هادی صوفی زادە ـ عضو کنگرە ملی کوردستان
شرق کوردستان بە عبارت دیگر ” کوردستان ایران ” با مساحتی در حدود ١١١،٦٧٩ متر مربع ٨% مساحت کل ایران و جمعیت تخمینی ٧ میلیون نفر کە ١٠% کل جمعیت ایران را تشکیل میدهد در غرب ایران و در همسایگی کشورهای تورکیە و عراق و از نقطە شمالی نیز با کشور ارمنستان و جمهوری نخجوان همسایە است. شرق کوردستان دومین قسمت بزرگ چهار بخش کوردستان میباشد کە میان کشورهای تورکیە، ایران، عراق و سوریە تقسیم گردیدە و بلحاظ جمعیت و مساحت و از برخی کشورهای جهان نظیر دانمارک و یا لبنان بزرگتر است. این بخش کوردستان در داخل حوزە جغرافیایی ایران از شمال و شمال شرقی با آذربایجان جنوبی ” آذربایجان ایران “، از مرکز با ایران ( فارسها ) و از جنوب با عربستان ” الاحواز ” همسایە هست. بنابە دلایل بسیاری کە ریشە در یکسان سازی جامعە ایران و سیاستهای استعماری علیە ملتهای غیر فارس دارد بافت جمعیتی و دموگرافی کوردستان بشدت تغییر یافتە، آمار دقیقی از جمعیت کوردها در دسترس نیست و آمارهای ارائە شدە تخمینی هستند. تا جائیکە اقلیت بزرگی از کوردها کە در دوران صفوی بە خراسان کوچاندە شدەاند و کماکان زبان و هویت خود را حفظ نمودەاند دو میلیون نفر تخمین زدە می شوند. ضمنا دومیلیون کورد جویای کار کە عموما در بخش خدمات و کارهای سخت و طاقت فرسا نظیر کورەخانەهای آجرپزی، مزارع، رفتگری و کارگر فصلی در مناطق مرکزی ایران و در شهرهای بزرگ تهران، قزوین، اصفهان، یزد، شیراز و اراک سرگردان و پراکندەاند.
یکی دیگر از سیاستهای مخرب همسان سازی در ایران ترکیب استانی مناطق میان ملتهاست کە در دورە رضاشاە بنا نهادە شد و بە بحرانی خطرناک تبدیل شدە است. برای نمونە استانی نظیر آذربایجان غربی با اکثریت کورد نام آذربایجان غربی را بر آن نهادە و هویت کاملا آذری بە آن بخشیدەاند. این مشکل تراشی را کە با اهداف خطرناکی طرحریزی شدە و می توان با شدت کمتری این اختلاف افکنی را در مرزهای میان عربستان با مناطق فارس زبان، بلوچستان با مناطق با فارس زبان، تورکمنستان ( تورکمن صحرا ) با مناطق فارس زبان دید.
غنای فرهنگی و اصالت ملی کوردها تنها عامل سرپا ماندن هویت ملی کوردها در مقابل شدت آسمیلاسیون فرهنگی ایران بودەاست. سیاستهای فرهنگی در ایران بگونەای اعمال شدە کە سرمایەگذاری های کلان برای ترویج زبان فارسی و احداث فرهنگسراهای فارسی بە قیمت از بین بردن دیگر زبانها انجام گرفتە و برای محدود نمودن زبان کوردی قوانینی منظور گردیدە تا هرگونە کە بودە زبان کوردی را بطور تدریجی از بین ببرند. برای نمونە ممنوعیت انتخاب اسامی کوردی برای کودکان یکی از سیاستهای هویت زدایی است. در زمان رژیمهای پهلوی تحمیل فرهنگی و در رژیم فعلی تحمیل مذهبی بخشی از فشارهای آنان علیە ملت کورد بودە است. برای نمونە فارسیزە کردن شهر کرماشان در زمان رژیم پهلوی با استفادە از ابزارهای فرهنگی و استقرار مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور در نظام کنونی کە فعالیتهایش حول ترویج شیعەگری است و حوزە فعالیتش تمام غرب کشور را زیر پوشش خود دارد در شهر سنندج مرکز استان کوردستان سنی مذهب قرار دارد! البتە سیاست آسمیلاسیون و نابودی فرهنگی ملتهای غیر فارس بشیوەهای متفاوت و گستردە انجام میگیرد کە نیازمند بحث مفصلی است. اگرچە در منطقە عربستان اماکن تاریخی نظیر عمارت شیخ خزعل را آوار می کنند در کوردستان اسناد و عتیقەجات را غارت و یا هویت ایرانی بدان می بخشند. باند رفسنجانی بە سرپرستی مهدی هاشمی رفسنجانی در چپاول و غارت آثار باستانی کوردستان دست بالایی داشتە و دارند.
کوردستان بخاطر تعدد لهجە و دین ویژگیهای خاص خود را دارد و رژیم ایران با سوء استفادە از این ویژگی جامعە کوردستان بسیار کارشناسانە سیاستهای تفرقە افکنانە خود را اعمال می کنند. مثلا در برخی نقاط کوردستان با تفوق و ایجاد تضاد میان یک لهجە علیە لهجەدیگر ، بی اعتمادی و تضاد میان مردمان شهری و روستایی، ترویج اعتیاد، شکاف میان کورد و تورک، شیعە و سنی و شگردهای غیر اخلاقی بمنظور بی اثر کردن پتانسیل ملی کوردها رفتار می نماید.
با توجە بە دادەهای تاریخی حقیقی کوردستان سرزمین همزیستی ادیان مختلف است. اکثریت کوردها در ایران سنی مذهب هستند اما مسیحی، یهودی، یاری، شیعە، سنی و دیگر ادیان باستانی در سرزمین شرق کوردستان در کنار هم وجود دارند. در مقابل مرکز ایران کە مذهب شیعە حکومتی عهد صفوی را در تمام لایەهای اجتماعی و حکومتی پذیرفتەاست کانون تحجر است. این تحجر را می توان در برخورد ملت مرکزی با دیگر ادیان و ملل برشمرد. برای نمونە عرب ستیزی در ایران تنها منوط بە سیاستهای حکومت نیست و در بطن جامعە ریشە دوانیدە است. بقول خانم دلارام مشهوری نویسندە کتاب رگ تاک ” تشیع شورەزاریست کە هیچ بذر دگراندیشی در آن نمی روید”.
انکار هویت ملی کوردها تنها مختص بە عملکرد حکومتهای حاکم بر ایران نبودە و بخش بزرگی از روشنفکران جامعە فارس زبان نیز برای نابودی دیگر فرهنگها بطور هماهنگ با رژیم عمل می کنند و منافع مشترکی را دنبال می کنند. در این مطلب سعی بر این است از جهات گوناگون شرایط کوردها در ایران را روشن سازیم.
تاریخ:
همچنانکە در بالا اشارە شد حوزە جغرافیایی و محل زیست کوردها را کە امروزە کوردستان نام دارد در میان چهار کشور تقسیم گشتەاست. گرچە کوردها بە لحاظ تباری و نژادی در دایرە حوزە تمدن ایرانی تعریف می شوند اما هموارە ایران گریز بودە واسناد تاریخی نشان می دهد علاقەای بە همزیستی با ایرانیان نداشتەاند. کوردها درجریان جنگ میان امپراطوری عثمانی و صفوی در سال ١٥١٤ میلادی معروف بە جنگ چالدران، اگر چە خود بخشی از ایران صفوی بودند اما در کنار عثمانیها علیە صفویان جنگیدند، در نتیجە اکثر اراضی کوردستان ضمیمە سرزمین عثمانی گردید. در مقاطع دیگری و بویژە در فاصلە میان دو جنگ اول و دوم جهانی تلاشهای بسیاری برای الحاق مابقی سرزمین کوردستان کە امروزە “کوردستان ایران” نام دارد بە بقیە کوردستان بویژە بە کوردستان عراق انجام گرفت اما این تلاشها ناکام ماند. با تشکیل دولت متمرکز در ایران و تغییرات جدی در عرصە بین المللی و ثبات نسبی مرزها، کوردها برای کسب حقوق ملی خود روشهای دیگری نظیر خودمختاری و یا فدرالی را مطرح ساختند اما این روشها تنها برای رسیدن بە شرایط مناسبی بودەاست و حس استقلال هموارە یکی از آرزوهای ملت کورد بودەاست.
البتە ایران گریزی تنها شامل حال کوردها نبودە و ملتهای حوزە قفقاز نیز برای جدایی از ایران در جریان جنگ میان ایران و روسیە تزاری با روسها همکاری نمودند. برخی اسناد تاریخی حکایت از آن دارد کە قرارداد تورکمانچای بنا بە میل ملتهای ایران گریز حوزە قفقاز بر ایران تحمیل گردید. چرا ملتهای غیر فارس ایران گریز هستند موضوع مهمی است و باید دنبال ریشەهای تاریخی آن را جست.
ایران گریزی ملتهای غیر فارس موضوع مهمی است و ابعاد گوناگونی دارد بی جهت نیست کە از ٥ ملت غیر فارس در ایران هیچکدام راضی بە همزیستی با ملت حاکم نیستند و ایران کنونی تنها بحکم زور و دیکتاتوری شدید سرپانگە داشتە شدەاست. ایران کشوری است که تاریخی بغرنج و پیچیده دارد. احمد کسروی ایران را بە بشکەای لجن تشبیە می کند کە بوی تعفن آن دنیا را فرا گرفتەاست. فرهنگ حذف با روح و فکر ایرانیان پیوند خوردەاست تا جائیکە بقول ایرواند آبراهامیان یک ایرانی راە ثروتمند شدن را در نابودی همسایەاش می بیند. این تفکر در جامعە ایران و بویژە در فرهنگ ملت حاکم در برخورد با ملتهای تحت ستم بوضوح دیدە می شود. این سخن آقای آبراهامیان از آنجا معنی پیدا می کند کە سرنوشت جوانان ملتهای کورد، عرب و بلوچ کە بطور فلەای اعدام می شود مهم نیست، از نظر آنان مهم این است کە ثروت و منابع سرزمینی کە متعلق بە کورد، عرب و بلوچ است بە جیب آنان سرازیر شود.
تاریخ شناسان مناطق مرکزی ایران را کانون تحجرات مذهبی ـ حتی در صفوف رژیم فعلی نیز بخوبی می توان مشاهدە نمود کە اصولگرایان مذهبی عموما از مناطق مرکزی ایران هستند و می توان گفت بخش اعظم مخالفین قدرت موسوم بە سبزها (جنبش سبز ) از مناطق شمالی ایران بویژە آذربایجان هستند. چهرەهایی چون میرحسین موسوی تورک، مهدی کروبی لر، و عبداللە رمضانزادە کورد میباشند ـ و شمال ایران را کانون نداهای آزادیخواهانە عنوان نمودەاند. در تاریخ معاصر ایران یهودی کشی، باب کشی و بهایی ستیزی بشدت اعمال گردیدە و هیچ مذهب دیگری در مقابل تشیع صفوی در امان نبودە است و از بدو حکومت مدرن در ایران کوردکشی، عرب ستیزی، و دیگر ستیزها تحت عنوان بیگانە ستیزی کە منشا آن باز هم تشیع صفوی است بازتولید شدە و خارج از مرکزنشینان همگی بیگانە محسوب میشوند. جهت اطلاع در ٢٠٠ سال اخیر هرگاە یهودیان، بابیها و بهایی ها در مرکز ایران مورد کشتار و بی رحمی قرار گرفتەاند در کوردستان پناە گرفتەاند.
مشکل اساسی ملتهای غیر فارس در نام و تعریف کشور ایران است. نام ایران بجای نام پرشیا در سال ١٣١٣ بطور رسمی بر ایران نهادە شد. نامی کە هویت ملتهای غیر فارس را معنی نمی بخشد. مثلا جمهوری فدراتیو روسیە بار معنایی خاصی دارد و پیشوند فدراتیو آن هویت ملتهای غیر روس را معنی می بخشد، اما کشور ایران بدون پیشوند و یا پسوندی حکایت از وجود یک ملت و آنهم ملت فارس و یا همان پرشیا دارد. در واقع ایران را می توان بر اساس سرزمین ایران تعریف کرد نه ملت ایران. البتە لازم بە یادآوریست کە ایران تا اواخر حکومت قاجارها ممالک محروسە نام داشت و متاسفانە از بدو تشکیل دولت بە اصطلاح مدرن ممالک محروسە ایران بە کشور و ملت ایران تغییر یافت و مقولە ملت ـ دولت را با استفادە از حربەهای استبدادی و تاریخسازی تفسیر نمودند. در حالیکە بکارگیری واژه ملت در ایران قدمت زیادی ندارد و بە دورە انقلاب مشروطە بر میگردد. ناظم السلام کرمانی بنیادگذار انجمن مخفی در عصر مشروطیت، در کتاب معروف خود “تاریخ بیداری ایرانیان” می نویسد که: عبارت ملت ایران برای اولین بار در جریان تظاهرات مردم تهران بر ضد اعدام دو تجار محترم قند شنیده شد. در همان دوران واژه ملت آذری در جریان اعتصابات بر ضد دربار قاجار ملت آذربایجان مدام شنیده شده است. یرواند آبراهامیان در کتاب خود ایران بین دو انقلاب می نویسد که: ” حدود 000،20 نفر از مردم تبریز پیمان بسته بودند که به اعتصاب ادامه دهندو حتی تهدید می کردند که اگر قانون اساسی بلافاصله تصویب نشود، آذربایجان را از ایران جدا خواهند کرد. برخی تلگرافهای مخابره شده از تبریز به شاه نیز با عنوان تهدید آمیز “ملت آذربایجان” امضا شده بود”.. اینها نشان میدهد که بکار گیری واژه ملت قدمتی چندانی ندارد و ملت فارس تورک آذربایجانی همزمان از عبارت ملت با قرائتی متفاوت استفادە کردەاند.
کنت دوگوبینو نمایندە فرانسە در تهران در سالهای ١٨٥٠ قریب بە ١٦٠ سال پیش ایران را بە ملتهای ایرانی ( فارس ) کورد، عرب، زرتشتی، تورک و یهودی تعریف نمودەاست.
از دورە صفوی تا انقلاب مشروطە منظور از ملت، طبقە روحانیون و مقصود از دولت هم دربار بوده است. و ملت اصلی رعیت نام داشتە است. تمام ثروت مملکت میان روحانیون و حاکمیت تقسیم شدەاست. با انقلاب مشروطە بە همت مبارزان آذربایجانی موضوع انجمنهای ایالتی و ولایتی در قانون اساسی گنجاندە شد اما با بحرانهای دوران جنگ اول جهانی و بی ثباتی سیاسی در ایران موضوع انجمنهای ایالتی و ولایتی هیچگاە عملی نگردید. با ظهور رضاخان پهلوی در سال ١٩٢٠ و تشکیل دولت مدرن! فارسها ملت شدند اما دیگر ملتها کماکان رعیت ماندند و اگر در گذشتە تنها رعیت شاە و شیخ بودند از بدو مشروطە بە رعیت ملت فارس هم درآمدند. این پروسە کە با استفادە از پول نفت، مذهب شیعە و ترور و انسان کشی قوام یافتە تا بە امروز کە بیش از ٩٠ سال از آن می گذرد همچنان ادامە دارد و شکاف ملی را بیش از پیش عیان ساختەاست.
لازم بە توضیح است پروسە شکلگیری مقولە ملت ـ دولت در اروپا مسیرهای جداگانەای را پیمودەاست و آنچە در ایران شکل گرفتە سنخیتی با واقعیات جوامع انسانی ندارد. برای نمونە مقولە ملت ـ دولت در انگلستان مسیر سرزمینی- زبانی، در فرانسە مسیر شهروندی ـ سرزمینی، میان آلمانیها و ایتالیاییها زبانی- خونی و در اسپانیا مسیر سرزمینی- مذهبی طی کرده است! اما در ایران بر اساس هیچکدام از معیارهای کشورهای اروپایی دولت ـ ملت بنا نگردیدە است چون ایران کشور تک زبانی و تک دینی نیست و اگرچە یگانە راە ملت سازی در ایران می توانست از مسیر حقوق شهروندی میسر گردد اما چون مفهوم حقوق شهروندی می تواند بە حقوق سیاسی ملتهای غیر فارس و تعاریف دقیقی از چارچوبهای جغرافیایی و زبانی و اقتصادی را بدنبال داشتە باشد، این حق انسانی از مردمان غیر فارس ایران دریغ شدە است در نتیجە تلاشهای هیئت حاکم ذوب نمودن دیگر ملتها در واحدی جغرافیایی بنام ایران با هویت فارسی بودەاست.
در صدسال اخیر کە منازعات وحق طلبی ملی در ایران در جریان بودە، تحولات وسیعی درجهان بوجود آمده و دنیاشاهد تاسیس کشورهای دیگری در مراحل جداگانەای بودهاست. درجهان کنونی حدود 200 کشور مستقل موجود می باشند که عضو سازمان ملل متحد و نزدیک به 150 کشورشان کثیرالملله و چند فرهنگی محسوب می شوند. بنا به تعریف جامعه شناسی وبویژه درحیطه تبارشناسی واتنولوژی این نوع کشورها “هتروژنیک” ( چند فرهنگی وکثیرالملله ) نامیده می شوند. آمریکا، هندوستان وروسیه چندفرهنگی ترین ومتکثرترین کشورهای هتروژنیک می باشند. دراین تقسیم بندی اجتماعی ایران کشوری هتروژنیک به حساب می آید.در کشوری چون جمهوری فدرال روسیه ساختار فدرال آن کشور مبنای ملی، جغرافیایی و اقتصادی را دارد و ٣٠ زبان رسمی در آن کشور موجود است.
تاسیس جمهوری کوردستان در مهاباد در سال ١٩٤٦ مهمترین حرکت نوین کوردها برای دستیابی بە حقوق سیاسی خود بود یادآوری این نکته که اولین جرقه جنگ سرد میان شرق و غرب شش دهه پیش برسرایران و درایران هم برسر دو جمهوری آذربایجان و کوردستان انجام گرفت و قضیە حقوق ملتها در ایران قربانی منافع قدرتهای خارجی گردید و از آن دورە ببعد ڕژیمهای حاکم بر ایران از هیچگونە روشهای خصمانەای برای خفە نمودن ندای ملتهای غیر فارس بویژە ملت کورد کوتاهی ننمودەاند. در این مدت حاکمان ایران سعی نمودە خواستە ملتهای تحت ستم را بە دخالت بیگانگان نسبت دهند و در زیر لوای تجزیە کشور با تحریک بیگانگان! اعدام و زهرچشم گرفتن از ملت کورد را در الویت کار خود قرار دهند. بدینوسیلە از بدو اعدام قاضی محمد و یارانش تاکنون فرهنگ حذف و کورد کشی بخشی از سیاستهای آنان علیە ملت کورد بودەاست. نکتە دیگر اینکە از طریق زهر جشم گرفتن از کوردها سعی نمودە وحشت را در دل دیگر ملتها بویژە ملت تورک آذربایجانی جا بیندازند تا از خواستەهای خود کوتاە بیایند. معهذا چون حقانیت مسئلە ملتها با هیچ ترفندی زدودنی نیست و بنا بە زمان و شرایط خود را برای کسب حقوق معوقەاش آمادەتر می نماید، اینک بعداز گذشتە چند دهە از سقوط جمهوری های آذربایجان و کوردستان تحولات جهانی در ارتباط با ایران، ملتهای غیر فارس بویژە آذربایجان جنوبی را در کانون توجهات خود قرار دادە و خطر تجزیه ایران بە نگرانی اصلی تمام طیفهای ملت فارس و دولت متبوع آنان درآمدە تا جائیکە می توان ثابت نمود کە عقب نشینی جنبش سبز از خواستەهایش ریشە در احتمال تجزیە ایران در صورت ادامە اعتراضات آنان داشت.
سیاسی:
مشکل کوردها همانند دیگر ملتهای غیر فارس تمرکزگرایی وحشتاک در ایران است. تمام ثروت و قدرت در مرکز ایران نهفتە است. و تمام متصدیان امور نیز از مرکز بە مراکز غیر فارس اعزام میشوند. همچنانکە قبلا اشارە شد ٢ میلیون کارگر کورد در مرکز ایران جویای کارند اما یکصد هزار نفر فارس زبان تمام شالودەهای اقتصادی، اداری و امنیتی کوردستان را می چرخانند. این نکتە از آنجا تراژدی محسوب می شود کە ٢ میلیون نفر از ملتی کە تنها ٧ میلیونی جمعیت آن است فاجعە امیز میباشد. ذکر این نکتە خالی از اهمیت نیست کە طبق سخن نمایندگان مجلس نظام میزان سرمایەگذاری استان یزد ٣٠٠ برابر سرمایە گذاری انجام شدە در استان کوردستان برآورد شدەاست! نمونەای دیگر میزان ماشین آلات کشاورزی کل استان کوردستان کمتر از ماشین آلات کشاوری شهر مرودشت در استان فارس برآورد شدەاست!.
برای باز نمودن سر سخن کە کوردها چە میخواهند میخواهم سر سخن را با تجربەای از شهر فلوجە در عراق آغاز کنم کە از بدو اشغال عراق توسط نیروهای امریکایی در سال ٢٠٠٣ سایە جنگ و شورش حوادث آن شهر را بە اخبار دست اول در جهان رساندە بود و انگ تروریستی بر مردم آن شهر تحمیل سنگینی می نمود. بعدها شاهد بودیم کە مذاکراتی با مردم آن شهر در مورد علت تسلیم ناپذیری آنان انجام گرفت و مشکل فلوجە رفع گردید. آنان بە زبانی سادە گفتند کە حاضر بە پذیرش مسئولین غیر بومی در منطقە خود نیستند و از بدو آن با گماشتن نیروهای بومی امنیتی مشکل فلوجە برای همیشە حل شد. رژیمهای حاکم بر ایران در صد سال گذشتە بە جای پاسخ بە این مهم بر سیاستهای غلط خود تاکید نمودە و خارج از اینکە خواستە ملتهای غیر فارس را بە تروریسم و عوامل خارجی نسبت دادە، برای بە زانو درآوردن مبارزات آزادیخواهانە ملتها بە فارسیزە کردن مناطق آنان و پروژەهای نرم و خطرناکی را در سر پروراندەاند.
نگاە یک کورد بە قضیە ملی در ایران را می توان بە زبان ظنز بیان نمود . از دید یک کورد ماشین مناسبی برای کردستان که یک منطقه کوهستانی است ماشین لندروور است، برای آذربایجان که باران زیاد می بارد، هوا تا اندازەای نمکی است و امکان زنگ زدن ماشینها زیاد است، ماشین فرانسوی پژو خوب است، برای خوزستان که هوا گرم است ماشینهای ژاپنی نظیر تویوتا که رادیاتورهای بزرگتری دارند مناسب است، برای بلوچ ها که در صحرا می رانند و شنزار است ماشین شوورلت امریکایی کە پهن است و در شنزارها خوب عمل می کند مناسب است، و برای ترکمن ها که ملتی اقتصادی هستند ماشین اوپل کە قطعات آن ارزان است خوب است و مرسدس بنز هم برازندە فارسهاست! اما نگاە فارسها اینگونە است کە در صورت سکوت ملتها مرسدس بنز را برای تمام ایران تامین می کنند، در غیر اینصورت نباید انتظار وسیلە مورد دلخواە و یا مناسب شرایط خود را داشتە باشند. ضمنا” مرسدس بنز موعودی بە دیگر ملتها فاقد سند است و آنان سند بنزها را نزد خود نگهداری می کنند و امکان تردد با وسیلە فاقد سند در هیچ جای دنیا ممکن نیست.
بسیاری از فعالین سیاسی ایرانی در توجیە عملکرد خود نسبت بە بی توجهی بە حقوق ملتهای غیرفارس و همسویی با سیاستهای نظام درهم تنیدگی و نسبتهای فامیلی میان ملتها را مانع در نظر گرفتن چارچوبهای جغرافیایی برای کسب حقوق ملتها می دانند. از دید آنان میزان ازدواج میان کوردها با فارسها، تورکها با فارسها و یا عرب با فارس و…. ایران را بە گونەای در هم تنیدە کە امکان چارەیابی سیاسی برای این قضیە نیست!! و در ادعایی دیگر وجود بیش از ٢ میلیون تورک زبان در تهران و یا شمخانی عرب، زنگنە کورد و خامنەای تورک را مصداق مشارکت در قدرت عامە می پندارند. محاسبات غلط فارس زبانان در آنجا نهفتە است کە اولا اگر مناسبات فامیلی مانع دستیابی ملتهای غیر فارس باشد، می بایست هیچگاە کشور اتحاد شوروی سابق فرو نمی پاشید، چرا کە در هم تنیدگی آنان از روی ازدواج بسیار وسیعیتر از ایران بودە، دوما وجود تورکهای آذربایجانی در تهران و مناطق مرکزی ایران کە ٢٠% جمعیت ملت تورک را در بر می گیرد نسبت بە وجود یک ونیم میلیون نفر از جمعیت چهار میلیونی ارمنیها در کشور روسیە کە ٦٠% ارامنە را در بر میگیرد ناچیز بنظر میرسد. کشور ارمنستان جمعیتی در حدود ٢ و نیم میلیون نفر دارد اما یک و نیم میلیون نفر ارمنی کە ٦٠% جمعیت ارمنیها را تشکیل می دهد در روسیە زندگی می کنند و بر اساس این ادعا می بایست هیچگاە اتحاد شوروی سابق تجزیە نمی شد. آنان نمی خواهند درک کنند کە تورکهای مقیم مرکز ایران ادعای مالکیت ارضی بر تهران و مناطق مرکزی ایران را ندارند. سوم اینکە افردا منتسب بە ملتها کە در فرهنگ هیئت حاکم ذوب شدەاند بە معنای مقبولیت آنان در میان ملت خود نیست همچنانکە استالین گرجی تبار منفورترین چهرە در میان ملت گرجستان بود. از جهت دیگر حضور انبوه آذریها دردستگاه اداری کشور و درپستهای کلیدی کشور دستیابی به حقوق ملی را معنا نمی بخشد واگر اینچنین بود می بایست اکرائینیها هیچگاه از اتحاد جماهیر شوروی اعلام استقلال نمی نمودند زیرابیشترین سهم را ازاتحاد شوروی می بردند، اما علیرغم بیشترین سهم اقتصادی و اشتراکات ملی وفرهنگی باروسها دومین ملتی بودند که در سال ١٩٩١ اعلام استقلال نمودند.
نکتە قابل تامل دیگر این است کە فارسها داعیە میهن پرستی دارند و هر گونە خواستە ملی از طرف ملتهای غیر فارس را وطن فروشی نام میبرند و در زیر لوای وطن فروشی احکام اعدام جوانان ملتهای غیر فارس از طرف حکومت را مشروع جلوە می دهند. سیاستهای سران جبهە ملی ایران بیش از همە بە حاکمان ایران کمک نمودەاست. تا جائیکە بارها ملتهای غیر فارس بویژە دو ملت عرب و کورد را تهدید بە خروج اجباری از ایران نمودەاند. با این اوصاف باید گفت کە یک فارس زبان بدلیل منافعی کە در مناطق ملتهای غیر فارس دارد خود را مالک آن مناطق میداند. عدم عرق ملی آنان از آنجا نمایان است کە فارس زبانها هیچگاە بفکر رونق بخشیدن بە کویرهای ایران نبودەاند مثل آنچە در امارات متحدە عربی و کشور کنیا انجام گرفتە و کویرها و شنزارهای خود را بە اماکن توریستی تبدیل نمودەاند . آنان نمی توانند درک کنند عرق میهن دوستی حقیقی آن است کە یک استقلال طلب کورد و یا عرب در سینە دارد کە بە استقلال منطقە جغرافیایی خود می اندیشد و هیچگاە چشم طمع بە سرزمین فارس زبانها و دیگران ندارد. بنابراین چگونە بتوان جوهرە واقعی میهن دوستی ملتهای غیر فارس را با نوع میهن پرستی آنان کە نگاهی استعمارگرایانە و فریبکارانە است بە آنان فهماند کاری سخت است و چون پای از دادن منافعشان در میان است بە آسانی قادر بە قبول آن نیستند. بقول معروف بیدار نمودن کسی کە خواب است آسان اما بیداری کسی کە خود را بخواب زدە آسان نیست.
ترسیم فضای سیاسی ایران حکایت از آن دارد کە با وجود نیروی کار مجانی ملت کورد و افغانی و پول نفت ملت عرب، فارسها خارج از ینکە نیازی بە دموکراسی برای جامعە خود نیز نمی بینند، بە ملتی تنبل بدل گشتە تا جائیکە بنا بە برخی آمارها کە از طرف دولت ارائە میگردد میزان کار مفید ایرانیان در ادارات بطور روزانە یک ساعت و چهار دقیقە گزارش شدەاست و این در بخش خصوصی نیز دو ساعت و شش دقیقە است.
با توجە بە موارد فوق و نتیجە گیری از بحثهای موجود در فضای سیاسی ایران، ایرانگرایان خواستە ملتهای غیر فارس را ملت سازی قلابی می نامند و همچنانکە فوقا” نیز اشارە شذ حاضر نیستند بپذیرند کە کشور ایران تا صد سال قبل ممالک محروسە ایران نام داشتە است. روند جاری شرایطی را فراهم نمودە کە نفرت عمومی ملتهای غیر فارس از حاکمیت ایران بە نفرت علیە ملت فارس گرایش پیدا نمودەاست زیرا بخش اساسی روشنفکران و جریانات سیاسی فارس زبان همانند حاکمیت می اندیشند و اساسا تحصیلات عالیە و کسب دانش بە خرد آنان نمی انجامد. برای نمونە چند سالیست شاهد گشایش فضای سیاسی در تورکیە نسبت بە کوردهای آن کشور هستیم کە سالیان متمادی هویت کوردها را انکار می کردند. اما از بطن جامعە تورکیە تحولاتی انجام گرفتە کە دولتمردان آن کشور ر ناچار بە بازنگری در سیاستهای خود نمود. باید بخاطر آورد کە دو سال پیش روشنفکران تورک مقیم المان از دولت تورکیە خواستند کە آنان در المان از چە حقوقی بهرەمندند کوردهای تورکیە نیز باید از همان حقوق بهرەمند باشند. اما روشنفکران فارس مقیم اروپا این حق بدیهی را بە ملت کورد و دیگر ملتهای روا نمی دارند و اساسا” بیشترین فشارها و توهینها از طرف ایرانیان مقیم اروپا متوجە ملتهای غیر فارس میشود.
آنان با الهام گیری از تاریخنگاریهای اساطیری ـ کە برای خود بافتەاند و این روزها بە همت پیشرفت علم و دانش جعلیات آنان بیش از پیش آشکار گشتە ـ می خواهند وانمود کنند کە ملتهای ایران چون نژاد آرایی و ریشە زبانی هند و اروپایی دارند نباید ادعای جداگانە داشتە باشند و ایران را تجزیە کنند. حال سوال اینجاست کە اگر چنانچە ملتهای بلوچ، فارس و کورد ریشە زبانی هندواروپایی داشتە و نژاد آریایی محسوب شوند عربها و تورکمنها و تورکهای آذربایجان با چە سیغەای در این کاتاگوری گنجاند؟ و در ضمن آیا اشتراک تاریخی کورد و فارس و بلوچ از اشتراکات تاریخی و فرهنگی و زبانی ملتهای روس و اوکراینی و بلاروسها عمیقتر و غنی تر است کە هر کدام استقلال خود را یافتەاند؟ اینها موضوعاتیست کە هنوز بی پاسخ ماندەاند.
با تمام فشارهای انجام گرفتە در چند دهە اخیر و تدریس تاریخ سراپا جعل در مدارس حقانیت مسئلە کورد بگونەای در جامعە ریشە دوانیدە کە از هر هزار نفر ممکن است یکنفر در کوردستان با نام چهرە دکتر محمد مصدق کە در میان ایرانیان مقبولیت خاصی دارد آشنا باشد. اما برعکس و علیرغم سانسور و تخریب تاریخ واقعی ملت کورد و تخریب چهرەهای ملی کورد در مدارس از هزار نفر کورد ٩٩٩ نفر با نام و اندیشە قاضی محمد اولین رئیس جمهور کوردستان آشنا و او را از خود میداند، ملا مصطفی بارزانی را از خود میداند، عبداللە اوجالان را رهبر خود میداند و این بسیار پر معنیست.