افغانستان و ایران: هیرمند روی میز



  • 16 فوریه 2019 – 27 بهمن 1397
ناظران

آنچه دولت افغانستان را سالها برای ورود به مذاکرات آبی با ایران بی رغبت کرده بود، نگرانی از نتیجه مذاکرات است. دیپلمات‌های افغان نگرانند که در جریان گفتگوهای آبی نتایج در نهایت به نفع مردم افغانستان نباشد.

این نگرانی به قدری جدی است که که علیرغم برگزاری نوزده جلسه کنسرسیوم با موضوع هیرمند، هنوز طرف افغان پیشنهاد یا خواسته جدی را روی میز مذاکرات نگذاشته و تنها درگیر یک سیاست واکنشی است. بدین معنا که در واکنش به بسته های پیشنهادی ایران مشغول رایزنی برای موافقت یا مخالفت است. دیپلمات های افغان در برابر اعتراضات تنها میگویند ما از دولت ایران انتظار داریم که حقابه که به ایران داده میشود به گونه ای تخصیص شود که به هامون برسد. اما ایرانی ها میگویند نیاز هامون سه تا پنج برابر حقابه کنونی است.

از سوی دیگر افکار عمومی افغانستان اساسا رودخانه هیرمند را یک رودخانه درون سرزمینی تصور میکنند که مالکیت انحصاری و حقوق آن متعلق به کشور افغانستان است. مطالبه عمومی در افغانستان بر تهاتر انرژی و معاوضه آب به جای نفت استوار است. در چنین شرایطی مذاکره برای حقابه طبیعت یا افزایش سهم آب ایران به همان ترتیبی که معاهده ۱۳۵۱ هیرمند تضمین کرده، برای طرف ایرانی آسان نیست.

هیرمند

دولت ایران با ارائه بسته های تشویقی و گاهی کشیدن خط و نشان کشیدن، سعی دارد مقامات افغانستان را به همراهی و همکاری آبی متمایل سازد. در فضای رسانه ای ایران به تکرار گزارش شده که افغانستان به تعهداتش در قرارداد هیرمند وفادار نبوده و سدسازی ها در بالادست رودخانه موجب تضییع حقابه ایران شده است. اما نتیجه گزارشهای کنسرسیوم نشان میدهد که ایران چندان در اثبات ادعایش موفق نبوده است.

مقامات افغانستانی بارها در مصاحبه های رسمی و در دیدار با دیپلمات های ایرانی تاکید کردند که افغانستان به مفاد معاهده ۱۳۵۱ هلمند (هیرمند) همچنان متعهد است و همکاری لازم را برای اجرای این قرارداد و ورود ۸۲۰ میلیون متر مکعب آب در سال به ایران صورت داده است.

آنچه محل اختلاف است تفاوت ورودی آب در سالهای غیرنرمال آبی و ماههایی است که تقریبا رودخانه در پایین دست خشک است. قرارداد هلمند به تفکیک معین کرده چه میزان آب به صورت ماهانه بایستی وارد خاک ایران شود و در عین حال تاکید دارد که ایران هیچ حقی در قبال سیلاب ها یا مازاد آب در سالهای پرآبی نمی تواند داشته باشد. افغانستان میگوید آبی که در ماههای بارش به ایران سرازیر میشود اغلب بیشتر از حقابه ی ایران است و دولت ایران آنرا به چاه نیمه ها هدایت و ذخیره سازی میکند.

ایران می گوید هامون یک تالاب بین المللی است و حقابه طبیعت بایستی جدا از حقوق سیاسی-اقتصادی کشورها درنظر گرفته شود. چرا که خشکی هامون به اکوسیستم منطقه خسارت زده و موجب افزایش گردوغبار، مهاجرت پرندگان و مردم در سراسر منطقه میشود.

افغان ها اما اصرار دارند که مذاکرات ۱۳۵۱ نه صراحتا ولی در عمل نیاز آبی طبیعت را هم درنظر گرفته بود و ایران باید به گونه ای منابع آبی خود را مدیریت میکرد که هامون زنده بماند.

طبق سرشماری نفوس درسال ۱۳۵۵، جمعیت استان سیستان و بلوچستان ۶۶۰ هزار نفر بوده و اکنون علیرغم مهاجرت های گسترده، جمعیت استان طبق آخرین سرشماری ها به بیش از دو میلیون و هفتصد هزار نفر افزایش یافته است.

مطالعات جمعیت شناسی میگوید متوسط رشد جمعیت در سیستان و بلوچستان بین سالهای ۶۰ تا ۷۰ بیش از ۶ درصد و بین سالهای ۹۰ تا ۹۵ ، ۱.۸۳ درصد بوده است درحالیکه نرخ رشد جمعیت در سطح کشور در دهه نود کمتر از ۱.۳ درصد است.

رشد جمعیت در استانی که اکثریت مردم کشاورز و دامدار بوده اند به رشد کشاورزی و افزایش زمین های زیر کشت منجر شده است. در دهه هایی که افغانستان درگیر جنگ و ناامنی و دولتهای ضعیف بود، سرمایه گذاری برای سدسازی یا بهره برداری از رودخانه هیرمند در افغانستان عملا متوقف شده بود و کشاورزی سنتی در افغانستان به کشت دیم یا کانال کشی های محلی در کناره رودخانه محدود میشد. در این سالها اگر بارندگی خوب بوده، ورود آب به سیستان گاه به بیش از ۲ میلیارد متر مکعب در سال هم رسیده است.

سیلاب ها و افزایش ورودی آب هیرمند که در برخی سالها تا دو برابر حقابه ایران بود به سیاست افزایش زمین های زیر کشت منجر شد و جهاد کشاورزی در استانی خشک به لحاظ آب وهوایی، خودکفایی در بسیاری از محصولات زراعی و باغی را در کارنامه خود ثبت کرده است.

ثبات نسبی اخیر در افغانستان و ورود شرکتهای مهندسی و بانک های بین المللی برای سرمایه گذاری، فرصت و انگیزه لازم را به افغانستان داده تا از منابع آبی خود به عنوان موتور محرکه توسعه و پیشرفت کشور استفاده کند. طبق آمارهای رسمی نزدیک به ۸۰ درصد مردم افغانستان به کشاورزی اشتغال دارند و طبیعی است که بهره برداری بهینه از منابع رودخانه به دغدغه اصلی مردم تبدیل شود.

در شرایطی که مردم افغانستان نگران فرصت طلبی و دخالت کشورهای خارجی در مسائل داخلی شان هستند، مذاکرات آبی با ایران یا پاکستان برای تقسیم رودخانه هایی که از افغانستان سرچشمه میگیرد، آسان نیست. پس دولتها و مقامات افغانستان مدام تصمیم گیری را به تاخیر می اندازند مبادا امضا کننده قراردادی شوند که موجب خشم مردم افغانستان یا قضاوت تاریخ شود.

برق
Image captionیکی از موضوعاتی که افغانستان بسیار بر آن تاکید دارد، آب در مقابل برق است. هفتاد درصد برق افغانستان اکنون وارداتی است و تنها ۳۰ درصد برق در داخل کشور تولید میشود. مقامات افغان میتوانند به ازای آب مازاد بر حقابه، از ایران بخواهند که یک نیروگاه برق در افغانستان راه اندازی کند

اما دولت افغانستان چه میتواند بخواهد؟

اما اینکه مقامات افغان به بهانه سیاستگذاری و تصمیم گیری درباره رودخانه های مرزی شان را به تاخیر بیاندازند نه تنها به نفع افغانستان نیست بلکه فرصت را برای حل مسئله به هدر میدهد. با روند تغییر اقلیم و افزایش خشکسالی ها، سیستان و بلوچستان به فاجعه انسانی هرروز نزدیکتر میشود. نابودی محیط زیست، بیکاری و بی آبی؛ خطر مهاجرت های اقلیمی و خالی شدن استانی مرزی را افزایش میدهد، موضوعی که میتواند هیرمند را از یک چالش محیط زیستی به یک مسئله امنیتی برای ایران تبدیل کند.

رویکرد اقتصادی به آب و محاسبه ارزش اقتصادی آب هیرمند به متر مکعب میتواند شروع مناسبی برای مذاکره کنندگان افغان باشد.

بیشتر بخوانید:

آب از افغانستان برای نجات سیستان، قیمت چند؟

حال اگر نیاز آبی منطقه سیستان را یک میلیارد و چهارصد میلیون متر مکعب در نظر بگیریم، خرید سالانه ۶۰۰ میلیون متر مکعب می تواند موضوع مذاکرات باشد. اگر حداکثر قیمت یعنی ۵۰ سنت را برای هر متر مکعب فرض کنیم، افغانستان سالانه ۳۰۰ میلیون دلار عایدی از فروش آب به ایران خواهد داشت. اما با فرض قیمت گذاری آب چطور میتوان از طریق تهاتر انرژی مبادلات آبی-برقی داشت؟

یکی از موضوعاتی که افغانستان بسیار بر آن تاکید دارد، آب در مقابل برق است. هفتاد درصد برق افغانستان اکنون وارداتی است و تنها ۳۰ درصد برق در داخل کشور تولید میشود. مقامات افغان میتوانند به ازای آب مازاد بر حقابه، از ایران بخواهند که یک نیروگاه برق در افغانستان راه اندازی کند.

قیمت احداث یک نیروگاه برق (غیرخورشیدی) که با سوخت فسیلی کار کند به ازای هر یک مگاوات برق ۹۸۰ هزار دلار تا یک میلیون و ۱۵۰ هزار دلار هزینه دارد. یک نیروگاه ۳۰۰ مگاواتی میتواند نیاز برق استان هرات را تامین کند. استانی که اکنون به واردات برق از ایران و ترکمنستان کاملا وابسته است. سرمایه گذاری برای احداث یک نیروگاه برق در استان هرات میتواند موضوع مذاکرات دولت افغانستان با ایران باشد. قراردادن یک خواسته مشخص، فرصت چانه زنی و محاسبه سود و زیان را به دو طرف خواهد داد ولی اگر دیپلمات های افغانستان همچنان با تردید و انکار در مذاکرات شرکت کنند، دستیابی به راه حل دشوار خواهد بود.

پیشنهاد دیگر که باز میان افغان ها بسیار شنیده میشود، مبادله آب به جای نفت است. قیمت نفت ایران بر مبنای برنت دریای شمال منهای ۲ تا ۳ دلار محاسبه میشود که اکنون چیزی معادل ۶۳ دلار و ۶۰ سنت است. اما اگر ایران بخواهد به افغانستان نفت بدهد، ابتدا افغانستان برای ذخیره سازی و بهره برداری از این نفت نیاز به پالایشگاه دارد. بنابراین احداث پالایشگاه با تولید ۴ محصول (بنزین، گازوئیل، سوخت کشتی و گاز) که با بهره برداری از نانوتکنولوژی ساخته میشود میتواند در دستورکار قرار گیرد.

قیمت یک پالایشگاه ۴ محصوله با ۱۰۰ هزار بشکه مصرف نفت در روز، حدود ۱۳۰ میلیون دلار محاسبه میشود. این پالایشگاه چون به روش نانوتکنولوژی ساخته میشود معادل ۹۰ درصد مصرف سوخت، تولید محصول میکند و حتی ته مانده ی کوره ها میتواند به قیر تبدیل شود و عملا ۵ محصول خواهد داشت. حال اگر قیمت ۵۰ سنت در هر مترمکعب را با نیاز آبی سالانه ششصد میلیون متر مکعب علاوه بر حقابه هیرمند در نظر بگیریم، افغانستان میتواند به ازای مازاد آب، حدود ۴۷ هزار بشکه نفت در سال میتواند از ایران دریافت کند.

در مذاکرات میتوان درباره چگونگی سرمایه گذاری احداث و سوخت مورد نیاز چانه زنی کرد. مثلا متمم قرارداد هیرمند برای مازاد نیاز آبی سیستان تنظیم شود و دو کشور با رویکرد همگرایی و مسئولیت مشترک نسبت به حقابه طبیعت هامون برخورد کنند.

این مقاله تنها به موضوع تهاتر انرژی پرداخته است وگرنه افغانستان میتواند موضوعات دیگری چون بحث ترانزیت، بازرگانی و پناهندگان را هم در مذاکرات خود در بسته های پیشنهادی مشخص ارائه کند.

مدیریت یک رودخانه مرزی بدون همگرایی امکان پذیر نیست. رودخانه مرزی هیرمند اگرچه در پهنه وسیعی از افغانستان جاری است، اما در ادامه اش شریان حیات زابل و زاهدان با جمعیتی معادل ۲ میلیون نفر به این رودخانه وابسته است. توسعه کشورهای همسایه به نفع مردم دو کشور است.

 

http://www.bbc.com/persian/blog-viewpoints-47266199

twitter
Youtube
Facebook