نامه زندانی سیاسی بلوچ پس از برخورد های تبعیض آمیز


محمد صابر ملک رئیسی زندانی سیاسی بلوچ که در زمان بازداشت کمتر از ۱۷ سال سن داشت اخیر و پس از آنکه توسط مسئولان زندان اردبیل مورد اذیت و آزار فیزیکی و روحی و روانی قرار گرفت شکایت نامه ای به حسن روحانی رئیس جمهور ایران نوشت.

 

 

 

نامه محمد صابر ملک رئیسی پس از برخورد های تبعیض آمیز دوباره

به گزارش کمپین فعالین بلوچ این زندانی سیاسی در شکایت نامه خود با اشاره به اتهامات “انتصابی” که آنها را نپذیرفته است، برخوردهای تبعیض آمیز زندانبانان با متهمان “تحت جرائم امنیتی” را مورد انتقاد قرار داده است. وی در بخشی از نامه خود که یک نسخه از آن به کمپین فعالین بلوچ رسیده نوشته است: “اینجانب بارها خواسته ام در خصوص وضعیت مان به صورت رسمی نامه ایی به سازمان زندانیها و نهادهای دولتی دیگر بفرستم اما هیچ وقت موفق به اینکار نشده ام چون بارها نامه هایم از طرف مسولین زندان مهر وامضاء نشده و درنهایت از بازرسی خروجی توقیف شده اند”.

وی در قسمتی در نامه می افزاید که:” ما زندانی هایی که به اتهام معاند  نظام جمهوری اسلامی ایران دستگیر می شویم از طریق زندان بان ها یا همان مسوءلین مورد ضرب وجرح قرار می گیریم، مسولینی که خود را پیرو جمهوری اسلامی و مارا خائن به مملکت می دانند و هرنوع برخورد بامارا مبارزه با دشمنان جمهوری اسلامی می دانند در حالی که ما از جهت قانون فقط زندانی بوده وهیچ فرقی با زندانیان جرائم دیگر نداریم”.

متن نامه زندانی سیاسی بلوچ:

 

“بسم الله الرحمن الرحیم

باعرض سلام وخسته نباشید خدمت ریس جمهور منتخب مردم ایران زمین؛

جناب آقای حسن روحانی:

احتراما به استهزار آن مقام عالی وارجمند منتخب مردمی می رسانم، اینجانب محمد صابر ملک ریسی فرزند داد علی با ش.ش ۶۴۵-۰۰۱۵۲۲-۵ که به اتهام عضویت در گروه ریگی دستگیر و در دادگاه عمومی انقلاب زاهدان محکوم به ۱۵ سال تبعید به زندان اردبیل و دوسال حبس از حیث خروج غیر قانونی از مرز  گشته ام وحال نیز ۷سال و۳ماه است که در زندان ومحل تبعیدم به سر می برم لازم به ذکراست که عرض نمایم این جانب در زمان اتهامات انتصابی وارده ۱۷ سال سن داشته ومحصل دوره دوم متوسطه بوده ام ومرتکب اتهامات انتصابی وارد شده ،نشده بودم وفقط  تعطیلات تابستان سال۱۳۸۸ به کشور پاکستان از طریق غیر قانونی وارد وخارج شده ام واین ورود وخروج  از مرز به دلیل دیدار با برادر متواری ام که دوسال قبل به دلیل عدم همکاری با وزارت اطلاعات کشور  متواری بود شده ام وحال به عرض شما آن مقام عالی ومنتخب مردم ایران زمین می رسانم این جانب فقط به دلیل محکوم شدن غیر منصفانه دست به قلم نشده ام چون عقیده دارم چون بارها باعث ناراحتی پدر و مادرم شدم مستحق محکومیت شاید باشم اما… .

به هرحال دست به قلم شده ام تا به شما عرض نمایم ما زندانی هایی که به اتهام معاند  نظام جمهوری اسلامی ایران دستگیر می شویم از طریق زندان بان ها یا همان مسوءلین مورد ضرب وجرح قرار می گیریم، مسولینی که خود را پیرو جمهوری اسلامی و مارا خائن به مملکت می دانند و هرنوع برخورد بامارا مبارزه با دشمنان جمهوری اسلامی می دانند در حالی که ما از جهت قانون فقط زندانی بوده وهیچ فرقی با زندانیان جرائم دیگر نداریم وحق داریم در چارچوب قانون و مقررات نظام جمهوری اسلامی دوره محکومیت خود را سپری کنیم وتبعیض جرمی و مذهبی از نظر قانون هیچ معنایی ندارد، مسولین خود را متعصب وانقلابی جلوه می دهند در صورتی که خود حق مارا اجهاف می کنند وقوانین جمهوری اسلامی را زیر پا می گذارند.

اینجانب بارها خواسته ام در خصوص وضعیت مان به صورت رسمی نامه ایی به سازمان زندانیها و نهادهای دولتی دیگر بفرستم اما هیچ وقت موفق به اینکار نشده ام چون بارها نامه هایم از طرف مسولین زندان مهر وامضاء نشده و درنهایت از بازرسی خروجی توقیف شده اند. و ازاین جهت هم مورد بازخواست ها وگرفتار عواقب تهاجمی مسولین برای نوشتن این نامه ها شده ام که در نهایت منجر به اعزام نشدنم به بیمارستان برای مداوای بیماریم که سالهاست ازآن رنج می برم واز طرفی مانع برای تهیه مدارک لازم از پزشکی قانونی برای صحت بیمارام نیز گشت وهم اکنون نیز برای اعتراض به برخورد یکی ازمسولین بابنده به قرنطینه منتقل شده ام درضمن روز چهارشنبه ۹۵/۱۰/۸ ساعت ۸صبح با پا بند ودست بند میله ایی که به این منظور به دیوار وصل شده بیرون ازآسایشگاه وحیاط زندان می باشد بسته شدم ودر این هوای سرد زمستانی اردبیل وزمین پوشیده از برف تا ۱۰ شب هنگام خاموشی زندان به قرنطینه منتقل شده ام و نیز باید خاطر نشان کنم که حتی به هنگام نماز از آن حالت خارج نشده ام ونماز های ظهر و عصر ومغرب وعشاء را با اشاره ادا کرده ام وحتی در آن حالت نیز دمپایی هایم را از پایم کشیدند و در حالی بودم که از سوز سرما بارها از پروردگارم تقاضای مرگ کرده ام وقتی به قرنطینه منتقل شده ام تا صبح از بدن درد وسردرد خواب به چشمانم نیامد ونیز به ناچار واجبار برای بهتر شدن وضعیتم دست به اعتصاب غذا زده ام وخواستار برخورد قانونی شده ام و از شما آن مقام محترم منتخب مردمی خواهشمندم متوجه این زندانی هایی که سالهاست در زندان به سر می برند وهر نوع توهین وتحقیر و رنجی را تحمل می کنند و هیچ فریاد رسی جز پروردگارشان ندارند، باشید و به تقاضای این زندانی که فقط تقاضای برخورد قانونی با جرائم ماست توجه نمائید و اقدامات لازم را برای این منظور ،منظور نمائید .

{ودر هرحال مارا پروردگارمان کافیست}

اجرکم عند الله با سپاس فراوان به شما آن مقام منتخب مردمی .

《زندانی محمد صابر ملک رئیسی فرزند دادعلی    زندانی زندان مرکزی اردبیل》

 

 

http://www.balochcampaign.info/  ?p=10142

twitter
Youtube
Facebook