نداشتن شناسنامه بزرگترین مشکل مردم منطقه جازموریان است. برخی گم کرده اند و برخی اصلا شناسنامه ندارند. مثلا پدر و مادر بچه پول محضر نداشتند، ازدواج کاغذی کردهاند. ازدواج در شناسنامه ثبت نشده و بچه هم شناسنامه ندارد.
پسرک میخندد و رو به دوربین با شادی میگوید: «میگم آب دریا شوره!» بعد میدود به سمت دریا همراهش بچههای دیگر هم میدوند توی آب، دستشان را به موجها میزنند و آب میپاشند. هیچکدام از این بچهها تا قبل از دیدن دریا، نمیدانشتند دریا چیست. هیچکدام بیشتر از یک تشت آب ندیده بودند. کم نیستند حدود 40 نفر از پنج شش ساله تا سیزده چهارده ساله که اولین بار است از دریا شنیدهاند و آمدهاند تا به چشم این حجم آب را ببینند. آنها را در اینستاگرام با عنوان بچههای جازموریان میشناسند. بچههایی که در پنجماه گذشته به همت سروش صلواتی شناخته شدهاند. تصاویری از زندگی زنان و کودک در کپرها اولین عکسهای سروش از این منطقه در صفحه اینستاگرامش است. او جازموریان را این طور توصیف کرده: «جازموريان براي خيلي ها فقط يك نام گنگ و ناشناس ميان صفحات كتاب جغرافيست، وقتي كه تالابها را مي خونديم. منطقه جازموريان بين دو استان #سيستان_بلوچستان و #كرمان واقع شده. مردم اين منطقه #بلوچ هستند، كوچ نشين و #كپرنشين هستند، اين منطقه هيچ نداره، هيچ دقيقا يعني هيچ.آبِ لوله كشى، برق، گاز و تا نزديكترين مركز بهداشت ٥٠٠كيلومتر مسير بيابانى (آفرود) فاصله است.»
سروش متولد 65 است و در رشته عمران درس خوانده اما مستندسازی میکند و دغدغهاش ساخت مستندهایی درباره ایران است. او سفر میکند و فیلم میگیرد. فیلمهایی هوایی از مناطقی که حتی برای خود ایرانیها هم شناخته شده نیستند. او تکههایی از فیلمها و عکسهایش از مناطق دیدنی را در اینستاگرام به اشتراک میگذارد: «دیدم در ایران سفر رفتن خیلی مد شده. من هم عکس و فیلمهایم را میگذاشتم و به مردم آدر س میدادم کجاها بروند، چون شیراز و اصفهان رفتن را که همه بلدند. میخواستم مناطق کمتر شناخته شده را معرفی کنم.»
نداشتن شناسنامه بزرگترین مشکل مردم منطقه جازموریان است. برخی گم کرده اند و برخی اصلا شناسنامه ندارند. مثلا پدر و مادر بچه پول محضر نداشتند، ازدواج کاغذی کردهاند. ازدواج در شناسنامه ثبت نشده و بچه هم شناسنامه ندارد.
همین عکسها و نشانیهای سفر عده زیادی را جذب این صفحه میکند: «وقتی کرمانشاه زلزله شد. با چند تا از دوستانم میخواستیم برای کمک به کرمانشاه برویم. گفتیم یک فراخوان بدهیم، شاید مقداری پول جمع شود و بتوانیم کمک بیشتری بکنیم. باورم نمیشد اما استقبال در دو روز ده میلیون تومان جمع کردیم وسیله خریدیم و رفتیم. ماجرای کرمانشاه که تمام شد یکی از شاگردان برادرم چند عکس از جازموریان فرستاد و از من خواست که فراخوان کمک را منتشر کنم.»
سروش وقتی شرح زندگی در جازموریان را میشنود، تصمیم میگیرد یک هفتهای را به آن منطقه برود تا از نزدیک همهچیز را ببیند و ثبت کند: «اینجا سرزمین عجایب است. من در بین ساربانان کپرنشین آدمهایی را دیدم که در قومشان یک نفر هم بلد نیست تا ده بشمارد. اصلا نمیدانند هفته و ماه و سال چیست. یک عمر قوت غالبشان نان و چای بوده و گاهی شیر شتر میخوردند. ظرف ندارند. نمیدانند شناسنامه ندارند و اصلا نمیدانند به چه درد میخورد. از اول عمرشان تا به حال دکتر نرفتهاند.»
همه این چیزها باعث شده که سروش جازموریان را رها نکند. او الان 5 ماه است که آنجاست و تلاش میکند صدای مردم آن منطقه باشد. اول از همه زنها و بچههای کپر نشین را به روستاها منتقل کردهاند و برایشان خانه تهیه کردهاند. البته این کار آسانی نبوده: «آنها در طول زندگی در بیابان بیشتر خودشان را دیده بودند و با کسی ارتباط نداشتند، در نتیجه برایشان ارتباط با غریبهها سخت بود.»
هشتگ #جازموریان_تنها_نیست را در اینستاگرام دنبال کنید. سروش صلواتی، فعال اجتماعی در این منطقه در حال کمک به مردم محروم است، با روایت ها و قصه های تلخ ولی شنیدنی.
سروش با لباس بلوچی پیش آنها میرود. یک دوست بلوچاش را هم که هم به منطقه آشناست و هم بلوچی میداند، خبر میکند تا کمک حالش باشد. بعد از اسکان زنان و بچههای کپر نشین نوبت به مسائل روستاهای اطراف میرسد. منطقه قلعه گنج جزو مناطق بسیار فقیر است و مردمانش با محرومیتهای زیادی دست و پنجه نرم میکنند، از بیشناسنامه بودن تا مسائل بهداشت و درمان و البته فقر گسترده: «نداشتن شناسنامه بزرگترین مشکل مردم این منطقه است. گاهی شناسنامههایشان را بر اثر سهلانگاری از دست دادهاند. چون کسی یاد نگرفته از شناسنامه سند مهمی است و باید از آن خوب نگهداری شود. آب ریختهاند، پاره شده، گم کردهاند و … بعضیهایشان هم اصلا شناسنامه ندارند. مثلا پدر و مادر بچه پول محضر نداشتند، ازدواج کاغذی کردهاند. ازدواج در شناسنامه ثبت نشده، بچه هم شناسنامه ندارد. یا پدرش شناسنامه ندارد و …»
آنها برای این مساله با نهادهای مختلفی نامهنگاری کردهاند. وزیر کشور دستور رسیدگی صادر کرده و حالا یکی از اصلیترین کارهای سروش گرفتن شناسنامه برای آدمهای جازموریان است: «وقتی ما دنبال کار میرویم همهچیز سریع تر انجام میشود، چون خودشان مشکل سواد و یا رفتو آمد و … داشته باشند و نتوانند این کارها را انجام دهند.» مردم این منطقه اغلب به دلیل نداشتن شناسنامه، دفترچه بیمه هم ندارند و از خدمات درمانی محروم هستند: «خیلیهایشان اصلا دکتر نرفته بودند. مثلا دندان درد داشتند میرفتند کسی برایشان دعای دندان درد بخواند. حالا بیمارها را اولویتبندی کرده ایم و برای درمان به تهران و یا شهرهای اطراف میفرستیم.»
سروش برای شنیده شدن صدای جازموریان به هر دری زده است. او روایت گر قصههای زیادی بوده. قصه سامیه که از بچگی مشکلات حرکتی داشته اما تا دوازده سالگی هرگز دکتر نرفته بود. قصه زیورک که کل خانوادهاش بیشناسنامه هستند و کسی سن دقیقاش را نمیداند یا قصه زنی به نام گلک که حامله بوده و نمیدانسته چندماهه است. او البته حالا قصههای جدیدتری دارد که با هشتگ #جازموریان_تنها_نیست آنها روایت میکند مثل قصه امید فرزند هفتم گلک که تازه به دنیا آمده و قرار است شناسنامه بگیرد.
https://iranwire.com/fa/features/26126