسط ماموران به قرنطینه منتقل شد.”

آقای ملک رئیسی که هزاران کیلومتر دورتر از خانواده خود در زندان اردبیل حیس در تبعید خود را سپری می کند به دلیل دوری مسافت اساسا ملاقات با خانواده نداشته و تنها راه ارتباطی او تماس تلفنی محسوب می شود، مسئولین زندان با محروم کردن این زندانی از حق تماس تلفنی منظم و ملاقات با خانواده اش این موارد را وسیله ای برای اعمال فشار بر او قرار داده اند.

متن نامه سرگشاده زندانیان سیاسی زندان مرکزی اردبیل در واکنش به مضروب شدن محمد صابر ملک رئیسی را به نقل از هرانا در ادامه بخوانید:

گزارشی در خصوص شکنجه و تبعیض توسط زندانبانان زندان مرکزی اردبیل علیه زندانیان سیاسی تبعیدی که سالهاست علاوه بر درد و رنج تزویر و ظلم حکومت فراق دیدنشان را نیز تحمل می نمایند.

آخرین مورد این شکنجه ها مربوط می شود به چهارشنبه ۸ آذرماه ۱۳۹۶، که توسط رئیس حفاظت زندان مرکزی اردبیل و دیگر عوامل آن باعث شکنجه زندانیان سیاسی تبعیدی به خصوص محمدصابر ملک رئیسی شده است، به طوری که خبرهای دقیق حاکی از آن است که بعد از احضار محمدصابر توسط رئیس حفاظت زندان و توهین به اعتقادات زندانی محمدصابر، بعدا وی را به همراه خود مدیر حفاظت زندان و مدیر داخلی آقای نوروزی و افسر نگهبان غفور صادقزاده مورد ضرب و شتم شدید قرار داده و با دستبند و پابند وی را به قرنطینه منتقل کردند و ایشان نیز به نشانه اعتراض به توهین ضرب و شتمی که علیه شان صورت گرفته اقدام به اعتصاب غذا نموده اند و تا لحظه ای که این گزارش تهیه شده است وی همچنان تحت شکنجه های روحی و جسمی شدیدی به سر می برد و حال عمومی محمدصابر بخاطر عدم اعزام و اجازه درمان به بیمارستان و همچنین شکنجه توسط مسئولین زندان به سمت وخیم تر شدن پیش می رود.

لازم به ذکر است که قبلا نیز شکنجه ها و برخوردهای مشابهی با زندانیان سیاسی تبعیدی یعنی “ماهر کعبی، شیراحمد شیرانی، علی پژگل، نوراحمد حسن زهی”، توسط مسئولان زندان مرکزی اردبیل صورت گرفته است.

حال ما زندانیان سیاسی که در زندان مرکزی اردبیل بند ۷ و برادر عزیزمان محمدصابر در تبعید به سر می بریم به همه ی کسانی که قصد دارند با این نوع شیوه های ناجوانمردانه و غیر انسانی مارا مورد شکنجه و سرکوب و ضرب و شتم قرار بدهند تا اراده ما را بشکنند به صراحت می گوییم: تحت تاثیر این شکنجه ها قرار نمی گیریم بلکه محکم تر و مصمم تر و صبور تر و با استقامت بیشتر از قبل از آرمان ها و ارزش ها و حقوق ملی و آزادیمان دفاع میکنیم و کوچکترین تاثیری در تضعیف اراده مان نخواهد داشت، چرا که اعتقاد و باور داریم بهای حفظ غیرت و شرافت و آزادگی مان را می پردازیم و با ارداه خداوند و حمایت ملت پیروزی از آن ما و سایر آزادی خواهان خواهد بود.

حال از دیده بان حقوق بشر و  عفو بین الملل، کمیسیار عالی حقوق بشر آقای زید و از گزارشگر ویژه حقوق بشر در مورد ایران خانم جهانگیر تقاضا داریم تا این گونه نقض حقوق بشری رژیم ایران را علیه ی شهروندان و زندانیان سیاسی تبعیدی و اقلیت های قومی مذهبی را به شدت محکوم نمایند و از رژیم ایران بخواهند تا بیش از این به نقض حقوق بشر و سرکوب شهروندان و اقلیت های قومی مذهبی ادامه ندهند.

زندانی سیاسی امضا کننده این نامه، محبوس در زندان اردبیل:

ماهر کعبی

شیراحمد شیرانی

علی پژگل

نوراحمد حسن زهی

 درباره امضا کننده گان این نامه لازم توضیح است ؛

آقای ماهر کعبی فرزند رحیم دانشجوی کاردانی رشته زندانی سیاسی عرب ساکن شهرستان شوش که ایام محکومیت۱۰ ساله خود را بصورت تبعیدی در زندان اردبیل سپری می کند پیشتر با نگارش نامه ای خطاب به گزارشگر ویژه سازمان ملل از افزایش فشار بر خانواده خود خبر داده بود، این زندانی می گوید تماس های تهدیدآمیز نیروهای امنیتی باعث سکته قلبی مادرش شده است.

ماهر کعبی  با اتهام “عضویت در سازمان آزادیبخش اهواز، تبلیغ علیه نظام از طریق ارتباط با شبکه های معاند و ارسال اخبار دروغین به منظور سیاه نمایی وجه جمهوری اسلامی در سطح بین الملل و نیز تحریک شهروندان جهت اقدام علیه نظام (ایفای نقش در رابطه با اعتراضات و تظاهرات های شهروندان عرب به “تغییر بافت جمعیتی استان خوزستان” در سال ۹۰)”  در دادگاهی ۲۰ دقیقه ای و بدون داشتن وکیل، به ۱۰ سال حبس تعزیری در تبعید به زندان مرکزی اردبیل محکوم شد.، احمد کعبی، برادر وی نیز که مشغول تحمل محکومیت است متهم به فعالیت تبلیغی علیه نظام و عضویت در سازمان آزادی بخش اهواز است.در دوره بازداشت از طریق بسته شدن به تخت و تحمل ضربات شلاق شکنجه شد و نهایتا مجبور شد تا اعترافات تلویزیونی غیرواقعی برعلیه خود انجام دهد.

 

علی پژگل فرزند صالح، دیگر زندانی امضا کننده این نامه است وی اهل و ساکن شهرستان بندرخمیر در استان هرمزگان، با اتهامات “عبور غیرمجاز از مرز، تبلیغ علیه نظام، پخش و تکثیر سی دی های علما و سخنرانان اهل سنت و عضویت در گروه جندالله” در تاریخ ۲۳ آذرماه ۱۳۸۹ توسط ماموران اداره اطلاعات دستگیر و در دادگاه عمومی و انقلاب زاهدان به ۱۶ سال تبعید در زندان خلخال و یکسال حبس تعزیری محکوم شد.

پیشتر یک منبع نزدیک به آقای پژگل درباره اتهامات ثبت شده در پرونده این زندانی سیاسی به گزارشگر هرانا گفت: “علی درحالی با این اتهامات دستگیر و دادگاهی شد که تنها به پخش و تکثیر سخنرانی های علمای برجسته اهل سنت مشغول بود و هیچکدام از اتهامات دیگر را نپذیرفت. این علمای اهل سنت هم ساکن ایران می باشند که پخش سخنرانی هایشان نمی تواند جرم محسوب شود.”

 

نور احمد حسن زهی فرزند نور محمد متولد ۱۳۶۵، متأهل، که در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۳۸۹ توسط نیروهای وزارت اطلاعات در شهر زاهدان دستگیر به ۲۶ ساله حبس تعزیری و تبعید به زندان خلخال محکوم شد، بعد از سه سال حبس در زندان خلخال به زندان مرکزی اردبیل منتقل شد. این زندانی از زمان بازداشت به مدت ۹ ماه در سلول انفرادی اداره اطلاعات نگهداری و تحت شکنجه های جسمی و روحی متعدد و بازجویی قرار گرفت.

هنگام دستگیری آقای حسن زهی، خانواده وی شامل همسر، فرزند معلول ۶ ساله و برادر ۱۲ ساله اش نیز بازداشت و در اداره اطلاعات چندین ساعت مورد “بازجویی و تهدید” قرار گرفتند. به گفته نزدیکان این خانواده، در اثر این بازداشت همسر نوراحمد حسن زهی دچار مشکلات روحی شده که علیرغم گذشت ۶ سال هنوز اثرات آن وجود دارد، وضعیت فرزند معلولش بدتر و برادرش دچار افسردگی و ترک تحصیل شد.

وی پیشتر به همراه نور احمد حسن زهی طی نامه ای سرگشاده به خانم فدریکا موگرینی توجه جدی تر به حقوق شهروندان سنی مذهب ایران شده بودند.

شیر احمد شیرانی فرزند چاکر متولد سی ام شهریور ۱۳۶۲، مجرد، اهل زاهدان و ساکن تهران، در تاریخ ۱۳ خرداد ۷۹ توسط نیروهای اداره اطلاعات بازداشت شد و هشتمین سال از حبس ۲۲ ساله خود را بصورت تبعیدی در زندان اردبیل سپری می کند.

آقای شیرانی متاثر ار شرایط روحی و جسمی سختی که در مدت حبس متحمل شده و نبود امکانات پزشکی و عدم رسیدگی درمانی به آسیب های وارده به ناحیه پا، به گفته پزشک زندان اکنون نیاز به عمل جراحی دارد تا بتواند به راحتی حرکت نماید. رسیدگی که تاکنون از آن محروم مانده است.

همچنین این زندانی از بیماری های کلیوی و معدوی نیز رنج می برد که در بهداری زندان تنها با تجویز داروهای مسکن به آنها رسیدگی می شود.

این زندانی سیاسی در صورت اجرایی شدن ماده ۲۸ قانون مجازات اسلامی جدید در رابطه با جرایم امنیتی، می تواند شامل تخفیف در حکم وی شود، اما آقای شیرانی تاکنون با دخالت نهادهای امنیتی از حق کاهش محکومیت و حتی مرخصی درمانی نیز محروم بوده است.

لازم به ذکر است که چاکر شیرانی، پدر زندانی سیاسی شیراحمد شیرانی در روزهای اخیر در رابطه با وضعیت بغرنج فرزندش در زندان اردبیل به مسئولان مختلف کشوری از جمله رئیس جمهور، رئیس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه، اداره اطلاعات زاهدان و رئیس سازمان زندانها نامه هایی نوشته است که می توانید در اینجا مطالعه کنید.

او در این نامه ضمن شرح وضعیت فرزندش که حبس ۲۲ ساله خود را بصورت تبعیدی و هزاران کیلوتر دورتر از محل زندگی خود در زندان اردبیل می گذراند وی را محروم از حقوق اولیه از جمله اجازه به جا آوردن مناسک مذهبی و نیز قربانی عدم اجرای اصل تفکیک جرایم خوانده است.

 

 

http://www.balochcampaign.info

twitter
Youtube
Facebook