ایران – اجتماعی
اینجا «بلوچستان» است ؛ صدای «رنج و فقر»؛ گزارش خبری
بلوچستان سرزمینی فراموش شده!
بلوچ ؛ قومی به حواشی رانده شده!
اشتباه نکنید ، از گوشه ای از شاخ آفریقا و صحراهای اتیوپی با شما سخن نمی گوییم ! اینجا بلوچستان است ، بلوچستان ایران ، خواهر سیستان ، زادگاه سام و زال و رستم ، زادگاه یعقوب لیث. در تاریخ خوانده بودیم که نیاکان ما در هزاره های دوردست، در غار و کپر سکنی می گزیدند؛ اما برای بلوچستان «کپر» دیگر نه میراث بومی یک ملت ؛ بلکه نشانی از محرومیت را با خود به همراه دارد. فراموش نکنید که اکنون چند سالی بیش از هزاره جدید نمی گذرد . آری ! قرن بیست ویکم، قرن انفجار ارتباطات اینترنتی. اما روایت بلوچستان ما را به هزاره های اولیه بشر می برد. شرمی بر رخسار تاریخ و تمدن ! داغ ننگی بر جبین حکومت گَران ! چشمان گود رفته و پوست خشکیده بر دست و صورت این مردمان، حکایت از عمق رنج و ستمی است که بر آنها رفته است. مردان و زنانی اما سخت کوش ، قوی و صبور در برابر مصائب زندگی ای که ارمغان دهه ها فتنه و فساد و دروغ و دغل در این کشور بوده است.
هریک از ما برای تلمذ انسانیت هم که شده، لازم است نگاهی و یا حتی نیم نگاهی به این سرزمین گوشه نشین میهن خود بیندازیم. سرزمین فراموش شدگان و بلکه سرکوب شدگان ! زمینی خشک و بی آب و علف !
درست است ، پنجه تقدیر طبیعت بر این خاک، بذر خشکی افشانده است؛ لیکن سرزمین های خشک و بی آب و علف دیگری هم در اطراف و اکناف این کره پهناور هستند که به همت حاکمانش، برکت از آنها رخت بر نبسته است. جای بسی شرم و آزرم است که انسان از خود بپرسد آیا اینجا بخشی از ایران است؟
سرمایه های این مرز و بوم و سهم این قوم، سالیان است که یا صرف اموراتی نا لازم گشته و یا در خط صادرات کمک های کاملة الوداد ، خرج برادران نااهل هلال نشین شده است. بخش عظیمی نیز ملیارد ملیارد، واریزی جیب گشاد و پر ناشدنی «آقا» و «آقازاده ها» بوده است. دیگر چه چیزی برای این مردم باقی می ماند؟
دخترکانی با پاهای برهنه و تشت هایی بر سر ، در جستجوی قطره آبی ، زمین های ترک خورده را در گرمای سوزان تابستان و یا سرمای سوزناک زمستان طی طریق می کنند. یک پا در بیابان کار و تلاش و یک پا در کلاس های کپری درس . راستی مشق آنها در این کلاس ها چیست؟ چه می خوانند و چه می نویسند؟
حال خوب است که اندکی هم بر اظهارات دست اندرکاران دولت ، پیرامون بلوچستان ـ با ۱۱ درصد از مساحت کل کشور ـ و برخی گزارشات رسانه ای ، تامل کنیم:
نگاهی به آمار و ارقام، بروایت نمایندگان مجلس و رسانهها
سال ۹۴ نماینده مردم خاش در مجلس گفت:
بالای ۷۰ درصد مردم استان سیستان و بلوچستان زیر فقر مطلق زندگی میکنند.
رتبه توسعهنیافتگی استان در سالهای ۶۵، ۷۵ و ۸۵ رتبه ۳۱ کشور است .
۵۱ درصد استان ما روستایی است اما درآمد استان کمتر از ۱ درصد تولید ناخالص ملی است.
دو سوم جمعیت استان از آب شرب محروماند.
ماندگاری تحصیل در سیستان و بلوچستان ۵۰ درصد است و ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار نفر بازمانده از تحصیل داریم.
متوسط فاصله مدارس روستایی ۳۰ کیلومتر است و یک سوم از کلاسهای درس در فضاهای غیراستاندارد برگزار میشود.
وی می گوید: عقبماندگیهای استان سیستان و بلوچستان حاصل تبعیض، فراموشکاری و در حاشیه قرار گرفتن مردم استان است و توسعه زمانی پایدار میشود که حدود تبعیضهای منطقهای، قومی، نژادی، جنسیتی و… تمامی جوانب زندگی فردی و اجتماعی را در بر گیرد.
ایرنا در سال ۹۳به نقل از برخی کارشناسان نوشته است: «نرخ واقعی بیکاری در سیستان و بلوچستان بین ۳۵ تا ۴۰ درصد دور از ذهن نیست».
محمدحسین جلالی مدیر کل دفتر اطلاعات و آمار استانداری سیستان و بلوچستان به ایرنا گفته است: «مطابق تعاریف و مفاهیم آماری که ما در اختیار داریم که مبتنی بر خوداظهاری افراد است، بیکاری کلی استان طی سال گذشته ۴/۱۱ درصد و در جمعیت جوان ۱۰ تا ۲۴ به میزان ۴/۲۵درصد بود». وی می گوید که: «طی سالهای اخیر برخی شهرکهای صنعتی استان به دلیل پرداخت نشدن یارانه به بخش تولید، تعطیل شدند».
اواخر سال ۹۲ ، هوشنگ ناظری، فرماندار زابل، اعلام کرده بود که ۸۰ درصد مردم زابل در پی خشکسالیها بیکار شدهاند.
حلیمه عالی نماینده زابل، زهک و هیرمند در مجلس ، شهریورماه گذشته به روزنامه خراسان گفته بود: «۷۰ درصد روستاییان سیستان به خارج از استان سیستان و بلوچستان مهاجرت کردهاند.»
محمدرضا بادامچی عضو کمیسیون اجتماعی مجلس وضعیت حاشینه نشینان استان سیستان و بوچستان را اسفناک ارزیابی کرده و نرخ بیکاری در جنوب بلوچستان را ۵۰ درصد برآورد می کند. وی می گوید :«افزایش حاشیه نشینی در شهرها و روستاهای این استان بعنوان یکی از بزرگترین آسیب اجتماعی مردم این منطقه مشاهده میدانی شد.»
لیستی اجمالی از محرومیتها
وی می افزاید: «حاشیه نشینان این استان از فقدان کمترین امکانات رفاهی اجتماعی در رنج به سر می برند.» او خاطر نشان می کند که : «برخی از نقاط اطراف شهرها حتی از آب آشامیدنی برخوردار نبوده و آب شرب مردم با تانکر تامین می شود. از طرفی افیون و اعتیاد سراسر این بخشها را در بر گرفته است.» بادامچی یادآور شدکه: «متاسفانه فقر و تنگدستی بطور گسترده در استان وجود دارد.»
چند ماه پیش نیز نماینده ایرانشهر و سرباز در مجلس گفته بود که: «محرومیت هزاران شهروند بلوچ از داشتن شناسنامه و برگه شناسایی رسمی را باید به فهرست کمبودهایی که مردم این استان با آن دست بگریبان هستند افزود.» به گفته مدیرکل نوسازی مدارس استان سیستان و بلوچستان« ۷۰۸ مدرسه خشت و گلی در سیستان و بلوچستان وجود دارد. و از مجموع ۱۸ هزار و ۹۵۴ کلاس درس استان، ۱۰ هزار و ۵۲۸ کلاس درس نیازمند تخریب، بازسازی و مقاومسازی است.»
این مطلب نیز در ایام انتخابات در یکی از رسانه ها درج شده بود که:« سیستان و بلوچستان استانی که نامش محرومیت و مظلومیت مردمی را به یاد می آورد که هنوز هم بسیاری از دانش آموزانش در مدارس کپری درس می خوانند، به سبب نبود آب، کشاورزانش بیکار یا مجبور به مهاجرت می شوند، بیکاری جوانان در آن بیداد می کند، یکی از ۵ استانی است که طبق آمارها، کودکانش به سبب فقرِ خانواده هایشان دچار سوء تغذیه می شوند.»
طعمه برای رأی انتخاباتی
حسینعلی شهریاری نماینده زاهدان در مجلس دهم نیز گفته بود که: « متأسفانه دولت ها به این استان توجه جدی نمی کنند و بیشتر به چشم یک طعمه برای جمع آوری رأی انتخاباتی به آن نگریسته می شود و نزدیک انتخابات که می شود یکسری شعارهایی می دهند و بعد هم فراموش می شود.»
به اعتقاد علیم یار محمدی نماینده زاهدان، دولت به سیستان و بلوچستان با دید دیگری نگاه می کند و عزمی برای اینکه به این استانهای حاشیه و به خصوص سیستانو بلوچستان توجهی شود، وجود ندارد. محمدنعیم امینی فرد نماینده ایرانشهر نیز می گوید که : «استان سیستان و بلوچستان به دلایل مختلف منجمله دلایل تاریخی، اقلیمی، دوری از مرکز و عدم توجه دولت های مرکزی، در طول قرن ها از توسعه پایداری برخوردار نگردیده و از نظر شاخص های توسعه در رتبه های نامناسبی در سطح کشور برخوردار است».
سه سال پیش یک رسانه خبری تحیلی به نام نیزار اعلام کرده بود که« با سه شاخص نرخ امید به زندگی ، شاخص متوسط درآمد سالیانهی روستایی و خط فقر مطلق ، نتیجه می گیریم که: کمترین سن امید به زندگی مربوط به استان سیستان و بلوچستان میباشد که از استانهای برخوردار کشور، ۱۰ سال کمتر است.
متوسط درآمد و متوسط عمر در سیستان و بلوچستان
متوسط درآمد روستاییان سیستان و بلوچستان در سال ۹۲، از رقم خط فقر مطلق نیز کمتر است. جمعیت روستایی و عشایری استان سیستان و بلوچستان، ۱۲۸۸۱۶۰ نفر میباشد که اگر تأثیر کاهش سن امید به زندگی را معادل ۱۰ سال محاسبه نماییم، عدد ۱۲۸۸۱۶۰۰ نفر سال، به دست میآید. که با تقسیم آن به عمر مفید متوسط هر نفر ایرانی، به یک واقعیت دست مییابیم که در یک دورهی عمر از این جمعیت، به دلیل کاهش عمر ، تعداد ۱۷۵۲۶۰ نفر مردهاند.» حال کار به کجا رسیده است که او می پرسد : « واقعاً آیا باید مسئولین ما در مقابل قتل ۱۷۵۲۶۰نفر توسط شاخصهای پایین زندگی در این استان محروم نگهداشته شده، ساکت نشسته و نباید برنامههای امداد و نجات و بلند مدت داشته باشند؟ آیا این موضوع، مرگ ۱۷۵۲۶۰نفر در سکوت، نمی تواند بهشمار آید؟ در مقابل مرگ این همه انسان رنجدیده، چه کسی مسئول است؟»
شاخصهای پیشرفت و توسعه!
بر اساس یک گزارش از خبر گزاری فارس ، در سالهای اخیر بیش از سیصد روستا در سیستان و بلوچستان به دلیل خشکسالی متروکه شدهاند. منازل مردم بومی چابهار در حالی بطور ناگهانی با لودر تخریب میشوند که جهاد کشاورزی به غیربومیان زمینهای وسیع میدهد. منطقه آزاد چابهار روزبهروز در حال تبلیغ و پیشرفت است ، اما چابهار و اطراف آن روزبهروز بیشتر تخریب میشوند.
به گفته یکی از نمایندگان مجلس ، ۱۵۶۰۰۰ دختر در سیستان و بلوچستان از تحصیل بازماندهاند و کودکان به سبب فقر خانوادههایشان دچار سو تغذیه میشوند.
در دمای ۴۰ درجه تابستانی مردم روستاها آب را با چهارپایان و یا زنان با گالنها یی بر سرشان، حمل میکنند.
روستاهایی با جمیعتی بالغبر ۲۰۰۰ نفر فقط ۲ کلاس درس دارند که آن کلاسها هم نه نیمکت دارد، نه تختهسیاه، و نه وسایل سرمایشی و گرمایشی و نه برق، آب، وسایل بهداشتی و …
این در حالیست که بر طبق تخمین و ارزیابی های علمی کارشناسان دنیا، بلوچستان عظیم ترین منابع زیر زمینی جهان را در عمق سینه داغ دیده خویش جای داده است، اما سکنه آن سرزمین با فقر مطلق و سرکوب و تحقیر، روزگار نداری خویش را نسل اندر نسل سپری می کنند.
بلوچستان با ثروت افسانهای!؟
یک گزارش می گوید که : بر اساس گمانه زنی ها و تخمین های موجود در فوروم نظامی ـ استراتژیک ارتش پاکستان ، حدود شش تریلیون بشکه ذخایر نفتی در بلوچستان بزرگ ممکن است وجود داشته باشد که از ذخایر تمام دنیا بالاتر است. اگر این تخمین تائید نشده، حقیقت داشته باشد، در آن صورت ثروت بلوچستان افسانه ای و غیر قابل مقایسه حتی با ثروتمندترین مناطق جهان خواهد بود. استان سيستان و بلوچستان ایران از جمله استان هايي است که روي کمربند کاني کشور قرار گرفته است و استعداد فراواني در زمينه معادن دارد؛ اما اين ثروت خدادادي در غباري از فراموشي است. دولت ها همواره از ظرفیت ها، توانمندیها و پتانسیل های بخش های مختلفی معادن، صنعت، کشاورزی و غیره بلوچستان سخن می گویند بدون آنکه قدم های مثبت و کارگشا در راستای توسعه بلوچستان بردارند.
برخی معتقدند که بلوچستان فقیر نیست؛ آن را عامدانه و جابرانه فقیر نگه داشته اند!
سیستان و بلوچستان از محرومترین و فقیرترین استانهایی محسوب می شود که اغلب روستاهای آن با طرحهایی که عنوان نژادپرستانه بر آن، دور از واقعیت نمی تواند باشد، با کمترین امکانات اولیه زندگی می کنند. برخی مذهب اکثریت بلوچها را دلیلی بر تبعیض و عمدی بودن عدم برنامهریزی برای توسعهیافتگی سیستان و بلوچستان از سوی دولت میدانند.
اما علت هرچه باشد فرقی نمیکند. حاصل، وضعیت دردناک، شرم آور و اسفبار زندگی خواهران و برادرانمان در این استان است که از هر نظر مایه شرمساری تمامی حاکمیت جمهوری اسلامی است که طی سالها، کمترین قدمی در جهت رفع اینهمه محرومیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برنداشته است.