سیستان شاهنامه کجاست و متعلق به کدام ملت؟
سیستان در بلوچستان بخشی از تاریخ بلوچستان می باشد اما چرا تاریخ آن در حال تحریف می باشد.
چه کسانی پشت پرده در جعل و تحریف تاریخ بلوچستان دسیسه می کنند؟
چرا تاریخ بلوچستان نادیده انگاشته شده و بخشی از تاریخ بلوچستان را مختص سیستان معرفی می کنند تا به خواننده چنین القا کنند که سیستان دارای تاریخی غیر از بلوچستان و سرزمینی جدا از بلوچستان بوده است؟
سیستان شاهنامه کجاست ؟سیستان فعلی بخشی از تاریخ بلوچستان
سیستان شاهنامه کجاست و متعلق به کدام ملت؟
سیستان در بلوچستان بخشی از تاریخ بلوچستان می باشد اما چرا تاریخ آن در حال تحریف می باشد.
چه کسانی پشت پرده در جعل و تحریف تاریخ بلوچستان دسیسه می کنند؟
چرا تاریخ بلوچستان نادیده انگاشته شده و بخشی از تاریخ بلوچستان را مختص سیستان معرفی می کنند تا به خواننده چنین القا کنند که سیستان دارای تاریخی غیر از بلوچستان و سرزمینی جدا از بلوچستان بوده است؟
افتخار و عزت، و توهم عزت دو مقوله متمایز از یکدیگرند. افتخار و عزت، بزرگی است که با هزینه وقت،ثروت، سرزمین و حتی جان به دست می اید.
اما توهم عزت موضوعی است که صرفا با بی چشم و رویی تحریف و دقل بازی بدست می اید. دو موضوع برای جستجوی یک هدف در تلاشند اما راه رسیدن به هدف در هر کدام بسیار متفاوت با دیگری است. متاسفانه ایران سرزمینی است که گرفتار افتخار و عزت نوع دوم شده است.
البته نه بصورت کامل بلکه روزگاری در جغرافیای ایران بزرگ این افتخارات وجود داشته است؛ به عبارتی ملیتهایی که در ان جغرافیا زندگی میکرده اند این افتخارات را افریده اند و ملتهای خالق آن افتخارات و ایران (به عنوان جغرافیای کلی آن سرزمین) به صورت مشترک از این افتخارات بهره میبردند.
اما اکنون کسانی که در جغرافیایی به نام ایران باقی مانده اند با توجه به ثبت کردن حماسی گونه آن افتخارات در برهه ای از زمان ( در کنار ملت خالق)به نام ایران، اکنون میخواهند آن افتخارات را همچنان به کشور خود متصف کنند و بنوعی میخواهند از این طریق ضعف های سده های گذشته خویش را که درآن بر اثر ظلم و بی لیاقتی حکومت مردان ایران قدیم بخشهایی از ملیتهای موجود در جغرافیای ان زمان، خود را از بند مظالم رهانیده اند و اکنون در جغرافیایی متعلق به خود روزگار میگزرانند. اکنون بعد از جدایی ان سرزمینها و اطمینان حکومت مردان سابق و کنونی ایرانی نسبت به عدم الحاق دوباره ان سرزمینها، حکومتها و مردم سابق و کنونی تلاش کرده و میکنند برای قسمتهایی که از بدنه ایران بزرگ جدا شده اند نمونه های جدیدی بسازند!!
نمونه هایی که گویا تلاش دارند افتخارات و عظمت سرزمینهای جدا شده از ایران را کماکان برای کشور خود حفظ کنند و بگویند اینجا همان نقطه ای از ایران است که فردوسی بزرگ در شاهنامه از آن یاد کرده است!! یکی از نقطه هایی که از ایران جدا شده است سیستان است جایی که تمام ابر قهرمانان شاهنامه فردوسی در قسمت اساطیر از این نقطه هستند. جایی که ایرانیان آن سرزمین را شناسنامه ملی خود میدانند.!!! شناسنامه ملی که اکنون در افغانستان است و حکومت مردان ایران میدانند که دوباره هیچگاه باز نخواهد گشت. به همین دلیل دست به سند سازی زده اند.
اسنادی که با زیرکی و محاسبات دقیق تلاش کرده اند قسمتهای مرزی بلوچستان و سیستان را به نام سیستان معرفی کنند.!!!
اما اینگونه روش حفظ افتخارات آنچنان مضحک و بچگانه است که با اندکی تفکر بر این استراتژی میتوان پی برد مجریان و طراحان این پروژه تلاش داشته اند همچون مادری که پس از، از دست دادن فرزند عزیز و محبوب خود فرزند شخص دیگری را به دلیل اندک شباهتی با فرزند متوفی خود میبیند و با گریه و فریاد میگوید این فرزند من است!
در حقیقت ان مادر تلاش میکند خود را فریب بدهد که فرزند من نمرده و همچنان زنده است!! اما واقعیت این است که آن مادر نمیتواند با فریاد و غوغا فرزندان دیگران را به نام خود ثبت کند. اما براستی سیستان کجاست؟
جایی که فردوسی در شاهنامه خود بارها و بارها از مردمان آن سرزمین به عنوان حافظان ایرانیان در مقابل تورانیان یاد میکند کجاست؟ عطش حکومت مردمان ایران جهت حفظ افتخارات سیستان برای کشور خود انچنان سیری ناپزیر است که به پاس یاد شهرهای تاریخی که در شاهنامه از آن یاد شده است و اکنون در افغانستان قرار دارند شهری با همان نام برای خود در مرز بلوچستان و سیستان ساخته اند.!
(زابل در مقابل زابلستان، هیرمند در مقابل هلمند) در بررسی محلهایی که فردوسی از آن به عنوان سرزمین سیستان یا سجستان و یا سگستان یاد کرده است شما نمیتوانید هیچ سند قطعی (بجز از اسناد و شهرهای ساخته شده جعلی جدید) مبنی بر اینکه قهرمانان داستان های اساطیری شاهنامه متعلق به بخشهایی بوده باشند که اکنون حکومت مردان ایران ان را برای ما به عنوان سیستان معرفی کرده اند، پیدا کنید. سیستانی که فردوسی از آن در شاهنامه یاد میکند سرزمینی وسیع در جنوب غربی کشور افغانستان است.
سرزمینی که از شهرهای لشکرگاه در کنار سرزمین پشتونها شروع و تا شهر فراه و زابل و زرنج امتداد و تا مرزهای بلوچستان خاتمه پیدا میکند. اما براستی حقیقت سرزمینی که حکومت مردان ایران آن را سیستان معرفی میکنند چیست؟
سرزمینی که اکنون به عنوان سیستان معرفی میکنند بخشی از سرزمین بلوچستان اساطیری است که حاصل تقسیمات سالهایی است که ایران به چهار استان تقسیم شده است و از این تاریخ نام بخشهای شمالی بلوچستان سیستان معرفی شدند. سیستان و خراسان. فارس و بنادر. بلوچستان و کرمان. اذربایجان.
این تقسیماتی است که پیش از 1316 ه.ش. بر ایران حکم فرما بوده است. تقسیماتی که در این سالها منجر به جدایی بخش بزرگی از مناطق شمالی بلوچستان که بعلت هم مرزی با سیستان افغانستان سیستان گفته می شد و بخش بزرگی از آن که قائنات و نهبندان هستند به خراسان الحاق شدند طی پروسه خائنانه رضاشاهی، تقسیماتی که جغرافیای بزرگی سیستان در محدوده شمال بلوچستان را نشانه رفت و الحاق به خراسان جنوبی گشت( شهرهای قائنات و نهبندان) .
اما پس از سال 1316 و در تقسیمات جدید بعدی ،به یکباره بدون الحاق مناطقی که در آن زمان به نام سیستان شناخته شده بودند به بلوچستان برگشت داده شوند، فقط نام آن به بدنه سرزمین مادری برگشت خورد و بعنوان پسوندی به بلوچستان اضاف شد.
و پس از این تاریخ روستای حسین آباد به دلیل آبادی های زیادی که در اطراف ان وجود داشت تبدیل به شهر شد و نام ان را از حسن اباد به( زابل )تغییر دادند.
در میان این نقل و انتقالات سوالی که ذهن هر پژوهشگری را به چالش میکشد این است که چگونه ممکن است که هشت دهه پیش قسمتهای شمالی بلوچستان با نام شهرهایی مثل (زابل،هیرمند،و یا سیستان ) را نشناخته و تنها با پسوند ناحیه شمالی بلوچستان شناخته می شدند و حسین آباد و نصرت اباد و سفید ابه یک حوزه بودند،_ آثار و متون تاریخی آن مناطق بطور کل از تاریخ و متون محو شوند و تاریخ جدید با اشکالات تمام بعنوان بزرگترین تحریف تاریخی و سرقت تاریخ ملت بلوچ و سرزمین بلوچستان بدین گونه معرفی شود؟ و ما با حرص و ولع بخواهیم اثبات کنیم که این قسمت از کشور همان سیستان تاریخی است که در متون تاریخی و اساطیری گذشتگان وجود دارد،برنامه ای که منجر به جدا کردن این بخش دیگر از بلوچستان میباشد تا ضربه ای دیگر به تاریخ و سرزمین ملت بلوچ با ولع و طمع و در نتیجه پایانی برای نابودی کامل سرزمین ماردی باشد!(قسمتی را با جعل سند جدا کردند و اکنون درتلاش برای جدا کردن بخش دیگری از سرزمین بلوچستان هستند)
آنچه از تاریخ و متون گذشته در سیستان فعلی است بخشی از تاریخ ملت بلوچ می باشد منجمله شهر سوخته و دیگر آثار باستانی در سیستان ایران ، ولی همانگونه که در بالا اشاره کردیم ،تقسمات ارضی تنها بلوچستان را در نوردید بلکه تحریف تاریخ و تغییر اسامی مناطق و شهرها و نقشه ها ضربات سنگینی به بلوچستان و تاریخ ملت بلوچ وارد کرده است.
چرا سیستان طلبان هرگز سخنی از سرزمین های جداشده بلوچستان و الحاق به خراسان سخنی به میان نمی آورند؟و برای برگشت سرزمینهای جدا شده اقدامی صورت نمی دهند؟
بعنوان عمده دلیلی که باعث گردیده تمامیت خواهان و حکومت مردان ان در امر ادعای اطلاق قسمتهای شمالی بلوچستان به خراسان موفق شوند سکوت ملت بلوچ بوده به همان اندازه که حکومت افغانستان به دلیل مشکلات فراوان حاصل از جنگها و مشکلات داخلی موجود در این کشور است ،تاکنون در این امر سکوت کرده است و ایران بدون هیچ مزاحمتی افتخارات سیستان بزرگ را با ایجاد سرزمینی جدید به نام خود معرفی میکند.
در میان سکوت صاحبان اصلی سیستان و حرص و ولع برای جذب افتخارات سیستان، گرد و خاکی به آسمان بلند شده است که بیشترین خاک آن در حال فرود آمدن بر تاریخ سرزمین کهن بلوچستان است. گرد و خاکی که برپا کننده گانش تلاش دارند همسایه دیرینه سیستان، بلوچستان را در میان این گرد و خاک دفن کنند.
عدالت نیوز >”عبدالرحمن بلوچ”
Source: Facebook – محمود بلوچ