فروپاشی جمهوری اسلامی به معنای فروپاشی ایران است؟



اعتراضات دی‌ماه بحث “فروپاشی جمهوری اسلامی” را کلید زد. از آن هنگام تا امروز از هر سو هشدار داده می‌شود که اگر حکومت دست به اصلاحات جدی نزند، این فروپاشی قطعی است. آیا فروپاشی نظام مساوی است با فروپاشی ایران؟

default

بیانیه نهضت آزادی که گفته “فروپاشی ایران نزدیک است” به محض انتشار به یکی از پربیننده‌ترین‌ها در رسانه‌های فارسی‌زبان تبدیل شد. بیانیه نسبت به بحران‌های داخلی و توطئه‌های خارجی هشدار داده و نویسندگان ‌آن از “برآمدن طوفان‌های ترسناک” بیمناک هستند. آن‌ها از “برنامه‌های گوناگون و پیچیده‌ای چه در داخل کشور – حتی درون نهادهای حکومتی” و در منطقه سخن گفته‌اند.

آن‌ها از قدرت حاکم خواسته‌اند که “توسعه سیاسی” را در سرلوحه کار خود قرار دهد و دست به “اصلاحات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی” بزند تا از “گسترش بحران‌های فراگیر امنیتی و خشونت سازمان‌یافته در کشور پیشگیری کند”.

شبیه به این مضمون در نامه‌ها و بیانیه‌های مختلف چهره‌های شناخته‌شده صحنه سیاسی ایران تکرار شده است. از نامه‌های متعدد محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری پیشین به رهبر گرفته تا بیانیه‌ها و ا‌‌ظهارنظرهای اصلاح‌طلبان.

بیشتر بخوانید:انتقاد بی‌سابقه ابوالفضل قدیانی از خامنه‌ای و اصلاح‌طلبان “تسلیم‌طلب”

از جمله کسانی که هشدار داده ابوالفضل قدیانی، از اعضای رهبری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است. منتهی با این تفاوت که او معتقد است که رهبر جمهوری اسلامی نه از “فساد”، “رانت‌خواری” و “غارت” اموال ملت می‌تواند دست بردارد و نه از نظارت استصوابی، چرا که این “پایان کار خود او” را رقم می‌زند.

رهبری و نهادهای تحت نظارت او چقدر این “پایان” را جدی گرفته‌اند؟

سپاه پاسداران جمهوری اسلامی در بیانیه‌ای که به مناسبت سالروز همه‌پرسی فروردین ۱۳۵۸ منتشر کرد، گفت که کارنامه جمهوری اسلامی “به شدت در معرض تهدید” است. هم‌زمان اما با “درخشان” توصیف کردن این کارنامه اطمینان داد که “آماده پاسخ درخور به هرگونه ماجراجویی” است. سپاه پاسداران “ناکارآمدی نظام در حل مسائل اقتصادی و معیشتی” را به القاء دشمنان حواله داد.

آیت‌الله خامنه‌ای نیز در سخنان نوروزی خود جای شبهه برای منتقدان درون و بیرون حکومت نگذاشت که فعلا قصد یک قدم عقب‌نشینی را ندارد. او گفت که در جمهوری اسلامی همه چیز بر وفق مراد است؛ آزادی هست، پیشرفت و توسعه هم همین‌طور. رهبر نظام مدعی شد که فاصله فقیر و غنی نسبت به قبل از انقلاب کم‌تر شده؛ فساد هست ولی آنقدرها جدی نیست.

آقای خامنه‌ای هم در این سخنرانی و هم در نامه به اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، برای منتقدان به سیاست خارجی جمهوری اسلامی تردیدی باقی نگذاشت که حکومت ایران در سیاست بحرا‌ن‌زای خود در منطقه هیچ تغییری نخواهد داد.

بیشتر بخوانید:«آقای خامنه‌ای به کارنامه نظام جمهوری اسلامی نمره ۲۰ داد»

آیا پیامد ادامه این وضع فروپاشی است؟ برخی استدلال می‌کنند که جمهوری اسلامی هنوز ظرفیت‌های کافی برای حفظ خود دارد. برخی می‌گویند ندارد. گروهی از آینده بیمناک‌اند و نسبت به سوریه‌ای شدن ایران هشدار می‌دهند. گروهی دیگر این نگاه را چیزی جز تسلیم به یک حکومت “تبهکار و مستبد” نمی‌دانند و معتقدند که نباید با این “لولو” مردم را از مبارزه برای عبور از جمهوری اسلامی ترساند.

در مقابل، طرفداران نظام جمهوری اسلامی می‌گویند که نظام سیاسی ایران را هیچ خطر جدی تهدید نمی‌کند و رهبران جمهوری اسلامی از حمایت مردمی برخوردارند.

کدام یک از این استدلال‌ها به واقعیت نزدیک است؟ علی‌رغم رشد اقتصادی که دلیل اصلی آن افزایش صادرات نفت پس از توافق اتمی است، بسیاری از کارشناسان سال ۹۷ را بدترین یا شاید یکی از بدترین سال‌های جمهوری اسلامی می‌دانند.

بیشتر بخوانید:سپاه: کارنامه جمهوری اسلامی به شدت در معرض تهدید است

اگر تا اوائل سال گذشته هنوز امیدی به بهبود وضع اقتصادی در ایران وجود داشت، اما با گذشت زمانی کوتاه این امید جای خود را به بیم و نگرانی از آینده داد.

ناتوانی دولت در پاسخگویی به میلیون‌ها بیکار، کارخانه‌ها و بانک‌های ورشکسته شعار “سال تولید کالای ایرانی” را به طنز نزدیک‌تر کرده است تا چشم‌اندازی برای موفقیت آن. بی‌اعتمادی نسبت به آینده جمهوری اسلامی و نارضایتی عمیق در میان لایه‌های وسیعی از مردم، از همه چیز نشان دارد، جز آن که حکومت “محبوبیت بالایی” داشته باشد.

عبور از جمهوری اسلامی یا سوریه‌ای شدن ایران؟

جمهوری اسلامی ممکن است در ادامه این روند فرو بپاشد، ممکن است نیروهای مخالف موفق شوند آن طور که می‌گویند از آن “عبور کنند” ولی این مسیری بسیار دشوار است به ویژه در شرایطی که هنوز هیچ حزب یا گروهی آن اعتبار را ندارد که مخالفان را زیر یک چتر گرد آورد.

این سوال نیز مطرح است که مجموعه نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی تا کجا نسبت به آن “وفادار” می‌مانند. تجربه نشان داده است که در بحران‌های حاد بخشی از این نیروها در سرکوب مخالفان خشن‌تر می‌شوند و بخشی از آن‌ها منفعل و هراسناک از آینده. رضا علیجانی، فعال ملی مذهبی معقتد است: «راس بیت و راس دولت با سهم‌های متفاوتی که از قدرت مستقر دارند اگر در برابر این اعتراضات نخواهند یا نتوانند انعطافی نشان دهند، اما هراس از آن و درسی که از این سیلی مردمی می‌خورند تا کنه وجودشان رسوب خواهد کرد.»

بخشی از اپوزیسیون از امکان “سوریه‌ای” شدن ایران می‌گوید و این که چاره‌ای جز ادامه راهی که تاکنون آمده‌ایم نیست؛ یعنی همزمان انتقاد و در عین حال شرکت در انتخابات. گروه مقابل معقتد است که ایران با سوریه و لیبی تفاوت‌های اساسی دارد. از جمله این که ساختار آن قومی است، ولی قبیله‌ای نیست. آن‌ها احتمال دخالت نظامی را نیز نمی‌دهند چراکه این دخالت در ایران جواب نمی‌دهد و شاید حتی مردم را در کنار جمهوری اسلامی قرار دهد.

آن‌ها تحلیل می‌کنند که بافتار و تاریخ ایران با سوریه قابل‌مقایسه نیست؛ کشوری با مذهب و زبان مشترک  با با حاكميت خودبنياد که هیچیک از قدرت‌های استعماری گذشته نظیر روسيه و انگلستان نتوانستند این بافتار را درهم بشکنند. این تحلیلگران به مرزها و سامانه‌های حكومتی در منطقه خاورميانه اشاره می‌کنند که جز تركيه و ايران، همه و همه ميراث استعمار بوده‌اند.

سرنوشت مشترک با اتحاد جماهیر شوروی؟

برخی نیز به دنبال یافتن شباهت‌هایی میان مرحله پایانی اتحاد جماهیر شوروی با ایران هستند. در این مقایسه از جمله به بحران‌های منطقه‌ای، از بین رفتن پایگاه اجتماعی حزب کمونیست، فشار حاکمیت به مردم و فضای بسته امنیتی، محاصره اقتصادی و تحریم‌ها و جنگ‌هایی که شوروی درگیر آن شده بود و بالاخره تنش در درون حزب و اختلافات درونی اشاره می‌شود.

وضعیت آن زمان اتحاد جماهیر شوروی شاید در یک نگاه کلی با شرایط حاکم بر جمهوری اسلامی شباهت‌هایی داشته باشد. یک نقل قول از میخائیل گورباچف هم می‌تواند این شباهت را پررنگ تر کند. آخرین رهبر شوروی و طراح دوگانه اصلاحات سیاسی و فضای باز سیاسی در پایان عمر حکومت شوراها گفت:

«من هميشه تکرار می کنم که می‌توانستيم اتحاد شوروی را حفظ کنيم. البته نه در قالب قديمی آن. زيرا بيش از حد فاسد شده بود. باید آن را اصلاح می‌کرديم…»

“مقدمه ابن خلدون” جامعه‌شناس، تاریخ‌نگار و فیلسوف تونسی نیز در این سال‌ها بارها مورد توجه قرار گرفته است. آن‌جایی که او از سقوط نوشته، از “مرگی تدريجی، دردناک و خشونت‌بار” که “سرنوشت محتوم” دولتی پیر است: «سرانجام هجومی از بيرون به حيات دولت پايان می‌بخشد يا ممکن است حکومت آن قدر به انحطاط ادامه دهد که همچون فتيله چراغی که نفت آن پايان يافته است، خاموش شود.»

اگر سخن او در باره شرایط امروز ایران هم صادق باشد، پایان جمهوری اسلامی به معنای پایان ایران نخواهد بود همان‌طور که پایان نظام شاهنشاهی با انقلاب سال ۱۳۵۷ به معنای پایان یا فروپاشی ایران نبود. با این حال تحولات ایران و منطقه پیچید‌ه‌تر از آن است که بتوان با یک مقایسه ساده، آینده را پیش‌بینی کرد. ممکن است تجربه ایران شبیه به هیچ‌کدام از کشورهای دیگر نباشد و تقابل نیروها در آن راهی کاملا متفاوت را طی کند.

 

http://www.dw.com/fa-ir/%D9%81%D8%B1%D9%88%D9%BE%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%88%D9%BE%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/a-43288524

twitter
Youtube
Facebook