آقای دکتر هوشنگ امیراحمدی در فیس بوک، یک مقاله منتشر کرده و به نقد بخش کوچکی از سخنرانی دکتر حسن روحانی؛ رئیس جمهور ایران در سازمان ملل متحد (در 25 سپتامبر 2018) پرداخته اند. به نظر می رسد که این استاد محترم، بقیه سخنان روحانی را پذیرفته باشند.
ایشان اینگونه نوشته اند:
آقای روحانی در سخنرانی سازمان ملل خود در چهارم مهر ۱۳۹۷ گفت که ایران هم اکنون یک “امپراتوری” است و نیازی ندارد که بدنبال ساختن آن باشد.
این حرف ضد ایران است. مطمئنم که اقای روحانی معنی سیاسی “امپراتوری” را نمیداند. امپراتوری به کشورهایی گفته میشود که ملیت ها و اقوام مختلف را با “زور” بهم میچسبانند و از آن یک کشور درست میکنند.
در ادامه هم افزوده اند:
گفتن اینکه ایران امروز یک امپراتوری است یعنی که ایران “اقوام” یا “ملیت” های خود را با زور بهم چسبانده و یک کشور مصنوعی با زور ساخته است. تصادفا این همان ادعایی است که تجزیه طالبان و دوستان خارجی آنها سالهاست که میکنند. در این باره چند کتاب و مقاله هم نوشته اند.
من؛ انصافعلی هدایت در زیر نوشته ایشان کامنت زیر را گذاشته ام که امیدوارم، منصفانه پاسخ بدهند. گر چه ایشان در بخش پایانی نوشته یشان راه خودشان را انتخاب کرده و بر انکار امپراتوری ایران و اشغال خاک ملل در دوره رضاخان میر پنج، چشم بسته اند.
به هر حال، سوال و نظر من از این قرار هستند:
جناب امیراحمدی!
واقعیت آن است که روحانی، دیروز، خیلی تلاش کرد تا همه چیز را وارونه نشان بدهد. کاری که همه پانفارس ها خیلی خوب بلدند و عالی انجام می دهند و از واقعیات اجتماعی سر باز می زنند و توهمات ذهنی خودشان را واقعیات مورد قبول همه فرض می کنند.
روحانی در سازمان ملل خیلی تلاش کرد تا سخنانی خوبی را بگوید ولی چقدر وقیحانه در حالی که در چشم جهانیان و ایرانیان نگاه می کرد، دروغ گفت.
اما رئیس جمهور ایران نمی توانست تا ابد، دروغ بگوید و به تناقض گویی نیفتد. در نهایت هم تمایل درونی خود و پانفارسیسم را علنی کرد و تلاش از تلاششان برای بر پایی “امپراتوری” پانفارسیسم سخن گفت.
این سخن، بیماری فرهنگی و ایدئولوژیک تنها حسن روحانی و وزیر آموزش و پرورش نیست که با زبان های مادری مخالفت می کنند. بلکه یک بیماری همه گیر پانفارسیست های ایرانی است.
واقعیت هم همین است که ایران کنونی یک امپراتوری متشکل از اشغال سرزمین ها و ملل آزربایجان، تورکمنستان، عربستان، بلوچستان، لرستانات، قشقاییستان، گیلان و مازندران و … است.
این گونه نیست؟ شما هم انکار می فرمایید؟
اگر ایران یک امپراتوری نیست و خود را میراثدار امپراتوری نمی داند و اگر با زور سر نیزه به حیات امپراتوری خود ادامه نمی دهد، پس چرا در ایران، هیچ ملتی به غیر از فارس ها، حقوق جمعی و اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، آموزشی، حقوقی و … ندارند؟
آیا بلوچستان، عربستان، تورکمنستان، کردستان، آزربایجان، قشقائیستان، لرستانات و … در یک صد سال گذشته در تحریم و محاصره اقتصادی بسر نبرده اند؟
آیا رئیس جمهور فارسیستان، دیرور و در سازمان ملل متحد نگفت که “محاصره و تحریم اقتصادی”، تروریسم است؟
آیا او “تکفیر و تحریم” را دو سوی تروریسم ننامید؟
پس، آیا فارسیسم و ایران، این مللی را که در بالا نام بردم در 93 یا 94 سال گذشته در تحریم و عقب ماندگی اقتصادی، سیاسی، فکری، تاریخی، آموزشی، بهداشتی، رفاهی، امنیتی، صنعتی، و … نگه نداشته است؟
آیا پانفارسیسم در یک قرن گذشته، این ملل را در سایه تروریسم خفه نکرده و حقوق و ارادیشان را نابود است؟
آیا این ملل تحت اشغال توسط پانفارسیسم، اندک حقوقی بشری داشته اند؟
آیا صدای این ملل را می شنوید؟
این ملل چه می گویند؟
این ملل چه می خواهند؟
آیا شما هم مانند پانفارسیسم، حقوق و خواست ها و هویت های این ملل را انکارمی کنید و خودتان را به کوچه علی چپ می زنید؟
انصافعلی هدایت
تورنتو – کانادا
بیست و ششم (26) سپتامبر 2018
hedayat222@yahoo.com
جناب امیراحمدی!
واقعیت آن است که روحانی، دیروز، خیلی تلاش کرد تا همه چیز را وارونه نشان بدهد. کاری که همه پانفارس ها خیلی خوب بلدند و عالی انجام می دهند و از واقعیات اجتماعی سر باز می زنند و توهمات ذهنی خودشان را واقعیات مورد قبول همه فرض می کنند.
روحانی در سازمان ملل خیلی تلاش کرد تا سخنانی خوبی را بگوید ولی چقدر وقیحانه در حالی که در چشم جهانیان و ایرانیان نگاه می کرد، دروغ گفت.
اما رئیس جمهور ایران نمی توانست تا ابد، دروغ بگوید و به تناقض گویی نیفتد. در نهایت هم تمایل درونی خود و پانفارسیسم را علنی کرد و تلاش از تلاششان برای بر پایی “امپراتوری” پانفارسیسم سخن گفت.
این سخن، بیماری فرهنگی و ایدئولوژیک تنها حسن روحانی و وزیر آموزش و پرورش نیست که با زبان های مادری مخالفت می کنند. بلکه یک بیماری همه گیر پانفارسیست های ایرانی است.
واقعیت هم همین است که ایران کنونی یک امپراتوری متشکل از اشغال سرزمین ها و ملل آزربایجان، تورکمنستان، عربستان، بلوچستان، لرستانات، قشقاییستان، گیلان و مازندران و … است.
این گونه نیست؟ شما هم انکار می فرمایید؟
اگر ایران یک امپراتوری نیست و خود را میراثدار امپراتوری نمی داند و اگر با زور سر نیزه به حیات امپراتوری خود ادامه نمی دهد، پس چرا در ایران، هیچ ملتی به غیر از فارس ها، حقوق جمعی و اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، آموزشی، حقوقی و … ندارند؟
آیا بلوچستان، عربستان، تورکمنستان، کردستان، آزربایجان، قشقائیستان، لرستانات و … در یک صد سال گذشته در تحریم و محاصره اقتصادی بسر نبرده اند؟
آیا رئیس جمهور فارسیستان، دیرور و در سازمان ملل متحد نگفت که “محاصره و تحریم اقتصادی”، تروریسم است؟
آیا او “تکفیر و تحریم” را دو سوی تروریسم ننامید؟
پس، آیا فارسیسم و ایران، این مللی را که در بالا نام بردم در 93 یا 94 سال گذشته در تحریم و عقب ماندگی اقتصادی، سیاسی، فکری، تاریخی، آموزشی، بهداشتی، رفاهی، امنیتی، صنعتی، و … نگه نداشته است؟
آیا پانفارسیسم در یک قرن گذشته، این ملل را در سایه تروریسم خفه نکرده و حقوق و ارادیشان را نابود است؟
آیا این ملل تحت اشغال توسط پانفارسیسم، اندک حقوقی بشری داشته اند؟
آیا صدای این ملل را می شنوید؟
این ملل چه می گویند؟
این ملل چه می خواهند؟
آیا شما هم مانند پانفارسیسم، حقوق و خواست ها و هویت های این ملل را انکارمی کنید و خودتان را به کوچه علی چپ می زنید؟
انصافعلی هدایت
تورنتو – کانادا
بیست و ششم (26) سپتامبر 2018
hedayat222@yahoo.com