برخلاف خوشبینی و امیدواری آیتالله خامنهای به «کار کردن با شرق!» ظاهراً وضعیت به گونهای است که رفیق روس مجبور شده واقعیتهای تلخ را با صراحت با رهبران «شبه مستعمره»اش ایران اسلامی در میان بگذارد!
🔹 این اولین باری نیست که در تنگناها، «رفیق شرقی» به امیدهای رهبر حکومت ایران، پاسخ دلسرد کننده میدهد و یا سعی میکند در اوج بحران و نیاز کسانی که پوتین را «مسیح» لقب میدهند، از رهبران وحشتزده جمهوری اسلامی «امتیاز» بگیرد! با توصیف مبالغهآمیز شرایط!
این بار اما، اخبار دیگر هم اظهارات آقای ریابکوف معاون وزیر خارجه روسیه را تأیید میکنند.
ریابکوف به صراحت گفته: “بدون آنکه ایران امتیازاتی بدهد، حفظ برجام ممکن نیست”!
مشخص است امتیازاتی که او از آن صحبت میکند، چیست؟ موضوع «موشکهای دوربرد و دخالت ایران در منطقه» که تیم ترامپ با همکاری ائتلاف بزرگی از کشورهای خاورمیانه از اسرائیل تا عربستان (و اخیراً عراق!) پیگیر حل همیشگی آن هستند!
🔹 چنانچه به اشاره گفته شد، وخیمتر نشان دادن اوضاع توسط این مقام روس، میتواند برای «گرانتر فروختن» حمایتهایی باشد که ایران به آنها نیازمند است. اما در شرایط کنونی روسیه یا چین، نمیتوانند حمایت چندانی از رهبران ایران به عمل آورند. چه میتوانند بکنند که ارزش خطرش را داشته باشد؟
در عرصه واقعیت، «عزم دولت آمریکا» برای اعمال تحریمهای فلج کننده نفتی و پولی ایران، به نظر «خللناپذیر» و بسیار جدی است! آنقدرها که شاید به راستی رفیق شرقی را هم به وحشت انداخته است.
🔹 سرگئی ریابکوف از مسئولان ایرانی خواسته برای حفظ برجام، از حالا در فکر دادن امتیازاتی باشند، زیرا: «بدون امتیاز دادن ایران، حفظ برجام ممکن نیست»!
معاون وزیر خارجه روسیه همچنین به چهار نکته دیگر نیز اشاره کرده است:
۱- خواستههای آمریکا برای اعمال تحریم علیه ایران، جدی است و در نهایت منجر به «فروپاشی برجام» خواهد شد!
۲- آمریکا از تحریمها علیه ایران «عقبنشینی» نخواهد کرد!
۳- باید درباره «وضعیت ادامه کار برجام» بعد از خروج آمریکا، تصمیم گرفت!
۴- خروج آمریکا از برجام «تهدیدی برای افزایش تنشهای نظامی» در خاورمیانه است!
🔹 بند سوم سخنان ریابکوف، بوی آن «بازاریابی روسی» برای فروختن حمایتهای دیپلماتیک از حکومت ایران را میدهد که بدان اشاره شد! گرچه در مقابل مخاطرات بندهای دیگر، کمرنگ و ناچیز است!
🔹 در هرحال، رهبر ایران باید بین «رؤیاهای دست نیافتنی جهان اسلامی!» خود و شرایط و «واقعیتهای موجود»، به انتخابی حیاتی دست بزند. انتخابی که مرگ و زندگی حکومت را در ۴۰ سالگیاش تعیین خواهد کرد.
شاید برای همین است که از مدتها قبل، مقامات حکومتی با وحشت از «سندروم چهل سالگی» نظام سخن گفتهاند. بعضیها معتقدند که «تعیین تکلیف» خیلی چیزها با چهل سالگی پیوند خورده است! شاید این قضیه، اینجا حقیقت داشته باشد!
بابکداد
۲۵ اردیبهشت ۹۷