اظهارات اخیر حشمتالله فلاحتپیشه مبنی بر اینکه «روسیه با فعال نکردن سامانه دفاع ضدهوایی سوریه مانع مقابله دمشق با حملههای اسرائیل» به اهدافی شده که به گفته اسرائیل هدف از آن نیروهای نظامی ایران بوده، بسیار عجیب به نظر می رسید.
اظهارات رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس از دو جهت مهم تلقی شد: یکی اینکه او تلویحا روسیه را همدست اسرائیل در ضربه زدن به مواضع ایران در خاک سوریه دانسته و دیگر اینکه اگر چنین است که او ادعا میکند قرار نیست تغییری در موضع روسیه رخ دهد.
پیشتر سردار حسین دهقان، وزیر پیشین دفاع ایران، در ماجرای جنجالی واگذاری مخفیانه پایگاه هوایی نوژه در همدان به روسها که خبرش توسط روسیه (نه ایران)علنی شد، گفته بود که روسها در این اطلاعرسانی یکطرفه «بیمعرفتی» کرده بودند. از سخن فلاحتپیشه چنین استنباط میشد که روسیه برای بار دیگر مبادرت به «بی معرفتی» کرده در حالیکه این بار موضوع یک خبررسانی ساده نیست بلکه موضوع جان و مال هزاران نیروی نظامی ایرانی مستقر در سوریه است که به گفته اسرائیل تا کنون بالغ بر دو هزار بار مورد حمله از سوی اسرائیل قرار گرفته اند.
این چنین بیمعرفتی از سوی روسیه آنگاه دهشتناک مینماید که به یاد داشته باشیم با آغاز دور جدید تحریم امریکا، جمهوری اسلامی راهبرد «نگاه به شرق» را که در راس آن روسیه است، در صدر سیاست و تجارت خارجی برای مقابله با تحریم قرار داده است.
در حالی که به نظر می رسید پس از دیدارهای پوتین با خامنهای، به نظر می رسید که مناسبات تهران-مسکو اینک به درجه بالایی از «همکاری راهبردی» رسیده، روسیه نه تنها مبادرت به تکذیب خبر مزبور نکرد بلکه سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه، طی موضع صریحی گفت: «روسیه و ایران در سوریه متحد یکدیگر نیستند بلکه با هم همکاری میکنند.» او همچنین گفت روسیه خود را به تضمین امنیت اسرائیل متعهد میداند و «ایران این را به خوبی میداند».
از اظهارات فلاحتپیشه چنین مستفاد میشود که ادعای اسرائیل مبنی بر حملات به مواضع نظامی ایران در خاک سوریه درست است و فلاحتپیشه دلیل آن را غیر فعال کردن سامانه دفاعی سوریه میداند که به اسرائیل این اجازه را می دهد بدون دغدغه به اهداف خود در خاک سوریه از جمله مواضع ایران حمله نظامی کند.
از اظهارات ریابکوف نیز به خوبی مستفاد میشود که روسیه بیش از آنکه خود را متعهد به امنیت ایران بداند، متعهد به امنیت اسرائیل است و «ایران این را به خوبی میداند.»
قرآن پوتین برای ایران، تضمین امنیتی برای اسرائیل
در نوامبر ۲۰۱۵ بود که ولادمیر پوتین طی سفری به تهران در دیدار با خامنه ای یکی از قدیمیترین نسخههای خطی قرآن را که در موزه آرمیتاژ شهر سنپترزبورگ نگهداری میشد، به رهبر جمهوری اسلامی تقدیم کرد. (بعدا معلوم شد این نسخه بدلی بوده و نه نسخه اصلی)رسانههای دولتی ایران چنین هدیهای از سوی رهبر روسیه را نشان گرمای روابط تهران و مسکو دانستند.
در این دیدار پوتین جملهای را بر سرزبان آورد که این توهم را در برخی مقامات جموری اسلامی دامن زد که گمان کردند رابطه تهران- مسکو وارد مرحله «همکاری استراتژیک» شده است. او در آن دیدار گفت: «ما متعهدیم که بر خلاف برخیها به شرکایمان از پشت خنجر نزنیم و هیچوقت در پشت پرده اقدامی بر ضد دوستانمان انجام ندهیم».
این در حالیست که به بدعهدیهای روسیه در برابر ایران متعدد بوده است. از جمله بدعهدیهای روسیه عبارتند از: چند سال تاخیر در تحویل ندادن به موقع سیستم دفاع موشکی اس -۳۰۰ که پول آن را قبلا دریافت کرده بود، تکمیل نکردن به موقع نیروگاه بوشهر و موافقت مسکو با تحریمهای شورای امنیت علیه ایران.
اما موافقان روسیه سیاست خارجی این کشور در قبال ایران را به منزله شراکت استراتژیک می دیدند. برای نمونه در پی واگذاری پایگاه نوژه به روسیه که جنجال بزرگی به راه انداخت، در ۲۶ مرداد ۹۵ علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، با تأیید این تصمیم برای واگذاری پایگاه به جنگنده های روسی گفت: «همکاری ما با روسیه راهبردی است و ما در این زمینه تبادل ظرفیت و امکانات داریم». یک روز پس از این موضعگیری یعنی در ۲۷ مرداد علی اکبر ولایتی، مشاور ارشد خامنه ای، نیز نگاه کلان سیاست خارجی جمهوری اسلامی نسبت به روسیه را «نگاه جدید به شرق» توصیف کرد و یادآور شد که: «نگاه به شرق مستلزم…ارتباط راهبردی و استراتژیک با کشورهایی مثل روسیه و چین است».
این تصو غلط مبنی بر ارتقای همکاری ایران و روسیه به روابط راهبردی در حالی است که برای مثال در سند «دکترین جدید سیاست خارجی فدراسیون روسیه» مصوب نوامبر ۲۰۱۶ در تعیین سطح همکاری با ایران در ماده ۹۴ این سند به این مقدار بسنده شده که: «روسیه خط مشی توسعه همهجانبه همکاری با جمهوری اسلامی ایران را دنبال میکند و همچنین در اجرای مداوم توافق جامع هستهای ایران بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد مصوب ۲۰ جولای ۲۰۱۵، متناسب با تصمیمات شورای حکام آژانس انرژی اتمی میکوشد و به طور همهجانبهای به این روند مساعدت میکند».
این در حالی است که در بند بعدی سند (بند ۹۵) به «گفتگوهای راهبردی با شورای همکاری کشورهای خلیج فارس» اشاره شده است.
این دو بند خود گویاست که روسیه با شورای همکاری به دنبال همکاری «راهبردی» و با ایران به دنبال همکاری همهجانبه آن هم «مشروط» به تشخیص آژانس است.
سکوت معنیدار جمهوری اسلامی
در دیدار خامنه ای با پوتین در نوامبر ۲۰۱۵، وی با تحسین از پوتین مواضع او را «خیلی خوب و مبتکرانه» خوانده و افزود که: «آمریکاییها همیشه تلاش میکنند رقبای خود را در موضع انفعال قرار دهند اما شما این سیاست را خنثی کردید.»
اما در این میان یک نکته پرسشبرانگیز است و آن اینکه چرا از آن پس تا کنون هیچ یک از مقامات ارشد نظام (رهبر، رییس جمهور، وزیر خارجه، وزیر دفاع و یا حتی سخنگوی وزارت خارجه) نسبت به همکاری روسیه با اسرائیل واکنش نشان ندادهاند؟ اگر جمهور اسلامی در سوریه باقی بماند و همچنان متحمل ضربات از اسرائیل شود، چطوری میخواهد یا میتواند تقبل ضربات اسراییل را توجیه کند؟
با این توصیف، باید گفت جمهوری اسلامی در برابر گزینههای سختی به شرح زیر قرار گرفته است:
– واکنش نظامی به حملات نظامی اسرائیل. در این فرض، واکنش تهران امکان اشتعال جنگ را بالا می برد آن هم در شرایطی که ایران از یک سو در تنگنای اقتصادی قرار دارد و در سوی دیگر اسرئیل روابط حسنه ای با اعراب و حامیان مهمی مثل روسیه دارد.
– ماندن در سوریه و تحمل ضربات بیشتر. در این فرض حتی محمل عقیدتی و ایمانی مانند دفاع از حرم، برای باقی ماندن در کنار اسد توجیه عقلانی ندارد.
– خروج از سوریه که موفقیت بزرگی برای اسرائیل خواهد بود. در این فرض، تهران پس از تحمل زیانهای هنگفت جانی و مالی در حمایت از بشار اسد، سرنوشت او را به دیگران واگذار خواهد کرد.
باید دیدر در گذر زمان جمهوری اسلامی از گزینههای بالا جمهوری اسلامی کدام یک را برخواهد گزید؟
حسین علیزاده- بی بی سی
https://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=175537