طالبان هفتۀ پیش با حملۀ گسترده بر شهر فراه، توانستند برای چند ساعت بخشهای از این شهر را در اختیار بگیرند؛ اما پس از ساعتها درگیری شدید، در نهایت این گروه با تلفات سنگین (300 کشته و دهها زخمی) مجبور به فرار شد.
پس از سقوط رژیم طالبان در سال 2001 این گروه دو سال پیش توانستند با حملۀ گسترده بر شهر کندز، این شهر را برای چندین روز در اختیار بگیرد و این بار دوم است که این گروه میتواند بخشهای از مرکز یک ولایت را در اختیار بگیرد.
طالبان هر چند نتوانست شهر فراه را به گونۀ کامل تصرف کند؛ اما در اختیار گرفتن چندین ولسوالی این ولایت و حملۀ گسترده بر شهر فراه این گمانهزنی را تقویت میکند که طالبان به تنهایی و بدون کمک کشورهای بیرونی توانایی تصرف ولسوالیها و حملۀ گسترده بر مرکز ولایت را ندارد.
یکی از کشورهایی که گمان میرود از طالبان حمایت کند، ایران است. کشوری که از حضور نیروهای ناتو به ویژه آمریکا در افغانستان ناراضی است. به همین دلیل با فراهمکردن تجهیزات نظامی و منابع مالی برای طالبان، از یکسو میخواهد در برابر حضور نظامی آمریکا مانع ایجاد کند و از سوی دیگر با توجه به کمبود آب در ولایتهای شرقی ایران، از طالبان و گسترش ناامنی در غرب افغانستان به عنوان اهرم فشار بر دولت افغانستان استفاده میکند تا از این طریق حکومت افغانستان را در تنگنا قرار داده و خواستههای خود را بر افغانستان تحمیل کند.
فراه در غرب کشور با ایران 290 کیلومتر مرز مشترک دارد. عدم کنترول حکومت افغانستان بر این مرز، زمینۀ خوبی را برای ایران فراهم کرده است تا با حمایتهای نظامی از طالبان، نیروهای آمریکایی و دولت افغانستان را به چالش بکشد. ایران سالهاست به دلیل خشکسالیها و کمشدن آب رودخانههای هریرود و هلمند، در مناطق هممرز با افغانستان با کمبود شدید آب روبهروست. مقامهای ایرانی از ایجاد آببندهای سلما، کجکی و بخشآباد بر رودخانههای هیرود و هلمند ناخشنوداند. سخنان چند روز پیش جواد ظریف وزیر امور خارجۀ ایران که لحن تهدیدآمیز داشت، نشان میدهد که مقامهای ایرانی از کمبود آب در مناطق شرقی این کشور شدیداً نگران است.
وزیر خارجۀ ایران پس از به نتیجه نرسیدن توافق با افغانستان بر سر حقآبۀ ایران از رودخانۀ هلمند، تهدید کرد که ایران راه دیگری جز عمل متقابل ندارد. او گفت: «اکنون یک مسیر باقی میماند که آن عمل متقابل است؛ یعنی اقدامی در جهت سختگیری در برخی حوزهها برای افغانستان صورت گیرد. لذا ما از دولت افغانستان توقع داریم که قبل از آنکه ایران ناگزیر به عمل متقابل شود، نیازهای بهحق و قانونی ما را مورد توجه قرار دهد.» چند ماه پیش نیز یحیا رحیم صفوی، مشاور نظامی رهبر ایران در همایش «دیپلماسی آب و فرصتهای هیدروپلیتیک غرب آسیا» گفته بود که ایران با چندین کشور همسایۀ خود حوزه آبریز مشترک دارد که این آبریزها میتواند موجب تعامل یا تنش بین ایران و همسایهها شود. او به صورت ویژه از افغانستان نامبرده و گفته بود که آمریکاییها با حضور در افغانستان و اعمال فشار بر حکومت افغانستان میخواهند در سیاستهای حوزه آبهای مشترک تاثیرگذار باشند. او هشدار داده بود که افغانستان در آینده سرمنشأ مناقشههای آب خواهد بود.
هشدارهای علنی مقامهای بلندپایۀ ایرانی، پیشنهادها و راهکارهای نظریهپردازان ایرانی به حکومت این کشور در مورد استفاده از ابزارهای نرم و سخت گویای این واقعیت است که حکومت ایران تمام ابزارها را برای فشار بر دولت افغانستان بهکار میبندد که ایجاد ناامنی در ولایتهای غربی کشور یکی از آنها است.
علاو بر آن، مقامهای سیاسی و امنیتی کشور و فرماندهان نظامی ناتو بارها ایران را متهم به حمایت از طالبان کردهاند. معصوم استانکزی، رئیس عمومی امنیت ملی افغانستان و شریف یفتلی، رئیس ستاد ارتش این کشور در مصاحبه با رسانهها گفتهاند که ایران از طالبان حمایت نظامی و مالی میکند. آصف ننگ و عارف شاه جهان، والیان پیشین فراه نیز در مصاحبه با رسانهها گفتهاند که روسیه سلاح و تجهیزات در اختیار طالبان قرار میدهد و ایران با ایجاد اردوگاهها در داخل خاک خود به افراد این گروه آموزش نظامی میدهد. هشدارهای مقامهای ایرانی و اظهارات مقامهای افغانستان در مورد حمایت ایران از طالبان، این گمانهزنی را تقویت میکند که گویا ایران در صدد ناامنکردن مناطق غرب کشور است و تحولات اخیر فراه نیز به همین موضوع مرتبط است.
واقعیت این است که به دلیل 4 دهه ناامنیها و جنگ، رودخانههای کشور مدیریت نمیشد و تمام آبها به کشورهای همسایه میرفت، که این موضوع توقع کشورهای همسایه را بالا برده است. اما با روی کارآمدن نظام جدید نیاز است تا رودخانهها و آبهای کشور مدیریت شود؛ زیرا به دلیل خشکسالیهای پیهم، آب رودخانهها طوری کاهش یافته که حتا افغانستان خود با کمبود آب روبهروست. به همین دلیل حکومت افغانستان باید آبها را مدیریت کند و با ایجاد بندهای آب نیاز شهروندان به آب و برق را برطرف کند. منطقی نیست که معاون وزیر خارجۀ ایران بگوید که سیاستهای کلان ایران تا سال 2025 جلوگیری از خروج آب از کشور است؛ اما وزیر خارجۀ آن کشور از افغانستان بخواهد که حقآبۀ این کشور را بر اساس توافقنامۀ دهۀ 50 تأمین کند، در غیر آن ایران دست به عمل متقابل میزند. خواست ایران از افغانستان مبنی بر پایبند بودن به توافقنامۀ دهۀ 50 و تأمین حقآبۀ ایران به همان پیمانه، در دوران کنونی امکانپذیر نیست؛ زیرا از یکسو 5 دهه پیش آب فراوان بود و خشکسالی مانند امروز بر منطقه حاکم نبود، از سوی دیگر به دلیل کمبودن جمعیت، و عدم پیشرفت فنآوری نیاز زیادی به آب و آببند احساس نمیشد. به همین دلیل حکومت وقت افغانستان با حکومت وقت ایران توافق کرد تا آبهای مازاد بر نیاز افغانستان به ایران برود؛ اما با تغییر شرایط پایبندی و اجرای آن توافقنامه برای افغانستان امکان پذیر نیست.
بنابراین بهتر این است که هر دو کشور راههای گفتوگو و مذاکره را در پیش گیرد؛ زیرا مناقشههای مرزی به ویژه آبهای مرزی بین دو کشور، تنها از طریق گفتوگو و مذاکره قابل حل است. استفاده از ابزارهای دیگر از جمله حمایت از گروههای مخالف مسلح برای پیشبرد هدفهای سیاسی و اقتصادی کارساز نیست و تنها بحران و تنش را در منطقه بیشتر میکند.
تمام مقاله هاى منتشر شده تنها بازتاب دهنده نظر نويسنده آن است**