آزادی سرزمينهاى اِشغالى حتمی است


پس از استقلال و آزادی بلوچستان، آزربایجان، کوردستان، تورکمنستان و الاحواز و رهایی ملت پارس از فاشیسم ملی و مذهبی شايد نسلهای آينده پارس به درجه ای از انسانيـت، تمــدن و آگاهــی برسند تا دريابند که اجدادشان چه وحشيانه می زيستند وتا چه حد از انسانيت بدور بودند٠  شايد دريابنـد که چگونه احترام به خويش و ديگران را ناديده گرفته، عرف ورسـم همسايگی را فقـط بخاطر غارتگــری و حفظ منافع خود زير پا گذاشتـه مانع پيشرفت و ترقی همسايگان بيدفاع و صلح دوست شده اند٠  
رهايی سرزمينهای اشغالى ازچنگ فاشیسم ملی ـ مذهبی پارس نه تنها به نفع ملل در بند است بلکه نسلهای آینده پارس را به تمدن بشری و ارزشهای انسانی نزدیک خواهد کرد


تاريــخ امپراطوري هـا نشانگــر بيعدالتی، جنـگ، خونريـزی، اشغال سرزميـن ھمسایگان، غارتگری، کشتار توده ها و سرکـوب ملتهاسـت۰  امپراطوری هــا با زورگویی و خونریزی شـکل گرفتــه،  بقدرت رسيده و بتدريـج در نتيجه جنگها، انقلابهـا و طغيان انسانهای مظلـوم نابود شده اند۰  از امپراطوری روم گرفته تا مغول، از امپراطوری مقدوني ها گرفته تا استعمار گــران پرتغالی ، از اشغالگران اسپانيايی گرفته تا استعمــار بريتانيای بزرگ و از اتحـاد جماهيــر شـوروی گرفتــه تا حاکميـت جابرانه صربهـا در يوگســلاوی همه بر خلاف ميل توده ها و فطرت آزاديخواهانه نوع انسان و با بکارگيری جبر مطلـق بنا شده بودند که هيچ کـدام ماندگار نشدند و سرنوشت همـه مشترک بـود۰   

کشور انگليس ساخته ايران که ملتهای بلوچ، کورد، عرب الاحوازی، ترک، ترکمن و مردم لـردر « تماميت ارضی» آن به اسارت گرفته شده اند نمونـه ای آشکار از يک امپراطوری تمدن ستيــز در عصــر حاضـر اسـت۰  تاريخ بشريـت گواه است که دوران چنين امپراطوری هايی درهـر شـکل و تحت هر نامی بسـر آمده اسـت۰  يقينا ايران نيز سرنوشتی بهتر ازشــوروی يا يوگســـلاوی نخواهــد داشــت۰ بدترین سناریو آن است که فاشیستهای مذهبی ـ ملی پارس ایرانِ ورشکسته را به سوریه تبدیل کنند که در آن صورت ملت پارس بزرگترین بازنده خواهد بود۰
نودسال سياه از تاسيس کشــور  ايران می گــذرد۰  نام « ايران » که در سال ۱۹۳۵ ميلادی از حکومت وقت افغانستان به امانت گرفته شد با همکاری، مشورت و کمــک مستقيم انگليسي ها بعنوان اسـم جديد امپراطوری پارس يا فارسستان رسميت داده شد۰
پس از جنگ جهانی اول استعمار انگليس به يکه تازی خود در منطقه ادامه داد۰  بدنبال سرنگونی تزار روس و بقدرت رسيدن بلشويک ها در روسيه مستشاران سياسی ـ نظامی انگليس در پی مانعـی بر سر راه کشـور شوروی به دريای بلوچستان بودنـد۰  از طرفی نياز روزافـزون و اشتهای سيـری ناپذير استعمارگران انگليس به مواد خامِ مفـت و بازاری يکپارچه و گسترده آنان  را بفکـر تشکيل کشوری يکپارچه واداشت۰ 
آخرين شاه قاجار که احمد شاه نام داشت در حکمرانی و ايجاد ثبات در« پرشيا» ناتوان بود۰  استعمـار انگليـس دريافتـه بـود که احمدشاه کم تجربه قابل اعتمـاد نيسـت به همين دليـل در جستجوی مهره ای سر سپرده در بين قزاقهای پرشيا بود تا اينکه رضا سوادکوهی (اصطبلدار سفارت هلند در طهران) را يافتنـد۰ وی که بعدها به رضا ميرپنج معروف شـد با زير پا گذاشتن کليه ارزشهای انسانـی مدارج نظامی را سريع طی کرد۰ 
بدنبـال کودتای اسفنـد ماه ۱۲۹۹ هجری شمسـی رضا سوادکوهـی توانست وزارت جنـگ پرشیا را بدسـت گيـرد و بالاخـره در سال ۱۳۰۲ علی رغم بيسوادی به پست نخسـت وزيری پرشیا رسيــد!  بدستورمستقیم انگليس احمد شاه را در سال ۱۳۰۴ھجری شمسی کنارزد و خود را قلدرانه شاه اعـلام کرد۰  رضا ميرپنج که خود را شاه «پرشيا» ناميـد با  حمله به سرزمين ھای متعلق بہ  ملل غير پارس جنايتها آفريــد و از کشته ها پشته ساخت۰
به دستور انگليـس قشـون اشغالگـر پارس به آذربايجان جنوبـی، کوردستان، ، بلوچستان و الاحواز وحشيانه هجـوم بردہ زندگی ميليونها انسـان بيگنـاه را به تباهــی کشاندند۰  اين چنين بـود که کشور« ايران » شــکل گرفت۰  
در اينجا مروری کوتاه بر پروسه خونيـنِ تاسيس کشــور ناکام ايران خواهيـم داشـت تا مهم ترین دليـل فروپاشـی آن 
روشن تــر شـــود۰ 

اِشغـال الاحـوازالعربی 
در الاحـوازالعربی عربستان شمالی مردم صلـح طلب عـرب به زندگی خويش مشغول بودند که حکام پارس به سرکردگی ميرپنچ بر آن خطه و اموال ملی عـرب چشم طمع انداختند۰  الاحواز را بر خلاف خواست مردم عرب جزئی از پرشيا اعلام کردند۰  بعد از کودتای ۱۲۹۹ هجری شمسی و روی کار آوردن سريـع رضا ميرپنج بعنوان وزير جنگ و نخست وزير ( تنها نخست وزير بيســواد در تاريخ معاصــر جهـان ) استعمارگران انگليسی که نگران منافع نفتی خود در عربستان بودند به وي دستور دادند تا برای حفظ منافع آنان در عربستان الاحواز با شخص شيخ خزعـل ديدار کرده و قـراردادهای لازم را امضا کنـد۰  وی در پاييز سال ۱۳۰۳ هجری شمسی به محمـره رفت و بعنوان مهمان شيخ در قصر فيـليـه اقامت کرد۰ 
قبل از اين سفـر رضا ميرپنج قاصدی به قصد باجگيری پيش شيخ خزعل فرستاده بود که با جواب رد شيخ مـواجه شده دست از پا درازتـر پيش رضاخـان برميگـرڈ۰  بنابراين رضا میرپنج می دانست که با چه کسی در عربستان طرف اسـت۰  به همين جهت با شيخ خزعل از در ريا کاری و تظاهر به دوستــی در آمـد۰  ميرپنج مکار حق مالکيت و حاکميت شيخ را بر مناطقی وسيع از عربستان به رسميت می شناسد البته در ازای براه انداختن يک پادگان از قشون ايرانی در عبادان ! رضا خان که از قدرت و نفوذ شيخ بيش از قبل هراسان شده بود به تهران برمی گرڈ وبا مشورت انگليسيها، به توطئه چينی های بيمارگونه اش ادامه می دهـد۰  از انگليسی ها می خواهد تا شيخ را به بهانه شرکـت در يک جلسه به تهران فرا خوانند۰ انگليسی ها از طريق فرستاده ای بنام « لـورن»  رسما از شيخ دعوت می کنند تا به تهران برود۰ 
شيخ خزعل رهبر ملی عربستان برای مذاکره با انگليس ها به تهـران رفتـه و در آنجـا بدام رضا ميرپنج می افتد۰   وی پس از ۱۲ سال حبـس خانگی به دستور مستقيم رضا ميرپنج جــلاد در سال ۱۳۱۵ هجری شمسی ناجوانمردانــه در طھران به قتل می رسد و الاحـواز سرزميــن نفت خيــز و طـــلايـــــی بدست نيروهای اشغالگر پارس می افتــد۰ 
پروژه استعمــاری انگليس يعنی تاسيس کشــور« ايران »  به اسارت ملتهای بلــوچ، کــورد، عــرب الاحــوازی، تورکمـــن و تـورک آذری منجر شــد و پس از نود سال  به شکســت نهايــی خود بسيار نزديک شـــده اســـت۰ 
اوليــن دليل شکســـت حتمــی اين پروژه ضـد بشــری راه اندازی و تاسيـس کشـوری قلابـی بر دريايـی از خون شهـــدای کـورد، بلــوچ ، عــرب، تورکمـن، تورک و لـر اســت۰  کشـوری که وجـود نامبارک آن حافـظ منافــع ملت ستمگـر پارس و بزرگتريـن مانع پيشرفـت اجتماعـــی ـ سياســـی و ترقـی ملتهـای تحـت ستـم  اســت۰ 
 
به رسميـت شناختـن استقــلال کوردستــان  درسـال ۱۹۲۰ ميـلادی ( معاهــده ســِور ) 
پيشــوای مترقـــی و مردمــی کوردستان شيـــخ محمــود برزنجــی در سال ۱۹۱۴ ميـــلادی به ترکهـای عثمانی، روسيه تـزاری، حکام قاجـار و استعمـارگران انگليس صراحتـــا اعـــلام کـرد که ملــت کـرد سرزميــن خويـش را خـود اداره می کنــد۰   قبـل از ايـن رويــداد مهـم و سرنوشت سـاز ملت کــورد و پيشمرگان کوردستــان به رهبـری آقا اسماعيــل سمکــو و شيــخ محمــود برزنجــی بارهـا موفــق شــده بودنــد تا مهاجمـان انگليسی، ترکهــای عثمانی و قشـون متجــاوز پارس را شکســت دهنـد۰  اگرچه بخشــی از سرزميــن کوردستـان بخصوص قسمت شمالی آن ميــدان جنگ نيروهای بيگانه بــود اما پيشمـرگان فداکــار ومبارزان ملـی کوردستـــان توانستنــد از سرزميــن اجــدادی و وطــن خــود درمقابل دشمنـان و اشغالگـران قهرمانانه دفاع کننـد۰  
با پايان يافتـن جنگ جهانی اول امپراطـوری عثمانی از هـم فروپاشيــد۰  مبارزه ملی و استقـــلال طلبانـــه کوردستـــان که قبل از جنگ جهانی اول بر عليه ترکهای عثمانی و قاجاريان به اوج خـود رسيده بود در سطـح بيـن المللـی مطرح شـد۰    شيـــخ محمــــود برزنجــــی رهبــــر منتخــــب مـــردم کـــورد قــــدرت سياســـی کوردستـــان را در سـال ۱۹۱۸ ميــلادی رسما بدست گرفـت و پروسه تشکيـل حکومت مستقـــل کوردستـــان را در شهـــر سليمانيـه آغـــاز کـرد۰   
طبق قـــراردادی که به تاريــخ دهم اوت ۱۹۲۰ ميــلادی ( ۱۹ مرداد ۱۲۹۹ هـ. ش.) درجلسه ای بين المللـــی در شهــر سـِور امضـــا شـد تشکيـــل کشـــور مستقـــل کوردستـــان با موافقـت و امضـــای نماينـدگانِ کشورهای ایتالیا، بلژیک، یونان، لهستان، پرتغـال، رومانی، حجاز و صربستان کرواسی، سلوِونیا، انگلستان، فرانسه، ژاپن، روسيـه، ارمنستان و ترکيـه به تصويـب رسيــد. لازم به ذکـر اسـت که معاهـــده سِـور و به رسميـــت شناختـــن استقـــلال کوردستـــان در سطح بيـن المللـــی در دوران سلطنت احمد شاه قاجار و تقريبا هفت ماه قبل از کودتای رضا ميرپنج ( سوم اسفندماه ۱۲۹۹) به وقـوع پيوسـت۰    مردم کوردستـــان قبل از کودتای رضا ميرپنج بارها به جنگ با قاجاريان و عثمانيها برخاسته و از استقـــلال خويش دفاع می کردند و بعد از جنگ جهانــی اول توانستنـــد به رهبــری رادمردانی چون آقا اسماعیـــل شـــکاک معـــروف به سمکـــو و شيخ محمـــود برزنجـــی با اتحادی تاريخـــی به يکپارچکـــی دســت يابنــد۰   شيخ محمــــود برزنجــــی که به نيروهـای انگليـس اعتمـادی نداشـت از لنيـــن و بلشويکهـا خواستارکمـک و پشتيبانــی شـــد که متاسفانه تقاضای وی بی نتيجـه مانـد۰  پـس از شکست سلطان محمـد ششم آخرين پادشاه عثمانـی و فروپاشی امپراطـوری عثمانـی نيروهـای انگلـيس با مبـارزان کـــورد در افتادند۰
امپراتوری فرانسـه که به شام (سوريه ) و بخشی از نفــت کوردستـــان در کرکـوک دست يافـت استقـــلال کوردستـــان را فـــدای منافـع خود کــرد۰ در نهايت فرانسوي ها وانگليسی ها با کمال آتاتورک وافسران ارتش ترکيـه کنار آمدند و با امضای قـرارداد « لوران » در سويس ( نوامبر ۱۹۲۲ ) معاهــده سِـور را در مــورد کوردستان راکـد گذاشته با شيـــخ محمـــود برزنجـــی، ملــت استـــوار کـرد و سرزميــن کوردستـان پيمـان شکنــی کردنــد۰  بر خلاف خواسـت ملــت کــورد و با نقـض آشکـار معاهــده سـِور سرزميــن کوردستــان را تقسيـــم کـردنــد۰ 

اشغـــال کوردستـــان شرقـــی  
با سرنگونـی تـزار روس و شکسـت امپراتـوری عثمانی استعمار پيـر انگليس به نقشه های استعمــاری خـود در منطقه بدون رقيـب ادامه داد۰  از طرفی با پيمان شکنــیِ ويژه خـود، معاهــده سـِور (۱۹۲۰)  را در مورد استقــــلالِ کوردستـانِ متحــد و يکپارچـه با کمال وقاحــت زير پا گذاشـت و از طرفـی ديگــربه مهـره سرسپـرده خـود رضا ميرپنـج کودتاچــی ( سـردار سپهِ احمــد شاهِ قاجـار ) دستـور داد تا بخـش شرقــی کوردستــان را بی درنـگ اشغــال کنــد۰  بلشويکهـای روس که تازه بقــدرت رسيــده بودنــد با اجــرای معاهــده ســِور درمــورد استقــلال کوردستــان  موضــع شفافـی نداشتنـد۰
در پائيز سال ۱۳۰۱ هـجری شمسی  ( ۱۹۲۲ميلادی ) آقا اسماعيل سمکــو اعـلام کـرد که شـاه کوردستـان اسـت۰  قبـل از اين رويـداد پيشمرگان کوردستـــان به رهبـری سمکـــو توانستـه بودنـد لشکريان متجـاوز و اشغالگـر پارس را با دفاع قهرمانانـه در مهاباد شکسـت دهـنـــد۰   
در سال ۱۹۲۲ ميــلادی نشانـی از حاکميـــت سياسـی احمدشاه قاجـار در کوردستـــان باقــی نمانده بــود۰ سرزميــن کوردستـان در دســـت صاحبــان تاريخـی يعنـی ملــت متمـدن کـــورد بـود. رضا ميرپنج  ( وزير جنـگ وقـت تهران ) در راس فاشيستهای بی تمـدن تهــران برای اشغــال کوردستـــان با عجــز و ناتوانی دســـت به دامان اربابان انگليسـی خود و قـزاق هــا شـد۰  
قشـون اشغالگـر پـارس به فرماندهی امان الله جهانبانی ( قصاب کوردستــان و بلوچستـــان ) پس از تجديد قـوا و پشتيبانی انگليسـی ها  از تبريـز به طـرف کوردستــان وحشيانــه يـورش بردنــد۰   قلعـه چهريـــق در سلمـــاس که مرکـز قـدرت اسماعيل سمکـــو بود مورد هجـوم وحشيانـه اشغالگران پارس واقع شـد و در سال۱۳۰۱ هجری شمسی به تصـرف آنان درآمـد۰  
فرمانده ڈمنشِ اشغالگران امان الله جهانبانی ( پسـر يکی از نوه های فتحعلی شاه قاجـار) با حمايت رضا ميرپنج و نيروهـای استعمـاری انگلـيس خود را « والی » کوردستــان ناميــد۰  اگرچه اشغــال وحشيانــه کوردستـــان که به شهــــادت و زخمی شـدن بيشمـاران کـورد انجاميــد و به قـدرت مردمـــی آقا اسماعيـل سمکــــو در بخـش شرقی کوردستــــان خاتمـه داد امـــا وی و مردم کـــورد به دفاع از وطـــن خويـــش و مبارزه بر حـــق خـــود ادامـــه دادند۰  
مقاومـت نيروهـای کـورد به رهبـری سمکــــوی بيبــاک در برابـر اشغالگـران پارس هشـت سال بعد از سقوط قلعـه چهريق ادامه داشت تا اينکه رضا ميرپنج با مشــورت انگليسی ها در سـال ۱۹۳۰ ميــلادی رسما از سمکـو دعـوت کـرد تا با دولـت تهـران مذاکـره کنــد۰  سمکوی مبارز برای مذاکره با فرستادگان رضا سوادکوهــی شجاعانـه اعـلام آمادگی کرد و در نتيجه به دام مذاکـرات حکومـت فاشيستـی تهران افتـاد۰ مذاکراتی که چيــزی جز خدعـه و نيرنـگ بر عليه ملت کـورد و کوردستان نبــود۰  سمکــــوی بيبــاک در جريان مذاکـره با فرستادگانِ رضــا سـوادکوهـی به کميـن نيروهــای اشغالگـــر پارس افتــاد و روز سـی ام تيــرماه ۱۳۰۹ ( بيستـم ماه مـه ۱۹۳۰ ) قهـرمانانـــه به شهــادت رسيـد۰  بدين گـونـه کوردستـان شرقـی نيـز هماننــد الاحواز عربی به زيــر 
چکمه هــای خونيـــنِ قشـونِ انسانِ ستيـز” پرشيــا ” در آمـد۰

آزربايجان جنوبـی 
آزربايجان جنوبـی ، ملـت تورک ، زبان اصيل و هويت ملـی تورك نيز از قربانيان پروژه تاسيس کشـور« ايران » هستنـــد٠ استعمار پيرانگليس با علم کردن رضا ميرپنح ومسلط کردن فاشيسم پارس زمينه را برای اشغال و غارت سرزمين آذربايجان جنوبی فراهـم کـرد٠  پ
س از شکست قيام شيخ محمد خيابانی در تابستان ۱۲۹۹هجـری شمسـی فاشيسم جنايت پيشه پارس که از حمايت روسيه و انگليس برخوردار بود جنون و توحش خاص خـود را در آزربايجان نيز به نمايش گذاشت٠  قابل ذکـر است که استقلال آذربايجان قبل از کودتای رضا ســواد کوهـی اعلام شده بود٠  
به محض روی کار آمـدن ناسيوناليستهای افراطی پارس سياست تورک زدايی درآزربايجان آغاز شد٠  با کمک نيروهای انگليس و روسها بر آزربايجانِ طلاخيز چنگ انداختـــه آنرا تکه تکه کردند تا راحت تر غصبش کنند٠ حکام فاشيسـت پارس چنان کينه توزانه با ملت تورک برخورد کردند که در مراحل اوليه تاسيس کشور قـلابی « ايران » حتی نام تاريخی آزربايجـان را جاهلانه حذف کردند٠    
در زمان رضا ميرپنج ولايات تحت سلطه فاشيسـم پارس شماره گذاری شدند و سرزمين آزربايجان را به دو بخش تقسيـم کرده « استان سوم » و « استان چهارم » ناميـدند٠  بتدريج مناطقی وسيع وبرخی از شهرهای تورک نشين را عجولانه از بدنه آزربايجان جدا کردند تا طرح فاشيستـی و تمدن ستيزانه آسيميلاسيـون را زودتر به اجرا درآورده و ترکيب جمعيتی آزربايجان را به نفع پارس عوض کنند٠  آموزش به زبان اصيل و غنی تورکی ممنوع اعلام شد و با قلـدری  زبان پارسـی را در آزربايجـان هم زبان رسمـی ميليونها تورك اعـلام کردنـد٠    
سرزمين طلا خیز آذربايجان جنوبی همانند بلوچستان غربی، کوردستان شرقی، ترکمنستان جنوبی و الاحواز عربی دراشغال فاشيسم تمدن ستيز پارس و ملـت آزاديخواه ترک همچون دهها ميليـون انسان دربـند قرباني توحش و تماميت خواهی فاشيستهاي انسان ستيز است٠   سرمايه های ملی آذربايجان از منابع طبيعی و معادن فلزی و غير فلزی گرفته تا گياهان دارويی آن ديار در چنـگال فاشيستهای تماميت خواه فارس غصب شده انـد٠   
لازم به ذکر است که بخش وسيعی از سرزمين غنی آذربايجان برنوار تيتانيومی واقع شده است که سرشار از رسوبات و کانسارهای مس، نقره و طلا با درجه خلوص بالا ست٠  اين نوار از جنوب شرقی اروپا ( مجارستان، رومانی، بلغارستان، یونان ) شروع شده از ترکیه، آذربايجان، پارس و کرمان، بلوچستان و پشتونستــان رد شده از طریق منطقه هیمالیا تـا میانمار، مالزی، اندونزی و گینه نوادامه دارد٠  
براساس آمار حکومـت ايــران آزربايجان جنوبی ( زنجان، اردبيل، اراک ، آذربايجان شرقـی، بخش شمالی آذربايجان غربی و بخشهايی از استان همـدان ) حدود ۴۷۸ معدن فلزی و غير فلزی شناخته شده دارد که از اين ميان ۹۷ معـــدن غارت شده و متـروکه هستنـد٠  بيست ۲۰ کانسار طـلا و ۴ معـــدن فعال طـلا در آذربايجـان جنوبی قابل ذکر هستنـد که بوسيله فاشيستهای بی تمدن پارس در حال غارت شدن هستنــد٠  
اشغالگران پارس معـادن فعـال طلای آزربايجـان را از آن خود کرده شبانه روز غارت می کنند و در عين حال از گسترش فقر در آذربايجان جنوبی بطرز بيمارگونه ای راضـی هستنـد٠  طبيعـت زيبای آذربايجان را تخريـب می کننـد تا جيبهـای گشـاد و شماره حسابهای پرنشدنی خود را پرتــــر کننــد٠ 
آزربايجـان جنوبـی و آذربايجان شمالی دو بخـش از يک سرزمين تاريخـی هستند که وطن ملت تورک  است٠ در حاليکه آذربايجان شمالی کشوری مستقل و آزاد هست آذربايجان جنوبی در اشغال فاشيسم لجام گسيخته فارس است٠  فاشيسمی بدور از تمدن که بر ثروتهای ملی آذربايجان چشم دوخته ارزشهای انسانی را فدای منافع گروهی ملت فارس کرده است٠  با بستن سـد بر رودخانه های آذربايجان درياچه اروميه را خشکانده تا آب و برق شهرهای فارس نشين را تامين کنــــد٠   فاشيسم تمدن ستیز پارس از مردم تورک، تاريخ کهن آذربايجان، هويت ملی تورک و زبان اصيل تورکی کينه ای عميق دارد۰  کينه ای که بر توحش، جهــل مطــلق و تماميت خواهی  بنا شده اســت٠   
فاشيستهـای بی لگام پارس منابـع طبيعـی و معـادن آذربايجـان زرخيـز را آشکاراغارت می کننـد۰  تاريـخ پربار تورکهـا را ناديده گرفتـه شـده يا بوسيله « تاربخ نگاران عقـده ای پارس » تحريف می کننــد٠  درنود سال گذشتـه بـرای از بيـن بـردن زبان تورکـی ميلياردهـا دلار خـرج کرده انـد تا مـردم قهـرمان تورک را آسيميلـه کـرده و در نهايت آزربايجان را بخشی از فارسستــــان کنند٠ 
اما ملت مبارز تورک  و نوادگان بابـــک، ستارخان، باقرخان و شيخ محمد خيابانی به تاريخ آزربايجان، زبان اصيل تورکـی و هويت ملی خود افتخار کرده بر منافع ملی خود واقف هستنـد و با عزمی راسـخ بـرای آزربايجانی آزاد و مستقـل مبارزه می کننـد٠   اِشغال بلوچستــــان 
تاريــخ واقعــی سرزميــن پهنـاوربلوچستــــان  از جنايـات ضدبشـری بيگانگان، هجــوم ددمنشانـه و غارتـگری اشغالگــران گوناگـون حکايتهــای دردناک دارد٠  از لشکــريان وحشی و غارتگر هخامنشيان گرفته تا اسکنـدرمقدونـی، ازپادشاهان خون آشــام ساسانی گرفته تا زنديان، غزنويان و سلجوقيان، از شاهان سفاک صفوی گرفته تا مغـولان، از دزدان دريايی پرتغالـي گرفته تا نيروهای استعمارگر انگليس از قاجاريان انسان ستيز گرفته تا پنجابيهای ڈصفت ونيوفاشيسـم تماميت خـواه پارس در بلــــــوچ گلزميـن جنايتهــا آفريده انـد٠  
جنايتهايی ضدبشری که صرفا برای غارت هرچه بيشتـر اموال مردم بلوچ و چپاول سرمايه های ملی بلــــــوچ گلزميــن و حفـظ منافع غارتگرانه خود مرتکـب شــده انـد٠  جناياتی هولناک که به قيمـت جان بيشماران بلــــــوچ و ويرانی بلــــــوچ گلزميـن تمام شــده است٠  جناياتـی فاجعـه آور که حتـی تاريخ بشــريت را شرمگيــن ساخته اسـت اما برخی از اشغالگـران وحشـی بخصوص فاشيسـتهـای  تمـدن ستيــز پارس از قتل عام مردم بيدفاع و ارتـکاب به چنان جنايات هولناکــی ديوانه وار افتخـار می کننــد٠   تاريخ سياه نود سال اخير بلوچستــــان غربی وتاريخ خونيــن هفتاد سال گذشته بلوچستــان شرقی نشان می دهــد که خونخوارترين و تمدن ستيز ترين اشغالگـران  نيـو فاشيستهـای تماميــت خواه پارس و پنجابيهای ڈمنش بوده انـد٠  
کتاب «عمليـات قشـون در بلوچستــان ـ ۱۳۰۷هجـری شمسی » نوشته قصـاب کوردستان و قاتـل بلوچستـــان امان الله جهانبانی از سبعيت فاشيستهـای اشغالگـر پارس در بلوچستــــان غربــی سنـدی ننگيـن وخونيـن به تاريخ بشريت تحويل داده اســت٠  وی با نگارش خاطراتش جنـون انسان کشـی خـود وخونخواری لشکـرش را بدون پرده پوشـی وبطـرز بيمارگونه ای به تحريردرآورده است٠  از کشتار بيرحمانه مردم بلــوچ و اشغــال وحشيانه  بلوچستــــان جاهلانه به خـود می بالـد٠ با کمال وقاحت به تمسخـر و تحقير ملت استـوار بلـــــوچ می پردازد٠ 
  «عمليات قشـون در بلوچستــــان » بعنـوان سنـدی تکاندهنــده تا ابــد مايه شرمساری مـردم پارس اسـت٠ جناياتـی که فاشيستهــای بی تمــدن پارس در طول تاريخ برعليه مردم بلــــــوچ مرتکــب شـده اند باعــث بی اعتمــادی کامــل نسبــت به ايـن همسايگان زياده طلب، متجـاوز و اشغالگـرشده اسـت٠  
دشمنی جاهلانه و کينه توزی عميق همسايگان تماميت خواه و بدور از تمــدن نسبت به بلـــوچ و بلوچستــان به بربريت مطلـق صفويان ، توحش نامحدود قاجاريان و انسان کشی جنون آميز امان الله جهانبانـی محدود نمی شود٠   انوشيـروان ساسانی ظالم (۵۷۹ ــ ۵۳۱ ميلادی ) برای گرفتن انتقام شکست مفتضحانه جـــد خون آشامـــش اردشير ساسانی در مقابل لشکـــر کـــوش و بلـــوچ، تقريبا يکهــزار و پانصد (۱۵۰۰ ) سال پيش مردم بلــوچ را چنان  قتـل عام کـرد که بقـول ابوالقاسـم فردوسـی:

« از ایشان فراوان و اندک نماند*********** زن و مرد جنگی و کودک نمانـد
سراسر به شمشیر بگذاشتند************* ستم کردنِ کوش برداشتنــد
بشـد ایمن از رنج ايشان جهان***********بلوچی نماند آشکار و نهــان »
همـــکاری حکـام درنده خوی پارس با مهاجميـن وحشی به سرزميــن بلوچستـــان در طـول تاريخ، کشتــار ددمنشانـه بيشمــاران بلــوچ بيگناه، قسم هــای دروغيـن و تکـراری قبـل و بعـد از اسـلام، زير پا گذاشتن کليه معاهدات صلح با حکومتهای وقت بلوچستــان  در ادوار مختلـف تاريخ، سبعيـت حکام صفـــوی در بلوچستــان، هم پيمــانی شاه طهماسب صفوی با پرتغاليها بر عليه مـردم بلــوچ، بربريت قشــون محمدشاه قاجــار در بلوچستــــان، سربريدن چهارده تــن از نمايندگان و ريش سفيدان بلــــــوچ در قلعه پهـره در حال مذاکـره با نماينگان وحشی قاجار، هم سويی کامـل ناصرالدين شاه قاجار با نيروهای استعمار گر انگليس، همکاری رضا ميرپنج با انگليس، کشتار کليه اسرای جنگی بلــــــوچ در سال سياه ۱۳۰۷ هجـری شمسی بوسيله قشون کرمان، قشون مشهد و قشون بيرجند به دستور مستقيم جنايتکار جنگـی امان الله جهانبانی، اعــدام نا جوانمردانـه دوست محمد خان در تهـران، هم سنـگر شـدن و جنـگ مشترک محمد رضا پهلــوی وذوالفقــارعلی بُھٹـــو بـرعليه حکومت مردمی بلوچستــــان شرقـی در اوايل دهه هفتاد ميـلادی، همکاريهـای همه جانبه سپاه مافيايی و حکام فعلـی تهـران با ارتش پنجابيهــای ددصفــت و حکام اسلام آباد و بربريت فاشيستهــای فرقه ای حاکـم در سه چهـاردهه  اخير چنــد نمونه تاريخـی از جنايات حکام پارس بر عليـه مردم بردبار و متمـدن بلـــوچ هستنـد٠  
سالهـای آغازيـن قرن بيستـم توام با جنگهای پی در پی بيـن لشکـر بلوچستــــان غربـی و قوای استعمارگـر انگليس در شـرق و قشون اشغالگرقاجار در غرب بلوچستـــان بـود٠  هزاران سرمچـار بلــوچ در جنگهای ضد انگليس در شستــون ، گومـازی، منــد، سنگان، دره گشت و پشت کوه خواش و جنگهـای ضد قشـون قاجار در خواش، سرجـو، دهــوار، بنپـورو پهــره در مقابل اشغالگـران مقاومــت کرده و از وطـن خويـش ( بلوچستــــان ) با فداکـاری دفاع کردنـد٠  
صـدها تـن از سرمچــاران بلــــــوچ بخـون غلتيــده قهرمانانه شهيـد شدنـد٠  لشکـر پر افتخار بلوچستــــان به رهبــری ميربهرام خان موفق شـد تا آخريـن نفرات قشـون قاجار را در سال ۱۲۹۱ هجری شمسـی ( ۱۹۱۲ ميلادی) از خاک بلوچستان غربی بيرون برانــد٠  
زمانيکه رضا سـواد کوهـی اصطبل داری می کـرد بلوچستــــان غربی از چنگ قشون قاجار آزاد شده بود۰  در هيچ جای بلوچستــــان نشانی از حکمرانی گجر و پارسيان نبود٠  بلــــــوچ گلزميــن و مرکز سياسـی بلوچستــــان غربی يعنی شهر تاريخی پهــره در دست ملـت بلــوچ بود٠   البته حکومت قاجـار در آخرين هجوم خود لشکــری از کرمان به فرماندهی ميرزا حسن خان معروف به سردارنصرت روانه بلوچستــــان کرد٠  قشون اشغالگـر نصرت با شکست فاحشـی در بلوچستــــان روبرو شده تار و مار گرديد٠  شخـص نصرت نيـز در همان جنگ به هلاکــت رسيـد٠  حکومـت سفاک  قاجار پـس ازآن شکست مفتضحانــه برای هميشه از اشغـال بلوچستان قطـع اميـد کـرد۰
عملکـرد وحشيانه و سياستهـای ضدبشـری، غارتگری آشکار سرمايه های ملـی ديگـران و جنايات هولنـاک فاشيستهــای تماميـت خــواه پارس  دربلوچستــــان غربـی، کوردستــان شرقــی، آذربايجــان جنوبــی، الاحـواز العربـی و تورکمنستــان جنوبـی از يک طرف و ادعـای طلبکارانـه « فرهنــگ و تمــدن پيشرفتـه ! » و احترام نگذاشتـن به وجـود وحقـوق غير پارسها از طرفـی ديگـراين موجـودات انسان نما را از دنيای بشريـت دور انداخته اسـت، اعتمـاد به آنان کاملا سلـب شده وبا سياستهای تمدن ستيزانه و عملـکرد خونين خود « همزيستـی مسالمت آميــز» را با ملل غيــر پارس غيـر ممکـن ساختـه انــد٠ 
پس از استقلال و آزادی بلوچستان، آزربایجان، کوردستان، تورکمنستان و الاحواز و رهایی ملت پارس از فاشیسم ملی و مذهبی شايد نسلهای آينده پارس به درجه ای از انسانيـت، تمــدن و آگاهــی برسند تا دريابند که اجدادشان چه وحشيانه می زيستند وتا چه حد از انسانيت بدور بودند٠  شايد دريابنـد که چگونه احترام به خويش و ديگران را ناديده گرفته، عرف ورسـم همسايگی را فقـط بخاطر غارتگــری و حفظ منافع خود زير پا گذاشتـه مانع پيشرفت و ترقی همسايگان بيدفاع و صلح دوست شده اند٠  
رهايی سرزمينهای اشغالى ازچنگ فاشیسم ملی ـ مذهبی پارس نه تنها به نفع ملل در بند است بلکه نسلهای آینده پارس را به تمدن بشری و ارزشهای انسانی نزدیک خواهد کرد۰ 
 
محمــد کريم بلــوچ
ژوئن  ۲۰۱۸ 
http://baluchistan47.blogspot.com/2018/06/blog-post_28.html
twitter
Youtube
Facebook