Saturday, Dec 22, 2018
پرواز پهپاد و شلیک چند راکت نیروهای ایران همزمان با ورود ناو آمریکایی به خلیج فارس
رادیو فردا – یک فرمانده نیروهای مسلح ایران اعلام کرد که پرواز پهپاد و شلیک چند راکت همزمان با ورود ناو آمریکایی به منطقه خلیج فارس، «ارتباطی با این ناو نداشت» بلکه مربوط به برگزاری رزمایش سپاه پاسداران بود.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، دریادار امیر رستگاری، رئیس سازمان صنایع دریایی وزارت دفاع، روز شنبه ۱ دی گفت که شناورهای سپاه پاسداران به هر شناوری که وارد منطقه خلیج فارس میشود، نزدیک میشوند و از آن درباره «ملیت، مأموریت و مقصد آن سئوال» میکنند.
وی تاکید کرد که این اقدام سپاه پاسداران «براساس عرف بین المللی» انجام میشود اما به دلیل «تبلیغات ایران هراسی»، طرف مقابل آن را «بزرگنمایی میکند».
روز جمعه برخی از رسانهها خبر داده بودند که همزمان با برگزاری رزمایش «پیامبر اعظم ۱۲» در خلیج فارس، ناو هواپیمابر آمریکایی یواساس جان سی استنیس وارد منطقه خلیج فارس شده است.
ایران بریفینگ – به گزارش آسوشیتدپرس، ناو هواپیمابر «یو. اس. اس جان استنیس» روز گذشته وارد خلیجفارس شد تا به طولانیترین دوران غیبت ناوگان دریایی آمریکا پایان دهد.
حضور این ناو هواپیمابر در منطقه اولین مورد پس از خروج آمریکا از توافق هستهای با ایران است.
این ناو پس از یک دوره غیبت ۸ ماهه وارد منطقه شده است و طولانیترین غیبت منطقهای برای ناوگان دریایی آمریکا بعد از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به شمار میرود.
گفتنی است که این اقدامات در صورتی است که وبگاه رسمی نیروی دریایی آمریکا اعلام کرده بود که این ناو هواپیمابر تا صبح پنجشنبه در «دریای عرب» حضورداشته و قرار است که مأموریت اول این ناو افغانستان باشد.
پیشازاین نیز برخی منابع اعلام کرده بودند که تا چندی دیگر این ناو هواپیمابر آمریکایی در خلیجفارس مستقر میشود تا به طولانیترین غیبت ۲ دهه اخیر ناوهای آمریکایی در منطقه پایان دهد.
این نخستین بار در ۸ ماه اخیر است که ناوهای جنگی هواپیمابر ایالاتمتحده پس از خروج این کشور از توافقنامه هستهای با رژیم ایران در ماه مه ۲۰۱۸ و ازسرگیری تحریمها علیه تهران وارد خلیجفارس میشوند.
مقامات حکومت ایران پیشتر در خصوص امکان بستن تنگه هرمز که از طریق آن یکسوم نفت تولیدی در جهان جابجا میشود، هشدار داده بودند.
حضور ناو جنگی آمریکا و اقدامات تهاجمی سپاه پاسداران با بهانه برگزاری یک رزمایش ناگهانی و همچنین خروج نیروهای نظامی آمریکا از تیررس موشکهای ایران باعث به وجود آمدن یک سؤال عمده در اذهان بسیاری از کارشناسان و تحلیل گران و حتی مقامات سیاسی ایران و منطقه شده است؛ اینکه پشت پرده خروج نیروهای آمریکا از سوریه چیست؟
چرا درحالیکه بسیاری از ناظران تصور میکردند آمریکاییها به دنبال حضور بلندمدت در سوریه هستند، ناگهان از خروج نیروهایشان از سوریه خبر دادند؟
یکی از موضوعاتی که در ۸ سال گذشته بر روی دینامیزم های امنیتی و سیاسی و رقابتهای قدرت در منطقه تأثیر مستقیم گذاشته، بحران سوریه و صفبندیهای سیاسی ناشی از آن بوده است.
در همین راستا، پسازآنکه روز گذشته ایران، روسیه و ترکیه به همراه نماینده سازمان ملل در مورد تشکیل کمیته قانون اساسی سوریه به توافق دست یافتند، ایالاتمتحده نیز در اقدامی غافلگیرکننده خبر خروج نیروهای آمریکا از سوریه را اعلام کرد. خبری که تا حدودی موجب حیرت بسیاری از کارشناسان و ناظران امور سوریه و خاورمیانه شد.
روزنامه والاستریت جورنال روز چهارشنبه به نقل از دو مقام آگاه در دولت آمریکا اعلام کرد که این کشور آماده خروج نیروهایش از شمال سوریه است.
مقامات آگاه در این خصوص اعلام کردند که واشنگتن به متحدین خود در شمال سوریه خبر داده است که قرار است بهصورت فوری نیروهای آمریکائی را از مناطق مذکور خارج کند؛ مناطقی که این کشور مدعی بود برای مبارزه به تروریستهای موردحمایت خود در آنجا نیرو مستقر کرده است.
بلافاصله دونالد ترامپ خبر رسانههای آمریکایی مبنی بر خروج نیروهای این کشور از سوریه را تلویحاً تأیید کرد و در توییتر خود نوشت: ما داعش را در سوریه شکست دادیم، این تنها دلیل ما برای ماندن در آنجا بود.
آیا آمریکا عقبنشینی میکند؟
در چند ماه گذشته مواضعی از سوی آمریکاییها اتخاذ شد که باور خروج نیروهای این کشور از سوریه را کمی باورناپذیر میکند. جایی که آنها اعلام کردند که در حال آموزش بیش از چهل هزار نیروی محلی هستند و تجهیزات سنگینی نیز تحویل آنها داده شد. از سوی دیگر، کاخ سفید تا چند روز گذشته بارها اعلام کرده بود که تا زمانی که نیروهای ایران در سوریه حضور دارند، آمریکا نیز نیروهایش را حفظ خواهد کرد. به همین جهت، این تناقضها در مواضع آمریکاییها تا حدود زیادی مشکوک، مبهم و شاید مخاطرهآمیز باشد!
حال اگر فرض را بر خروج نظامیان آمریکا از سوریه بگیریم، به سؤالات بعدی میرسیم.
پشت پرده اعلام خروج نیروهای آمریکا از سوریه چیست و چرا مهم است ؟
در این زمینه چند گزاره و فرض عمده قابلتصور است:
فرض نخست: عقبنشینی آمریکا از سوریه بخشی از طرح جان بولتون مشاور امنیت ملی ترامپ و مایک پمپئو برای تمرکز نظامی و امنیتی علیه ایران است. بر اساس این سناریو، واشنگتن احتمالاً نیروهای خود را از نقاطی مانند سوریه به سمت خلیجفارس گسیل میکند و در مرحله بعد ممکن است آنها به دنبال اقدام نظامی علیه ایران باشند. حال ممکن است این سؤال مطرح شود که این فرض تا چه حد قابلپذیرش است؟ در این زمینه باید به چند نشانه توجه کرد.
اول اینکه، با توجه به عدم تحقق وعده اروپاییها یا عدم توان آنها برای تحقق این وعدهها، آمریکاییها احتمال خروج ایران از برجام را دور از ذهن نمیدانند. خروج ایران از برجام معنایی جز ازسرگیری فوری فعالیتهای هستهای ندارد. در اینجاست که ممکن است آمریکاییها دنبال راهاندازی یک اقدام پیشدستانه علیه تأسیسات هستهای ایران باشند. اقدامی که ممکن است زمینههای یک جنگ نامحدود را فراهم کند. دومین نشانه را باید در حمایتهای اخیر مقامات آمریکایی از برخی اپوزیسیون خارج از کشور ازجمله «رضا پهلوی» دانست. درواقع واشنگتن به دنبال پیشبرد جدی سیاست «تغییر رژیم» و معرفی آلترناتیوهای آن هستند. نشانه سوم را نیز بایستی در تمرکز نظامی دوباره آمریکا و حضور ناوهای نظامی این کشور در خلیجفارس دانست.
فرض دوم به ما میگوید که عقبنشینی آمریکا از سوریه طبق توافقی مشترک با روسیه و ترکیه حاصلشده است. توافقی که بدون تردید عوایدی نیز برای واشنگتن خواهد داشت. توافق با روسیه برای بیرون راندن ایران از سوریه میتواند در این فرض جای گیرد.
فرض سوم: خروج نیروهای آمریکا از سوریه خونبهای قتل خاشقجی است. درواقع، عقبنشینی آمریکا از سوریه و خالی کردن پشت کردها از سوی این کشور، امتیازی است که واشنگتن به آنکارا داده تا از ادامه فشار بر سعودی و حتی برخی نزدیکان ترامپ و ازجمله کوشنر جلوگیری کند. بر اساس این فرض، آغاز حملات ترکیه علیه کردهای شمال سوریه قریبالوقوع است!
فرض چهارم: ممکن است آمریکاییها طرحی برای هدف قرار دادن نیروهای ایران در سوریه و نیروهای حزبالله در لبنان (از سوی اسرائیل) داشته باشند. لذا، آمریکا با خارج کردن نیروهای خود از سوریه به دنبال آن است که ایران یا حزبالله نتوانند به این نیروها برای حمله متقابل دسترسی داشته باشند.
فرض پنجم: آمریکا قرار نیست بهصورت کامل از سوریه خارج شود؛ بلکه صرفاً با خروج برخی از نیروهایش، از یکسو، با توافق با آنکارا زمینه را برای کنشگری نظامی ترکیه در شمال سوریه علیه کردها فراهم میکند و از سوی دیگر، با این عقبنشینی، تعاملی را با بشار اسد آغاز کند!
فرض ششم: آمریکا با اعلام خروج نیروهای خود از سوریه، فضا را برای کنشگری ترکیه در شمال سوریه بیشتر میکند. افزایش اقدامات و کنشهای ترکیه در شمال سوریه میتواند منجر به شکاف میان ترکیه و ایران و روسیه شود. درواقع، گسترش عملیاتهای میدانی ترکیه در سوریه دور از انتظار نخواهد بود که بار دیگر تنشهایی میان آنکارا و مسکو و تهران به وجود خواهد آمد. تنشهایی که میتواند منجر به شکست روند آستانه و تشکیل کمیته قانون اساسی شود.
فرض دیگری که بیشتر منطبق بر روزنامههای اسرائیلی همچون هاآرتص است این است که برای یک جنگ محتمل، آمریکا و اسرائیل، میان خود تقسیمکار کردهاند.
بدین ترتیب که نیروی هوایی ارتش ایالاتمتحده، مواضع حساس و استراتژیک سپاه در داخل ایران را بمباران کند و اسرائیل نیز، بهطور همزمان، مواضع حزبالله لبنان را در هم بکوبد.
به همین منظور، آمریکا ۲۵۰۰ نیروی خود از سوریه و ۷۵۰۰ نیروی خود را از افغانستان بیرون میکشد تا آنها از دسترس نیروهای وابسته به ایران خارج شوند و در یمن، نیز موقتاً آتشبس برقرار میکند.
بزرگترین ناوگان دریایی خود را به خلیجفارس گسیل میدارد و ترامپ، بودجه ساخت دیوار در مرز مکزیک (تنها راه نفوذ عوامل ایران و حزبالله به داخل خاک آمریکا) را باقدرت خود از کنگره دریافت کرده و جیمز متیس، بهعنوان تنها مخالف جنگ را مجبور به استعفا میکند.
اسرائیل نیز، در هفتههای گذشته تونلهای نفوذی حزبالله را که میلیونها دلار برای سپاه خرج برداشتهاند، یکی پس از دیگری نابود میکند.
بر اساس این فرض مقدمات یک جنگ بزرگ و غافلگیرکننده، بهسرعت در حال فراهم شدن است.
پیشتر مقامات ایران اعلام کرده بودند در صورت جنگ پایگاههای آمریکا در سوریه و افغانستان را خواهند زد و همین حرف مقامات ایرانی باعث شد آمریکا همان پایگاهها را تخلیه کند.
غالب این فرض ها تنها یک معنی دارد: جنگ
https://news.gooya.com/2018/12/post-21784.php