شروع فروپاشی اقتصادی و اقتدار حاکمیت



محسن قائم‌مقام


iran-emrooz.net | Mon, 26.03.2018, 10:04

 

ایرانی آزاده جهان چشم براه است/ ایران کهن در خطر افتاده خطر شو!
فریاد به فریاد بیافزای که وقت است/ در یک نفس تازه اثرهاست اثر شو!
(فریدون مشیری)

صحبت آغاز فروپاشی حکومتی مدتها است مورد گفتگو قرار گرفته است. آنچه واقعیت امر را نشان می‌دهد وضع مملکت در جهت ورشکستگی اقتصادی و اقتدار حکومتی است. علی لاریجانی رئيس مجلس‌شان قبل از طرح بودجه گفت که خزانه دولت خالی است. حساب حکومتیان این بود که با تصویب «برجام»، و کنار گذاردن برنامه‌های اتمی، تحریم‌ها کنار گذارده می‌شوند و ملیونها دلاراز طرف غرب در ایران سرمایه گذاری خواهد شد. تنها اتفاقی که افتاد این بود ملیونها دلار در بانکهای خارجی را در اختیار ایران قرار دادند تا کشورهای صنعتی بر پایه آن در ایران سرمایه گذاری نمایند. در حالیکه در عمل این دولت‌ها تنها یک مشت قرارداد با ایران روی کاعذ امضاء کردند ولی سرمایه گذاری‌ای از طرف ایشان دیده نشد. تورم به حدی شد که قیمت دلار به چهار هزار و هفتصد تومان رسید و دولت قول داد که با جلوگیری از فروش دلار در خیابانها ، نه راه‌های دیگر، قیمت دلاررا در چهار هزار و پانصد تومان تثبیت نماید که خود نمایش درماندگی دولت در انجام کار بود، کار از پایه خراب بود و با جمع آوری فروشندگان دلار در خیابان حل نمی‌شد.

مخارج کمرشکن جنگ وحضورفتنه انگیزحکومت درمنطقه
افزایش درگیری‌های حکومت در کشورهای همسایه نظیر سوریه، عراق، لبنان، یمن و کمکهای بلاعوض به سایر حکومت‌ها در منطقه نظیر فلسطین و کشورهای افریقا عملاً مخارج سنگینی را به دوش مردم ایران قرار داده است.

مخارج تحمیلی جنگ‌های پرخرج در سوریه و عراق و کمک به برپا ماندن اسد در سوریه، پشتیبانی و کمک نظامی به کشورهای در حال جنگ باعربستان سعودی، حوثی‌های شیعه در یمن، رمقی برای اقتصاد مملکت باقی نگذاشته است. به خاک سپردن ده‌ها جنازه بدون سر از جنگ برگردانده شده به ایران که در آن رقمی از سرداران ایشان که بی سر شده‌اند نیز دیده می‌شود همراه گزارش رقم پنج هزار کشته جنگی از ایرانیان در جنگ سوریه از طرف خبرگزاری‌ها، میزان حضور نظامی ایران در جنگ را نشان می‌دهد و اخبار تکان دهنده و بسیار ناراحت کننده برای مردم ایران است که جوانان خود را در یک جنگ تحمیلی از سوی حکومت از دست می‌دهند. جنگی که حکومت برای حفظ نظام استبدادی خود داخل آن گردیده است. در کنار جنگ بدون پایان در سوریه، جنگ رویاروی نظامی‌های ایران در عراق با نیروهای داعش (حکومت اسلامی شام و عراق) و تعیین فرماندهی نظامی خاورمیانه و سپردن آن به سردار قاسم سلیمانی که مانند رئیس جمهور مملکت به دیدار ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه می‌رود و اعلام می‌کند که روابط خارجی ایران در منطقه با اوست و رسماً در این نقش عمل می‌نماید و سر وزارت خارجه را در این منطقه بی کلاه قرار می‌دهد. روحانی ابتدا به اینگونه کارهای سپاه به نحوی اعتراض کرد و صحبت‌هائی علیه عملکرد سپاه گفت ولی رفته رفته خاموش شد و از برنامه‌های موشکی سپاه هم دفاع نمود. و سرانجام قبول کرد که برنامه نظامی حکومت با سپاه است نه با دولت مسؤل مملکت و کاملاً دراین زمینه سکوت اختیار نمود.

اخیرآ دولت اسرائیل اعلام کرد که پایگاه اتمی سوریه را چند سال پیش با بمباران منهدم کرده است. این پایگاه با ملیونها دلار پرداختی از ثروت ملی ایران ساخته شده بود. حزب الله در لبنان اعلام می‌کند که چندین هزارموشک نظامی در اختیار دارد که هر آن می‌تواند آن را به سوی اسرائیل پرتاب نماید. شما فکر می‌کنید که واکنش به پرتاب موشکها به اسرائیل سر کدام کشور عامل و تجهیزکننده حزب الله خراب خواهد شد؟ آیا به‌جز ایران خواهد بود؟ آیا پا ازباتلاق این جنگهای بی‌حاصل و بی انتها بیرون نگذاشتن و ادامه پرخاشجوئی در منطقه، بازی با صیانت و حفظ تمامیت ارضی کشور ایران نیست؟ و بالاخره نزدیکی اسرائیل با عربستان سعودی علیه ایران در شرایطی که ایران از هر لحاظ محدودیت عمل پیداکرده است خود زنگ خطری برای ایران است.

معلوم نیست چطور فلسطینی‌ها حتی حماس اعلام می‌کنند که می‌توانند با اسرائیل سر یک میز گفتگو و معامله بنشینند و با هم کنار بیایند و پیشتر از آن یاسر عرفات هم با ایشان به مذاکره نشست ولی جمهوری اسلامی روی کلاهک موشکهایش هم مرگ بر اسرائیل می‌نویسد. و حماس پس از گرفتن ملیونها دلار کمک از جمهوری اسلامی باز در جمع عربستان سعودی قرار می‌گیرد. و عربستان سعودی که سلطان‌اش سعود می‌گفت «در آزادی فلسطین من در بیت المقدس نماز خواهم گزارد» امروز که امریکا می‌خواهد سفارت خود را به بیت المقدس یا اورشلیم ببرد با اسرائیل علیه ایران تنگاتنگ عمل می‌کند. معلوم نیست چرا این آخوندهای بی خرد دست از عناد با اسرائیل برنمی‌دارند و گاه به گاه شعار ما اسرائیل را نابود می‌کنیم را سرمی‌دهند: کاسه گرم تر از آش شده‌اند. در حالیکه اگر خرد داشتند و می‌توانستند سیاست درست منطقه‌ای داشته باشند هرگز با اسرائیل دشمنی نمی‌کردند. اسرائیل الان در دست محافظه‌کارانی مانند نتانیاهو می‌چرخد ولی نیمی از مردم آن طور دیگری فکر می‌کنند و سر صلح دارند و با این رفتارها مخالف‌اند. اسرائیل افرادی مانند اسحاق رابین را داشته که پرچمدار صلح با فلسطینیها بود و جان خود را در این راه گذارد. شما تنها با آرامش و سیاست می‌توانید حقوق از دست رفته مردم فلسطین را به دست آورید. دست راست‌ترین و میلیتاریست‌ترین گروه‌های فلسطینی مذاکرات صلح با اسرائیل را راه حل می‌دانند. آنها بعد از ۷۰ سال که از پیدایش اسرانیل گذشته شعارهای ابتدائی خود که «ما شما را به دریا می‌ریزیم» سالهای چهل را تکرار نمی‌کنند! وقتی شما با کشورهائی نظیر مصر، عربستان سعودی و بسیاری دیگر از کشورهای دیکتاتوری روابط دارید، اسرئیل به مراتب حکومتش بهتر از آنهاست و در میان خود روابط دمکراتیک دارند. البته می‌توان و باید با آپارتاید نژادی در آن کشور مبارزه کرد و آن را شدیداً به نقد کشید و دفاع ازحقوق فلسطینی‌ها را از یاد نبرد.

از نظر اقتصادی آخوندهای حکومتی حسابشان این است که با ملیونها دلار و در برخی از ارقام آن میلیاردها دلار که در بانکهای خارجی با دزدی از ثروت ملی انباشته کرده‌اند در شکست کار مانند بسیاری از دیکتاتورها از معرکه بگریزند و با کمک ثروت به غارت رفته زندگی کنند. اغلب شنیده می‌شود که حکومتیان به توصیه خمینی مبالغی را به خارج برده‌اند که اگر حکومت در داخل فلج شود از خارج از مملکت برای حفظ نظام عمل نمایند. رفسنجانی نیز چند بار در دفاع از ملیونها دلار در بانکهای خارج در حساب سردمداران حکومت و آقازاده‌ها همین موضوع را تصدیق کرد. در حالیکه آنقدر شعور ندارند که کدام کشور خارجی اجازه فعالیت حکومتیان ایشان علیه حکومت جدید ایران را خواهد داد؟ اشتهای ایشان در دزدی و غارت اموال و ثروت ملی اندازه ندارد. در حساب‌های منتشره خامنه‌ای ۲۴۰ میلیارد دلار دربانکهای مختلف خارجی به حساب خود ریخته است. لیست دزدها را شبکه خبری CNN منتشر کرده است. خیلی ساده است اگر دروغ اعلام شده راحت می‌توانند براساس قوانین امریکا علیه CNN اعلام جرم نمایند.  و حسابهای پاسداران را هم آزاد از زحمت نمایند.

سپاه پاسداران در این غارت ثروت‌های ملی مقام اول را دارد. و با رفتار و قدرت نمائی که درخارج از کشور انجام می‌دهد دولتی در دولت را به وجود آورده است: گذشته از آنکه علنآ می‌گوید روابط خارجی درخاورمیانه و مناطق جنگی خارج از کشور را سپاه انجام می‌دهد، علناً درنقش رئیس جمهوربدیداررئیس جمهورروسیه می‌رود، بلکه در داخل از کشور محاکمه می‌کند، زندان مستقل دارد، شکنحه می‌کند، اعدام می‌کند، قسمت عمده اقتصاد مملکت در دست اوست، قاچاق می‌کند و برای مقابله با رقابت قاچاقچی‌های غیرخودی، آنها را اعدام می‌نماید. و همچنان خود را پشت پرده‌ای نگاه می‌دارد و دولت آلت دست را در جلوی کارها قرار می‌دهد.

فرونشستن اقتدار حاکمیت
نگاهی به جامعه امروز ایران مشاهده می‌نمائیم که مردم زورشان نسبت به حاکمیت به روشنی فزونی گرفته و نیز سطح آکاهی‌هایشان بسیار بالاتر رفته است. ما درمملکت شاهد حرکاتی هستیم که حتی سال پیش امکان آن نبود. فقر بیش از نیمی از جامعه برحسب آمارهای خودشان و فشارهای حکومتی، ایشان را درشهرهای کوچک وبزرگ وحتی درتعداد بسیاری ازواحد‌های کوچک و آبادی‌های مملکتی، باعتراض علنی و بی مهابا علیه حکومت کشانده است. و حاکمیت در واکنش در برابر این قدرت نمائی مردم درمانده است. یک روز می‌گوید مردم حق اعتراض دارند یکروز دیگر ولی فقیه سخنان آخر شاه در اینکه ما اشتباه کردیم را بر زبان می‌راند و باز روز دیگرمیگوید مردم خواسته‌هائی داشتند ولی اینکارها نقشه دولت‌های امریکا و اسرائیل بود. روحانی رئیس جمهور نیز یک روز می‌گوید مردم حق دارند اعتراض نمایند، و زمانی که اعتراض‌ها کمی پائین می‌آید به خیالش کار پایان یافته است و ناگهان او هم اعتراضات خیابانی مردم را نقشه دولت‌های امریکا و اسرائیل می‌خواند و حرف خویش را از آنچه گفته برمی‌گرداند. و آقای ظریف وزیر خارجه بی اقتدارو زیردست سپاه هم در خارج به ماست مالی از اعتراضات مردم می‌پردازد و آن را کار دولت اسرائیل معرفی می‌نماید، همانگونه که پیشترها با بی‌شرمی به دروغ اظهار داشت که در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد! روحانی بدنبال شعار هر کس می‌تواند در مملکت اعتراض نماید، در نقش رئیس جمهوربا وقاحت و کوته‌نظری تقاضای جبهه ملی ایران را برای یک اجتماع آرام همگانی بی جواب می‌گذارد.

اینکارهای پائین و بالا رفتن حکومت و دولت تنها یک وسوسه نیست بلکه فشارهای اعتراضات مردم: کارگران، دانشجویان، زنان، کشاورزان و مردم کوچه و خیابان عرصه را برایشان تنگ نموده و هر روز به‌نظرشان می‌رسد تا نقشه جدیدی را بکار برند. ماجراجوئی‌های بین المللی ایشان به‌خصوص شرکت در جنگ سوریه و ادامه‌ی تفنگداری در عراق، کمک به حوثی‌ها در یمن در برابر عربستان سعودی و کمک نظامی موشکی و بیشتر به حزب الله لبنان در مقابله بیشتر با کشورهای در میدان جنگ روز به روز حکومت را هرچه بیشتر تضعیف نموده است و اقتدارش در داخل و خارج کمتر و کمتر گردیده است.

لذا اعتراضات وسیع گروه‌های مختلف مردم که امروز شکل جدیدی به خود گرفته است نمایش ضعف حکومت است و «جنگهای» داخلی بین گروه‌های خودشان نیز نتیجه آن است. پروسه درهم پاشیدگی اقتصادی به دلیل نبودن مدیریت صحیح و فساد در سطح بالای حکومت و بالاخره ماجراجوئی‌های منطقه‌ای وعدم روابط معقول بین المللی با کشورهای جهان همه سبب فروافتادن اقتدارحکومتی است که دفاع ازمرزهای کشور را نیزمحققآ دردرازمدت بمخاطره می‌کشاند.

مقابله حکومت با زنان کشور
حکومتیان با حجاب اجباری زنان از ابتدای حکومت زور در جامه استبداد دینی نیمی از جامعه را در سرکوب مضاعف نگهداشته‌اند. خدعه‌ها و نیرنگ‌های خمینی پایان نداشت چنانکه پیش از دستور به حجاب اجباری گوینده تلوزیونشان شب پیش از رفراندوم بدون حجاب برنامه اش را اجرا کرد! اینها دنبال آنند که در جامعه به عنوان «ولی» محجوران و صغرا حکومت برانند و مردم گوسفندوار آنها را اطاعت کنند. همه جا صحبت از عبادت، معبود و عبد و عبید است. و ایشان ولی «امر»اند. برنامه نمایش برای دختران هفت ساله را تعطیل می‌کنند که تحریک‌آمیز است در حالیکه سن اسلامی ازدواج نه ساله است.

حکومت برای تائید در صحت اجرای حجاب اجباری گاه گاه زنهائی که این محدودیت‌های حکومت استبداد را تایند و تقویت می‌نمایند را علم می‌کند که اغلب خود را به عنوان نمایندگان مردم در مجلس دست نشستگان حکومت جا داده‌اند و به قول دکتر حاج سید جوادی تنها یک چشم و دو بند انگشت را از خود نمایان می‌کنند. آنها خلط مبحث می‌نمایند چه مساله حجاب «اجباری» است که باید برداشته شود وگرنه مردم به اعتقاد یا علاقه خود می‌توانند حجاب به هر شکل که مایلند را داشته باشند. من خود در خانواده‌ای بزرگ شدم که مادرم و خانواده اش اسلامی و با حجاب بودند ولی دخترانشان را آزاد گذاشته بودند تا به هر شکل که بخواهند لباس مناسب بپوشند.

«رهبر» در نگرانی از ازدیاد فحشا به علت بی‌حجابی است در حالیکه در فشار بر حجاب اجباری فحشا را صد چندان کرده‌اند و به یمن این حافظین دروغین عصمت فروش دختران ایرانی به کشورهای عربی شکل وسیعی را پیدا کرده و اسباب خجالت و شرمندگی مردم ایران که اسیر این جور آدمها شده‌اند گردیده است. شخصی که به عنوان معلم قرآن به دهها بچه تجاوز کرده با توبه از مجازات معاف می‌شود و زنان مرتکب «معاصی» جنسی سنگسار می‌شوند. اینها تنها دنبال تو سر زدن نیمی از مردم جامعه هستند و بقیه را هم که خفه نگهداشته‌اند. مساله ایشان عصمت و پاکدامنی نیست بلکه بکار بردن وسیله‌ای برای اعمال زورگوئی و استبداد است. برای ایشان عصمت و پاکدامنی در غارت و دزدی‌های کلانشان از اموال عمومی و ثروت ملی معنی و مفهومی ندارد.

ایشان خود را قیم زنان می‌دانند، مانند قیمومیت بر سایر مردم جامعه. برای زنان نه تنها الگوی لباس بلکه الگوی هر نقشی از زندگی ایشان را معین می‌کنند، حتی از تعداد ورودی زنان به دانشگاه‌ها نیز کاسته‌اند. آنها برای روز زن دنبال انتخاب مذهبی کار رفته‌اند. این همه زنان پبشرو، اندیشمند، دانشور و با ارزش ایرائی را به طاق فراموشی سپرده‌اند که هیچ بلکه در انتخاب  دینی آنهم صداقت بخرج نداده‌اند. ایشان تولد حضرت زهرا دختر پیامبر را روز زن تعیین کرده‌اند. در حالیکه زهرا در ۱۸ سالگی درگذشت و نقش عمده‌ای از وی در دوران زندگیش نشان نداده‌اند. در حالیکه خدیجه زن اول پیغمبر و مادر زهرا شخصیتی در زمان خود بود و مورد احترام فراوان پیامبر بود. یا عایشه زن دیگر پیامبر باز شخصیت دیگری بود که مورد احترام همه در زمان خود بود حتی در مورد او آیاتی در قرآن آمده است. او فرماندهی سپاهی در برابر امام علی، امیرالمؤمنین، خلیفه چهارم راشدین را داشت و جنگ جمل را رهبری کرد.

مهم در اینجا نقش یک زن در جامعه آن زمان است تا اینکه اختلافات بر سر چه چیز بوده است. امام علی در نهج البلاغه ، مجموعه خطابه‌های امام علی، قبل از اینکه توسط جمهوری اسلامی سانسور شده باشد عایشه را مورد تکریم قرار داده و او را «مادر» خود خطاب می‌کرد(نسخه‌های چاپ شده قبل از سانسور باقی است). و پس از شکست عایشه در جنگ جمل او را با احترام به مدینه بازگرداند. در جامعه مذهبی که من یاد دارم عایشه به عنوان فحش و زن بدکاره یاد می‌شد و می‌شود. دیگر از زنان با شخصیت آن دوران زینب، دختر زهرا و خواهر امام حسین است که قافله شکست خورده جنگ با یزید را به دمشق برد و به نام او و دفاع ازبقعه او تا به امروز پنج هزار جوان ایرانی در سوریه کشته شده اند! آیا تنها بخاطر آنکه زهرا دختر پیامبر و زن امام علی می‌باشد باید به عنوان بانوی اول اسلام انتخاب شود تا دیگر زنان برجسته اجتماع آن روز که نام برده شدند و نیز روز زنان ایرانی به نام اوباشد تا آنکه بنام یک زن فرهمند ایرانی؟

حالا از این بحث گذشته، سوال این است که این شخصیت‌های زن که نامبرده شد مربوط به فرهنگ پیش از اسلام هستند. برای پیدا شدن فرهنگی در جامعه چندین دهه یا بیشتر وقت لازم است چه ناگهان فرهنگی بوجود نمی‌‌آید. خدیجه صاحب کاروان تجارت بود و به محمد اعتماد کرد و تجارتش را در اختیار او گذاشت و با اینکه چندین سال از او بزرگتر بود همسر او شد. عایشه و زینب هم به فرهنگ قبل از اسلام تعلق دارند. آنها در زمانی که فرهنگ پیش از اسلام در جامعه حاکم بود در جامعه رشد نمودند. سؤال این است که شما کدام زنان با فرهنگ، برجسته، فرهمند و صاحب نام را درفرهنگ خلفای اسلامی وتعزیه گردانان دین و «مراجع تقلید» بوجود آوردید؟ تنها یک نفر از ایشان را نام ببرید؟! شما بجز تحقیر و تو سر زدن و سنگسار کردن زنان کاری برای زنان انجام نداده اید!

آیت‌الله نائینی که نامش در مشروطه برده شده و مذهبی‌ها همه پیشرفت‌های ابتدای مشروطه را به خطا از او می‌دانند گفت: «حکومت حق علمای دین است، ما این حق را به پادشاهان واگذار کردیم و امروز اجازه آن را به مردم می‌دهیم»: آیا این ادعای حق «قیمومیت» مردم نیست؟ آقا با کمال وقاحت خود و «علما» را قیم مردم دانسته است. و در ادامه این خیانت و جنایت امروز آن را به نام «ولی فقیه»، که هم خود را «ولی» مردم می‌دانند و هم فقیه در تعیین قانون مملکت کرده‌اند و مرکب دیکتاتوری را جولان می‌دهند که ادامه همان ادعای مشخص قیمومیت مردم است.

ولی زنان جامعه از نظر روحی هرگز تسلیم این قیم‌ها نشده‌اند و امروزه روسری‌های اجباری را بر سرچوب کرده‌اند و در مقابل دیکتاتورها ایستاده اند! بالاخره پایه‌های این حکومت لرزان شده است. اوضاع سر در گم اقتصاد مملکت که در بیکاری‌ها با درصدی نزدیک چهل در جریان دارد و عدم پرداخت حقوق کارگران و برداشت دزدانه نقدینه مردم از بانکها، اجازه دادن به دزدان که خود بخش عمده آنرا تشکیل می‌دهند تا به انباشتن ثروت در بانکهای خارجی ادامه دهند، و ادامه جنگهای بی‌حاصل و به‌هدر دادن ملیون‌ها دلار از ثروت مردم  و ادامه سیاست افزایش نیروی نظامی که بخش بزرگی از آن صرف هزینه موشک سازی می‌شود تا سیاست بی‌خردانه سپاه در شمشیرکشی‌های شبیه صدام حسین در برابر امریکا ادامه پیدا نماید. درحالیکه هنوز مدت زیادی از زمانی نگذشته است که تحت فشار تحریم‌ها مجبور شدند میلیاردها دلار ثروت مملکت را که صرف انرژی هسته‌ای برای ساختن بمب اتم شده بود را بدور بریزند. واقعیت این است که اینها سیاست‌هایشان تنها برای حفظ نظام استبدادی و ادامه غارت ممکت است که آنهم با بی‌خردی دنبال می‌شود و این بیخردی‌ها با نهایت تاسف تنها مردم و مملکت را به مرز سقوط می‌کشاند.

اصلاح‌طلبان هم بعد از شکست خیال باطل ایشان باصلاح امورازدرون همین رژیم به دو جناح دولتی وغیروابسته به دولت که تنها طرفدار نظام حکومتی باقی بمانند تقسیم شده‌اند. جناح اول به دنبال «رهبر» و روحانی ترسیدند و نیمی از واقعیت را بیان کردند که مردم به اعتراض به میدان آمده‌اند و باید از ایشان دادخواهی کرد و نگفتند که اعتراض به کل نظام و رهبری آن بود. و چون اعتراضات کمی فرونشست به استخاره نشستند و برگشتند به حکم اول که اسرائیل و امریکا مردم را به خیابان کشانده‌اند و مردم خیال اعتراض به آن شکل را نداشته‌اند. دسته دیگر اصلاح طلبان اعتراضات مردم را می‌پذیرد ولی یک کلام با مخالفت با نظام همگام نیستند. به عبارتی باز همه راه حل‌ها را در ادامه اصلاح همین نظام استبدادی می‌دانند که با واقعیت و تجربه دهه‌های گذشته جور در نمی‌‌آید.

به آشکار مشاهده می‌کنیم که اقتدار حکومت به جهت بی‌خردی‌هایشان بسیار از دست داده شده است و هم‌زمان با اقتصاد نزدیک به ورشکستگی و ادامه ماجراجوئی‌های منطقه‌ای و جهانی مملکت را در تنگنای خطرناکی قرار داده‌اند. اگرچه امروز خوشبختانه شاهد آنیم که چه بخواهند و چه نخواهند مردم به مبارزه خود برای آزادی و دمکراسی ادامه می‌دهند و تنها پیروزی آرام و آمیخته با صلح مردم است که می‌تواند علاجی به کارها بدهد.

محسن قائم‌مقام – نیویورک
۲۵ ماه مارس ۲۰۱۸

http://www.iran-emrooz.net/index.php/politic/more/73936/

twitter
Youtube
Facebook