رهبران “حزب یئنی گاموح”، در نامه ای به علی خامنه ای، رهبر ایران نسبت به توهین به ملت تورک و سرکوب اعتراض های مردمی اخیر اعتراض کردند.

حزب یئنی گاموح اختصار عنوان ترکی حزب “جنبش نوبیداری ملی آذربایجان جنوبی” است. این حزب یکی از باسابقه ترین تشکل های جنبش ملی- دموکراتیک آذربایجان در ایران است. نحله های تشکیلاتی حزب از سالهای 1995 بین دانشجویان آذربایجانی شروع شده و تا به امروز از نظر کمی و کیفی بسیار گسترش یافته است. حزب در طول سالهای اخیر در همه فعالیت های مربوط به جنبش از جمله گردهمایی سالانه قلعه بابک، برگزاری سالانه بزرگداشت ستارخان، قیام سراسری خرداد 85 در آذربایجان، تجمعات اعتراضی بر علیه خشک شدن دریاچه اورمیه مشارکت فعالی داشته است.

لطیف حسنی و آیت مهرعلی بیگلو، دو رهبر دربند حزب یئنی گاموح در نامه خود به خامنه ای آورده اند:

” در روزگاری که بخشی از فساد سیستمی و دزدی های مسولان رده های مختلف در قالب اختلاس و حقوق های نا متعارف رو شده است و با وجودیکه تورم، بیکاری، رکود و ناهنجاریهای اجتماعی بیداد میکند؛ و اعتیاد بنیان خانواده ها را از هم پاشیده است؛هنوز اسب شوونیسم به شدت میتازد. اقدام اخیر روزنامه طرح نو در توهین به تورکها ،اولین موردی نیست که با قصد تحقیر تورکها و مخصوصا کودکان و نوجوانان تورک انجام می گیرد. روزنامه ای که اقدامات، سیاست ها، مندرجات و مخصوصا لجن پراکنی های آن علیه فعالان ملی آزربایجان به وضوح از وابستگی آن به نهادهای امنیتی پرده بر میدارد. بی شک تکرار و استمرار این نوع اقدامات در دولت های مختلف توسط نهادهای مختلف از جمله صدا و سیما، روزنامه دولتی ایران، کتابهای تاریخی مدارس و … بی هدف نیست. به علاوه سیاست های تکمیلی دیگر رژیم از جمله رد صلاحیت کاندیداهای هویت گرا از مناطق مختلف آزربایجان جنوبی در انتخابات مختلف کشور، سرکوب شدید اعتراضات مسالمت آمیز مردمی و هویت گرایانه، عدم صدور مجوز برای احزاب ملی آزربایجان و محاکمه غیرعلنی و غیرعادلانه موسسان آنها، دستگیری فعالان سیاسی مدنی آزربایجان در دولت های مختلف و اعمال فشار بر آنها، اعمال محدودیت در نامگذاری فرزندان آزربایجان به نامهای ترکی و اسامی مغازه ها و بنگاههای تولیدی و تجاری در شهرهای مختلف، برداشتن نام آزربایجان از مناطق اردبیل، زنجان، آستارا و… به بهانه ایجاد استانهای جدید، سیاست های منجر به تغییر ترکیب جمعیت برخی از شهرهای آزربایجان و … همگی بیانگر این است که این نوع سیاست ها مخصوص جناح خاصی از اصول گرا و اصلاح طلب نیست، بلکه سیاست کلی نظام میباشد. خوش بینانه ترین فرض ممکن برای اتخاذ چنین سیاستی، تهدیدانگاری آزربایجان و هویت ملی آن و تلاش برای مهار و مدیریت آن میباشد. گذشته از چرایی اتخاذ این سیاست و مفروضات اولیه آن، واقعیت های دنیای جدید و بالاخص رویش جنبش ملی آزربایجان جنوبی شکست این سیاست را به وضوح نشان می دهد. سیاستی که حتی با استخدام خبره ترین کارشناسان نیز سرنوشتی جز اتلاف منابع و فجایع و بحرانهای انسانی نخواهد داشت. اما علی رغم ظهور نتایج فعلی این سیاست، چشم انداز روشنی از احتمال تغییر اساسی در آن مشاهده نمی شود. چرا که شووینسم مرکزگرا و اقتدارگرای فارس در ایران نهادینه شده است.”

“گذشت زمان نشان داده است که شوونیزم نهادینه شده کنونی با سیاست های اقناعی حاضر به قبول واقعیت چند ملیتی بودن ایران نیست ولی نمی تواند با سیاست سرکوب، تحریف، اغفال و دادن امید واهی، اقدامات صرفا نمایشی و تبلیغاتی و حتی گروگان گیری به ظاهر قانونی جنبش های مشروع ملی-اتنیکی را از حرکت باز دارد؛ و این روند نمی تواند در شرایط کنونی بیش از این دوام بیاورد. تغییر اساسی گریزناپذیر است با توجه به تجارب جهانی نیز تغییر این نوع سیاست ها یا با یک حرکت اصلاح گرایانه از بالا انجام می گیرد و یا توسط عصیان مردمی از پایین به سرانجام می رسد.”

“اینجانبان به عنوان فعالان ملی و زندانیان سیاسی تورک از شما به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران می خواهیم جهت جلوگیری از هر نوع فاجعه انسانی مربوط به اعتراضات و ناآرامی های قومی که مسولان از هم اکنون آن را به دخالت دیگر کشورها نسبت می دهند، و به عنوان مسئول اول تعیین سیاست های کلی نظام سکان دار اصلاحات واقعی در زمینه مسایل ملی- اتنیکی باشید.”

“در صورت پذیرش این رسالت که پیش شرط آن پذیرش واقعیت های موجود و عدم سرپوش گذاری و مصون انگاری اشخاص و نهادهای خودی است، اولین اقدام در این مورد می تواند دستور آزادی کلیه دستگیر شدگان اعتراضات مردمی اخیر و محاکمه عاملان ظاهری و پشت پرده توهین به ملت تورک باشد و در سطح وسیع تر می تواند محاکمه سرکوب گران، بازجویان، و محاکمه کننده گان غیرعادلانه فعالام ملی در سالهای قبل را نیز شامل شود. بی شک اصلاحات واقعی در این زمینه زمانی تکمیل می شود که به فرمان همه پرسی در مورد قانون اساسی فعلی، تدوین قانون اساسی جدید و به رسمیت شناختن هویت ملی و شخصیت سیاسی و حق تعیین سرنوشت برای ملت تورک آزربایجان جنوبی و دیگر ملل موجود در ایران بینجامد. برای این کار زمان بسیار تنگ است.”

“بدیهی است در صورت عدم توانایی و یا نبود خواست و اراده لازم در پیاده کردن اصلاحات واقعی و تغییر سیاست های فعلی ، راه دوم و نهائی تغییر گریز ناپذیر خواهد بود؛ عصیان ملت ها؛ عصیان نسل جدید ، عصیانی که در هیچ کشوری نمی توان با تکیه بر هیچ سپاهی آن را به زانو در آورد. شاید ما آخرین نسلی باشیم که ضمن اعتقاد راسخ به حقوق ملی و عدم گذشت از آن ، مبارزه مسالمت آمیز و مدنی را در پیش گرفته ایم.”

https://farsi.alarabiya.net/fa/iran/2016/08/03