ایران زمین وارد یک دوران بسیار حساس و سرنوشت ساز شده است. طوفان بزرگی در راه است. شاید با زمین لرزه بزرگتری همراه باشد. دورانی است که امیدهای بزرگ ایجاد می کند و انتظارات زیادی را به همراه می آورد.
ایرانیان، باید با سنجیدگی و درایت عمل کنند، و از تجربیاتی بهره گیرند که در چهل سال اخیر اندوخته اند، و با این سلاح است که باید وارد میدان شوند و صحنه را دگرگون سازند – انقلاب به وجود آورند.
در زبان عربی، واژه انقلاب به مفهوم زیر و زبر کردن است. چهار دهه آن ها زبر بوده اند و اکنون هنگام آن است که به زیر کشیده شوند
فرصت هایی به دست آمده که ملت ایران چهل سال در انتظار آن بوده است.
ولی تنها با اندیشید
گی و سنجیدگی باید از این امکانات بهره گرفت و فرصتی را که به دست آمده، به هدر نداد.
در این راه، اجازه می خواهم چند نکته را عنوان کنم و رهنمودی به تصویر آورم که شاید در تعیین راه کارزاری که ملت ایران در پیش می گیرد، سودمند افتد.
نکته نخست، ایجاد هماهنگی و همیاری بین همه آنانی است که در پی دگرگونی هستند و خواستار رهایی میهن خویش می باشند. .
باید از خوی تکروی دوری جست، زیرا همگان باید دست اتحاد بدهند. در همان حال باید توجه داشت که، هیچکس نباید دیدگاه های سیاسی خود را بهترین بداند و بخواهد آن را بر دیگران تحمیل کند.
باید با سلیقه های متفاوت کنار آمد.
اصل دموکراسی آن است که همگان بتوانند به طور یکسان، دیدگاه ها و سلیقه ها و اولویت های خود را در میان بگذارند.
از دیکتاتوری عقیدتی و سانسور سیاسی عقاید و آراء دیگران دوری جوییم.
تفاوت بین دیدگاه ها در جامعه انسانی یک امر عادی است و خوب است که تنوع اندیشه و آراء وجود داشته باشد،. به ویژه آن که هدف، مشخص و راه مشترک است.
همگان، خواهان دگرگونی هستند. حالا نوع حکومت آینده چه باشد، این جای بحث و بررسی و سنجش و مناظره دارد.
باید دید که مردم ایران، از نظر رشد سیاسی و خواست ملی خود، چه گرایشی دارند؟
چهل سال اختناق بوده است. این، فضای سیاسی را می بندد و مردمان را از شناخت همه واقعیات محروم و بی اطلاع می سازد.
بنابراین، یک دوران گذر لازم است که در آن مردم با مکتب های گوناگون سیاسی آشنا شوند و سود و زیان هریک را بسنجند، و بالاخره، آن چه را که از دیدگاه آن ها بهترین است، برگزینند.
باید هموندی و همبستگی ایجاد کرد، حاضر بود برای رهایی ایران زمین، با خلوص نیت و بدون هیچ توقعی تلاش کرد و همه نیرو و توان فردی را در این راه به کار انداخت.
در برون مرز، مشکل آن است که در راه تغییر رژیم، فرمانده زیاد است، ولی سرباز کم داریم. بسیاری از چهره های سیاسی، می خواهند سر و سرور باشند و دیگران از آنان فرمانبرداری کنند.
زمان بسیار حساس تر از آن است که هر کس به دنبال جاه طلبی های فردی باشد.
همبستگی و هموندی، این نخستین نسخه چیرگی بر پلیدی و نجات ایران زمین خواهد بود.
نکته دوم: ایرانیان بدانند که رژیم با استفاده از جنگ سایبری، می کوشد فرافکنی کند و تلاشگران را نسبت به یکدیگر بدبین سازد و انسان های پاکی را که در راه نیکبختی ایرانیان گام بر می دارند، مورد افترا قرار دهد.
نه تنها مبارزان راه آزادی ایران نباید از یکدیگر بد بگویند و با هم درگیر شوند، بلکه باید مواظب باشند که در دام حیله های فرافکنانه رژیم نیز گرفتار نشوند.
حکومت اسلامی در ایران هزاران نفر از نیروهای خود را بسیج کرده که در یک تهاجم سایبری، تلاشگران راه آزادی ایران را به بیراهه بکشاند، تا به جای آن که با رژیم به مبارزه بپردازند، انرژی خود را در راه سروشاخ شدن با یکدیگر به هدر دهند.
شخص من همیشه یکی از هدف های تهاجم سایبری رژیم ایران بوده و هستم.
در ویکیپدیا یک صفحه جعلی درباره زندگی من درست کردند که هدف از آن ارائه کردن یک چهره نادرست و افترا آمیز بوده است.
ادعا کردند که نام پدر من، یعقوب و کنیه او رباخوار بوده، و این در حالی که پدر خوشنام من یحیی نام داشت و از نوجوانی در ارتش شاهنشاهی ایران خدمت می کرد و یک سال پیش از انقلاب بازنشسته شد.
آن زنده نام میگفت “من در ایران زاده شده ام و باید در ایران بمیرم”.
ولی با آمدن خمینی، پدرم، همانند ارتشیان بسیار، ناچار به ترک وطن گردید و اکنون در آرامگاه ابدی در خاک اسرائیل خفته است.
ادعا کردند که من در یکی از صدها تفسیر سیاسی هفتگی، به جای خلیج فارس، از واژه خلیج عربی سخن گفته بودم، که این ادعا دروغ است زیرا گفته بودم که رژیم ایران کشتی های حامل جنگ افزار را به سوی خلیج عربی می فرستد که منظور دریای عرب و سواحل جنوبی یمن بوده است. مسلم است که رژیم ایران دلیلی ندارد اسلحه را به خلیج فارس بفرستد تا به دست حوثی ها در یمن برسد.
صفحات جعلی فیس بوک و مسنجر و تلگرام به نام من درست کردند تا به خیال خود، به جنگ سایبری دست بزنند و موجب افترا شوند.
اکنون بیش از دو دهه است که صفحه فیس بوک من فعال نیست و تلگرام و اینستاگرام نیز ندارم.
ادعا کردند که اسرائیل خواهان تجزیه خاک ایران است. هدف از این ادعای شیطانی، وارد آوردن تهمت به اسرائیل بود.
هر پدیده پلیدی را به اسرائیل و صهیونیسم نسبت دادند و ماموران مخفی رژیم ایران در خارج از کشور نیز، در زیر پوشش وطن پرستی و مخالفت با رژیم، در هر فرصت به تخطئه اسرائیل می پردازند – و شماری از ایرانیان برون مرزی را به دنبال خویش می کشند که همیشه گرایش های یهودستیزانه داشته اند.
یکپارچگی ایران زمین به سود منافع امنیتی و راهبردی اسرائیل است و تجزیه ایران، منافع اسرائیل را به خطر می اندازد.
هر تحلیلگر بی طرفی، جز این نمی تواند بگوید.
نادیده می گیرند این واقعیت را که نخست وزیر اسرائیل نخستین رهبر بین المللی بود که به حمایت از ملت ایران برخاست و رژیم آخوندی را به چالش کشید.
از دو سال پیش، پرزیدنت ترامپ نیز به این پیکار پیوسته است. ولی نتانیاهو سالیان دراز در این پیکار ابراز دوستی با ایرانیان پیشگام و تنها بود.
رژیم برای دور ساختن ملت ایران از ابراز دوستی نسبت به برادر و همسایه ای که اسرائیل نام دارد، این کشور را به طرح نقشه تجزیه آن ایران زمین متهم می سازد.
دروغی که هیچ خردمندی نمی تواند آن را بپذیرد. ایرانیان آگاه باشند و به این کارزار خدعه آمیز و زیانبار کشانده نشوند.
ملت اسرائیل دوست ملت ایران بوده و ایران را یکپارچه و متعلق به ایرانیان می خواهد و دشمنان این سرزمین را دشمن خویش نیز می داند.
ادعا کردند که دانشمند اسلام شناس یهودی پروفسور برنارد لوئیس، در یک سخنرانی دانشگاهی گفته است که ایران باید تجزیه شود.
این سخنرانی را با جعل و تحریف به فارسی منتشر کردند تا بتواند ادعا کنند که او از تجزیه ایران سخن گفته است.
مقایسه متن اصلی انگلیسی با ترجمه جعلی به زبان فارسی، نشان می دهد که این ترفند سایبری، تا چه حد ناشیانه بوده است.
شوربختانه گروهی از افراد اوپوزیسیون این دروغ را پیراهن عثمان کردند که اسرائیل و یهودیان را مورد اتهام و افترا قرار دهند.
نکته سوم: در این دوران که ایران زمین در مسیری سرنوشت ساز قرار گرفته، هر ایرانی وظیفه دارد برای شناساندن دردهای هم میهنان خویش و جلب حمایت جهانیان به تلاش بپردازد.
شاید برای ایرانیان درون مرزی چنین امکانی وجود نداشته باشد. ولی چند میلیون نفر ایرانی برون مرزی، که اکثر آن ها در کشورهای دموکرات زیست می کنند، دارای یک وظیفه میهنی هستند. آن ها باید با قلمی یا قدمی، به آن گروه از رسانه های فارسی زبان یاری برسانند که صداقت و پاکی و مهین پرستی آن ها در طول سال ها به اثبات رسیده است.
تلویزیون ایران آریایی، شاید یگانه رسانه پیکارگری در ایالات متحده باشد که در طول سال های فعالیت خود، ثابت کرده که به دنبال سود مالی نیست، بلکه ازادی ایران زمین را می جوید.
وظیفه همه وطن دوستان و آنانی که در امید دگرگونی در ایران روزشماری می کنند، آن است که با اعطای کمک مالی، و تشویق همگان به پیروی از گام سخاوتمندانه آنان، نگذارند این مشعل فروزان خاموش شود.
تلویزیون ایران آریایی صدای ملت ایران است و باید با کمک توانمندان و حتی آنانی که بضاعت زیادی ندارند، همچنان برپا بماند و گسترش یابد.
هنگامی که خیزش مردمی برای برانداختن نظام کنونی دور بگیرد، رسانه ای مانند تلویزیون ایران آرایی می تواند یک نقش سرنوشت ساز ایفاء کند.
اورشلیم – شنبه سیزدهم بهمن ماه ۱۳۹۷ – دوم فوریه ۲۰۱۹
https://news.gooya.com/2019/02/post-23078.php