روژی کورد: افغانهای مهاجر در ایران یکی از ستمدیدهترین و بیدفاعترین اقشار حاضر در ایران میباشند. نرخ بیکاری، فقر و بیسوادی در بین افغانهای ساکن ایران بسیار بالاست. دولت جمهوری اسلامی ایران حقوق پایهای این مهاجران را به اشکال مختلف نقض میکند و هر بار گوشههایی از این تبعیض در رسانهها بازتاب پیدا میکند که معمولا خیلی زود هم به دست فراموشی سپرده میشود و دستِ کم در بین نیروهای اجتماعی و سیاسی فعال در ایران هم کمتر توجهی جدی به آن میشود.
در سالهای اخیر با شروع جنگ در سوریه و دخالت مستقیم جمهوری اسلامی ایران در سوریه، افغانهای مهاجر در ایران از جنبهای دیگر و به عنوان نیروی جنگی مورد توجه حاکمیت سیاسی ایران قرار گرفتهاند. به کارگیری افغانها با استفاده از حربههای مالی و مذهبی در دستور نیروهای نظامی ایرانی حاضر در جنگ سوریه قرار گرفت. افغانهایی که برای کارهای طاقت فرسا با ساعت طولانی در ازای حقوقی ناچیز به هر توهین و تحقیری مجبور شدند که تن بدهند تا خود و خانوادهشان شب سر گرسنه بر بالین نگذارند و با گرایش مذهبی اقشاری چنین فقیر و ندار که در پیوند با وضعیتی که دارند قدرتمندتر هم شده است، و علاوه بر آن ناامنی پایدار در افغانستان که دلیلی قابل اتکاء برای بازگشت به افغانستان را هم به میان نمیآورد، همگی باعث شدند که مهاجران افغان در ایران بهترین جامعهی هدف برای سربازگیری نیروهای نظامی ایرانی (به طور مشخص سپاه پاسداران) در نظر گرفته شوند. پیشنهاد حقوقهای میلیونی، پیشنهاد اعطای اقامت در ایران، دغدغهی تحصیل برای فرزندان افغانها، و به طور کلی دغدغهی زندگیای آسوده با حداقلی از رفاه به اضافهی سوءاستفاده از انگیزههای مذهبی از مهمترین عواملی هستند که باعث جذب افغانهای مهاجر در ایران به نیروهای نظامی برای حضور در جنگ سوریه میشوند و متاسفانه هر روز بر تعداد آنان هم افزوده میشود.
از همین رو محمد ذوالفقاری خبرنگار آزاد مصاحبه ای اختصاصی برای مرکز روژی کورد، با یک نوجوان افغان داشته است که در حال حاضر در کشور نروژ زندگی می کند و به مدت یک سال در جنگ سوریه حظور داشته است.
لطفا خودتان را معرفی کنید؟
- اسم من سرور عیسی احمدی است، اهل ولایت بامیان هستم و ۱۸ سال سن دارم.
روژی کورد: از چگونگی آشنایی خودت با مدافعین حرم برایمان بگویید و اینکه چگونه جذب آنان شدی؟
- من مثل اغلب هموطنان خودم مشغول کار در ایران بودم که توسط پلیس ایران به همراه دوستانم دستگیر شدیم و آنها قصد دیپورت ما به افغانستان را داشتند بعد از کلی التماس کردن به من و دوستانم گفتند تنها راهی که دیپورت نشوید این است که در جنگ سوریه حظور پیدا کنید و ما از ترس دیپورت با خواسته آنها موافقت کردیم.
روژی کورد: پس از موافقت شما شما را به کجا منتقل کردند؟
- از تهران با اتوبوس به کمپی در شیراز فرستاده شدیم در آنجا با ما مثل زندانی ها رفتار می شد و ما اجازه خروج نداشتیم و حتی کسانی مراقب ما بودند که ما ساعت ۱۰ شب می خوابیم این روند به مدت یک ماه طول کشید.
روژی کورد: آیا به شما آموزش نظامی دادند؟
- ما به مدت یک ماه در شیراز آموزش نظامی دیدیم.ما اکثرا جوان بودیم و هیچ شناختی از اسلحه و سلاح های جنگی نداشتیم.در آنجا هر فرد آموزش مشخصی می دید و من آموزش زره ای دیدم و مشخصا وظیفه رانندگی تانک و نفربر (BMP) را برای جا به جایی مصدومان و مهمات بر عهده داشتم.
روژی کورد: چگونه به سوریه فرستاده شدید؟
- از شیراز مستقیم به فرودگاه امام خمینی منتقل شدیم و در آنجا توسط هواپیماهای باربری با مهمات بسیار زیادی به دمشق رسیدیم.همراه هواپیمای ما ۴۰۰ نفر بودند که شامل ۲۰۰ نفر سواره نظام و ۲۰۰ نفر زره ای می شد، حدود یک هفته در دمشق بودیم سپس گروه بندی شدیم و بر حسب نیاز هر منطقه فرستاده می شدیم.من به همراه ۲۰۰ نفر به رقه منتقل شدم که در آنجا نزدیک کوه به مدت ۲ ماه حظور داشتم.
روژی کورد: چند ساله بودید که به سوریه فرستاده شدین؟
- من ۱۵ ساله بودم ولی دوستانی داشتم که حتی از من کمتر سن داشتند ولی دولت ایران برای اینکه مشکلی ایجاد نشود برای ما در برگه اقامت سن ما را بیشتر می نوشت.به طور مثال تاریخ تولد من را ۱۳۷۴ نوشته بودند در صورتی که من سال ۱۳۷۸متولد شده ام.
روژی کورد: چه مدت در سوریه حظور داشتید؟
- من حدوداً یک سال در سوریه بودم ولی هر مدت یکبار به ایران باز می گشتیم و دوباره بعد از ۲ الی ۳ هفته دوباره به سوریه منتقل می شدیم.
روژی کورد: چند گروه در سوریه فعال بودند؟ آیا شما اطلاعاتی دارید؟
- بطور دقیق خبر ندارم ولی در ایران به ۲ گروه زینبیون و فاطمیون تقسیم می شدیم که من جزؤ گروه فاطمیون بودم.
روژی کورد: مزایا و حقوقی که به شما گفته شده بود پرداخت شد؟
- ما از طرف دولت بشار اسد ماهانه ۱۰۰ دلار جایزه می گرفتیم ولی دولت ایران ماهانه ۲ میلیون تومان به حساب ما واریز می کرد همچنین من اقامت یک ساله گرفتم که برای تمدید دوباره آن مجبور به بازگشت به سوریه بودیم.من وقتی از سوریه برگشتم در تهران دستگیر شدم و بهشون گفتم من مدافع حرم هستم این هم اقامت من ولی آن شخص گفت این برگه هیچ ارزشی نداره و آن را پاره کرد. یعنی خودشان هم برگه اقامت را فاقد ارزش می دانستند.
روژی کورد: چطور شد که به اروپا آمدید و به سوریه بازنگشتید؟
- از لحاظ روحی در شرایط بسیار بدی بودم و شب ها نمی توانستم بخوابم و از طرفی دوست نداشتم برگردم چون تقریبا همه دوستانم در آنجا کشته یا زخمی شدند و راه بازگشت به افغانستان را هم نداشتم چون اگر آنجا شناسایی می شدم وضعیتم بهتر از ایران نبود چون در آنجا به خاطر حظور در جنگ سوریه به ما به چشم خائن نگاه می کنند و با مدافعین حرم به شدت برخورد می کنند.
روژی کورد: تلخترین اتفاقی که در جنگ سوریه با آن برخوردی چه بود؟
- به طور کُل جنگ در سوریه تلخ بود چون هر روز دوستان و هموطنانم جلوی چشمانم کشته یا به شدت زخمی می شدند که اکثراً زیر ۱۸ سال بودند و این واقعاً دیدنش سخت بود.
روژی کورد: اگر دوباره به آن روزها برگردی، جنگ سوریه و حضور در جنگ را انتخاب میکنی؟
- نه قطعا این اشتباه را تکرار نخواهم کرد چون واقعا الان از لحاظ روحی شرایط بسیار بدی را سپری می کنم و همواره خاطرات تلخ جنگ را به خاطر می آورم و زندگی برای من بسیار سخت شده است.