گفتگوسایت دماوند با مهرداد درویش پور
در پی سقوط بی سابقه نرخ ریال ایران و التهابِ بازار، موج جدید تظاهرات سراسری از سهشنبه 9 مرداد ماه 1397 از شهرک صنعتی شاپور اصفهان و شهر کرج آغاز شد. تظاهرات به سرعت فراگیر شد و در کمتر از سه روز از اصفهان و کرج، به شهرهای دیگری چون شیراز، مشهد، ساری و رشت، تهران، و اهواز رسید.
موج اعتراضات به گونهای بود که خبرگزاری فارس (وابسته به سپاه پاسداران) در روز سومِ اعتراضات یک “گزارش میدانی از تجمع شیرازیها در اعتراض به گرانی” منتشر کرد.
در این خصوص وب سایت دماوند مصاحبهای با دکتر مهرداد درویشپور جامعهشناس ایرانی ساکن سوئد ترتیب داد.
چرا مردم در برخی از شهرها دیرتر به این اعتراضات میپیوندند؟
چرا مردم در برخی از شهرها دیرتر به این اعتراضات میپیوندند؟
پاسخ: در اینکه زمینههای اعتراضِ اقتصادی، سیاسی و اجتماعیِ گسترده در سراسر ایران وجود دارد، تردیدی نیست. اما اینکه انتظار داشته باشیم مردم در اقصی نقاط ایران باید همزمان واکنش نشان بدهند، در لحظه حاضر نوعی رویا پردازی است. معمولا در شرایط بسیار خاصی شاهد فراگیر شدن اعتراضات هستیم که در آن گروههای بسیاری به هم می پیوندند که آنهم شرایطی استثنایی است.
به عنوان مثال بسیار رخ می دهد که با اعتصاب عمومی کارگران یا کارمندان روبرو می شویم که در مناطقی از کشور یا روستاها بازتاب ندارد. نظیر اعتصای عمومی سال 57 که در روستاها بازتاب نداشت. حتی گاه ممکن است تنها کارکنان یک حرفه دست به حرکت کم وبیش سراسری بزنند. حرکت هایی نیز ممکن است نه به لحاظ حرفه بلکه جغرافیایی فراگیر شود نظیر تظاهرات عمومی در شهرها در سال 57 یا دی ماه گذشته که درآن افراد از طبقات گوناگون در آن شرکت می کنند. اما بهم پیوستن اعتراضاتی که درآن بخش گسترده ای از اهالیِ یک منطقه یا کشور به حرکت در آیند یا گروه های اجتماعی و طبقاتی و حرفه های گوناگون به هم بپیوندند معمولا در شرایط انقلابی رخ می دهد. اینکه نقطه انفجار که باعث بروز یک حرکت اجتماعی فراگیر شود چیست، در هر مورد می تواند متفاوت باشد. اما اضافه کنم این تصور که چون نارضایتی همگانی است، پس همه مردم به خیابان میریزند، نیز غیر واقعی است و درست نیست.
مثلا در انقلاب 57 ایران که ازآن به عنوان یکی از پر مشارکتترین انقلابات جهان یاد می شود تنها حدود 15 درصد جمعیت حضور داشتند. یعنی حتی در یک انقلاب که منجر به سرنگونی یک نظام میشود، همه مردم به کوچه و خیابان نمیریزند. تنها درصد معینی از مردم به بیرون میآیند، اما پشتیبانی افکار عمومی را به دنبال دارند. در خیزش های اخیر نیز تصورهمگانی شدن آن با توجه به توازن قوا کنونی انتظاری غیر واقع بینانه است.
فضای جامعه ایران را در بحبوحه این اعتراضات چگونه میبینید؟
پاسخ: ایران آبستن یک انقلاب است که نمی دانیم دقیقا در چه شرایطی رخ خواهد داد. البته امروز از فضای انقلابی دور هستیم اما از اعتراضات سراسری دی ماه به بعد با مسیر دیگری روبرو شدیم که برگشت ناپذیر است. مردم دیگر کل نظام را زیر سوال میبرند، با آن که این امر هزینه اعتراضات را بالا برده وبه رغم آن که “نگرانی های ضد آرمانی” ناشی از تجربه سال 57 باعث نگرانی به ویژه در طبقه متوسط جامعه است که فعلا حضور فعالی در این اعتراضات ندارد. امری که باعث میشود که با وجود انزجار از رژیم که در هیچ دوره تاریخی به اندازه اکنون نبوده، همه به خیابان نیایند و بیشتر گروههای تهی دست به خیابان بیایند.
چرا در زمان اعتصاب تیرماه بازار تهران، مردم به این اعتصابها نپیوستند و چرا بازاریان و مردم در این حرکتها از هم حمایت نمیکنند؟
پاسخ: باید در نظر گرفت که نه انگیزه و نه عامل انفجارِ اجتماعی در همه شهرها و گروههای اجتماعی و طبقاتی مختلف الزاما یکی است و نه اینکه ما در شرایطی به سر میبریم که این جنبش بسادگی بتواند همگانی شود. مثلا بازار تهران در پی نوسان ارز به حرکت درآمد. حال آن که مردم در کازرون و خوزستان در پی کم آبی و شور آبی به خیابان آمدند یا بسیاری از کارگران و کامیون داران به دلیل مسئله دستمزد دست به اعتصاب زدند.
با این همه از خیزش دی ماه به این سو ما با یک دگردیسی در گفتمانِ حاکم بر جامعه روبرو هستیم. نخست، حضور طبقات پایینی جامعه این تظاهرات را رادیکالتر کرده است. دوم، حکومت در موقعیت سرکوب یا در نطفه خفه کردنِ کل این اعتراضات نیست. سوم، سیر تحولات پس از دی ماه روند برگشت ناپذیری را کلید زده است: همراه شدن خواستهای اقتصادی با خواستهای سیاسی و به زیر سوال رفتن کلِ حاکمیت و زبان سکولارترِ این اعتراضات از ویژگی های دیگر این دوره است. امروز در تظاهرات دیگر کسی از میرحسین موسوی یا جنبش سبز حرف نمیزند. “تمامیت حکومت توسط مردم نشانه گرفته شده است.”
آیا وجود یک رهبر سیاسی برای پیشبرد و فراگیرتر شدن این اعتراضات الزامی است؟
پاسخ: وجود رهبری سیاسی از جمله عوامل مهم برای فراگیر شدن و بهم پیوسته شدن این گونه حرکتها است. در اکثر جنبشهای اجتماعی که فراگیر شدند، وجود رهبری سیاسی نقش مهمی داشته است که ایران امروز فاقد آن است. این بدان معنی نیست که تا رهبری سیاسی شکل نگیرد، این حرکتها نمی توانند سراسری شوند. اما یک رهبری سیاسی در تولید امید و ایجاد هماهنگی و همبستگی نقش مهمی خواهد داشت. با وجود رهبری سیاسی یقینا دامنه اعتراضات بیشتر خواهد شد.
برای یکپارچگی و هر چه فراگیرتر شدن این اعتراضات چه باید کرد؟
پاسخ: اعتراضات این دوره از خصلت زنجیرهای برخوردار است. یعنی یک بار در نزدیک به 100 شهر شاهد اعتراضات هستیم و مهار میشود. مجددا در چند شهر دیگر آغاز میشود و باز مهار یا سرکوب میشود. یا در فواصل گوناگون اعتصاب کارگران، بازاریان، کامیونداران و… رخ میدهد و تمام می شود. این روند نه الزما به صورت انباشته شده و روزافزون بلکه بیشتر به صورت زنجیره ای ادامه می یابد.
در اساس گذشته از خواست های اقتصادی، سیاسی، محیط زیستی، ضد تبعیض جنسیتی و قومی و دینی داشتن این اعتراضات، با دو نوع از اعتراض روبرو هستیم: 1- اعتراض صنف یا حرفه یا گروه اجتماعی خاص 2- اعتراض عمومی در شکل تظاهرات محلی یا شهری. برای فراگیر و همبسته شدن این دو شکل از اعتراض، باید سطحی از تشکلیابی بالا برود تا در پی آن اصناف و گروه های گوناگون یا شهروندان از اعتراضات یکدیگر در شهرهای مختلف حمایت کنند. امری که به اعتلای مبارزات منجر خواهد شد. البته به نظر من احتمال آن که دیر یا زود این اتفاق در ایران بیافتد، بالا است. اما تا آن زمان نیز خصلت زنجیرهای اعتراضات در لحطه حاضر نقطه قوت آن است، نه نقطه ضعف آن. مردم به زبان گرامشی وارد “نبردهای موضعی” شده اند. مبارزاتی که با “فتحهای موضعی” که می تواند به عقب راندن حکومت و گشایش سیاسی نیز منجر شود در یک نقطه خاص به برخوردن توازن کل قوا و “نبرد استراتژیک” تبدیل خواهد شد.
آیا حکومت توان مقابله با این تظاهرات را خواهد داشت؟
از دی ماه به این سو، حکومت دیگر توان یا اراده سرکوب پیشین را ندارد و نگران هزینههای سرکوب خشن تر اعتراضات است. همچین با افزایش اعتراضات- اگر با خطر حمله نظامی روبرو نشویم – شاهد گسترش شکاف بیشتر در حاکمیت بین اصلاحطلبان و اصولگرایان خواهیم شد. هر چه اعتراضات گسترده تر شود، زمینه همگرایی بین مردم نیز بیشتر تقویت خواهد شد.
درویش پور در پایان به صورت خلاصه گفت که فقدان رهبری سیاسی و برخوردار از اعتماد عمومی، نبود تشکلات اجتماعی، توازن قوای نابرابر، نگرانی های ضد آرمانی ناشی از تجربه سال 57، نگرانی از خطر حمله نظامی یا سوریه ای شدن ایران یا سرکوب خشن تر مانع از حضور گسترده تر مردم در خیابان شده است. او افزود:
“ولی من هیچ نشانهای نمیبینم که حکومت قادر به مهار این بحران باشد. جامعه ایران در فراز دیگری به سر میبرد. هر تظاهراتی توازن قوا را یک قدم بیشتر به سود مردم تغییر میدهد. روند بازگشت ناپذیری که هر تلاشی برای تخطئه حرکت اعتراضی مردم و ترساندن آنان برای جلوگیری از همگانی کردن آن، یک محافظه کاری سیاسی است و فقط به سود حکومت اسلامی خواهد بود. ما باید با تمام قوا خواستار همگانی تر و سیاسیتر شدن مبارزات شویم”!
به نقل از سایت دماوند
https://news.gooya.com/2018/08/post-17459.php