در این خصوص نکته مهم به حضور نیروهای نظامی قطر در این رزمایش باز می گردد. چهارشنبه گذشته ارتش این کشور با حضور در پایگاه هوایی ملک عبدالعزیز در منطقه الشرقیه عربستان خود را از این قافله جا نگذاشت؛ آن هم در شرایطی که ریاض، ابوظبی، قاهره و منامه از ژوئن 2017 سنگ بنای قطع مناسبات و تخاصمی جدی را با دوحه گذاشته اند. شاید همراهی قطری ها در این رزمایش و یا مانور “رعد شمال” این باور را شکل دهد که شدت و دور تنش برخی از کشورهای عربی با قطر، ذیل این اقدامات در حال کاهش است، ولی به نظر می رسد که این حضور لزوما نمی تواند به معنای کاهش شدت تخاصمات میان عربی باشد.
ذکر این نکته هم نباید از نظر دور داشته شود که هر چند “خمیس محمد دبلان”، فرمانده نیروهای قطری شرکت کننده در این رزمایش طی بیانیه وزارت دفاع، علت حضور خود را تقویت تمرین نظامی رشته روابط میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و تقابل با تهدیدات از طریق همکاری و هماهنگی در زمینه نظامی عنوان کرده است، اما واقعیات میدان سیاست و دیپلماسی که یقینا سایه سنگین خود را بر حوزه نظامی دارد، موکد این واقعیت که دوحه نیز چندان رغبتی برای کاهش این تنش ها ندارد. لذا به نظر می رسد که قطر یکی از دلایل حضور خود را در این رزمایش، نمایش اقتدار نیروهایش در خاک عربستان تعریف کرده است تا به موزات نمایش سنگین نظامیش در 19 دسامبر سال گذشته به مناسبت روز ملی قطر، هر گونه برنامه احتمالی نظامی برخی از کشورهای عربی علیه خود را ناکارآمد جلوه دهد.
موید این مسئله نیز تلاش های سیاسی و دیپلماتیک دوحه برای تشکیل جبهه ای در تقابل با جبهه کشورهای عربی با محوریت عربستان سعودی است که آخرین مورد این تلاش ها به برگزاری هجدهمین نشست بین المللی دوحه با نام “سیاست گذاری در دنیای درگیر” در دسامبر سال گذشته، آن هم تنها شش روز بعد از سی و نهمین نشست سران شورای همکاری خلیج فارس در ریاض باز می گردد. زمانی که تهران و آنکارا از مهمترین مدعوین این نشست بودند، زنگ ها برای شکل گیری یک جبهه از نگاه قطر برای تقابل با ریاض به صدا درآمد.
گرم شدن جنگ سرد ایران و اعراب
شاید در نگاه اول همزمانی رزمایش دو هفته ای “سپر جزیره 10” با برگزاری مانور دریایی ارتش ایران، موسوم به “ولایت 97” یک تصادف زمانی به نظر آید، اما زمانی که به نوع و شدت عملیات انجام شده نظامی در مانور ارتش جمهوری اسلامی ایران نگاه می شود می توان این گونه برداشت کرد که شرایط منطقه با تداوم و شدت یافتن تخاصم در طرفین به یک جنگ رزمایشی نیز کشیده شده است. زمانی که تهران رزمایش دریایی خود ارتش را در حد یک جنگ دریایی واقعی طرح ریزی می کند و در جریان آن برای نخستین بار در تاریخ رزمایشهای دریایی کشور موشکهایی از زیردریاییها شلیک می شوند و یا در مانورهای اخیر، نیروهای نظامی از حالت پدافندی به حالت آفندی تغییر وضعیت داده اند نشان می دهد که ایران بر مناسبات و تحولات منطقه اشراف کامل دارد و برای دست به ماشه بردن آماده است. شاید تمامی این نکات متذکر یک سناریوی بدبینانه و دور از واقعیت باشد، اما در شرایط کنونی یقینا نگاه به یک سناریوی بدبینانه و دور از واقعیت در خصوص امنیت کشور بهتر از در نظر گرفتن سناریو های خوش بینانه و حتی واقع بینانه است.
همین نگاه بدبینانه تاکید دارد که به موازات حضور ناو گروه “یو اس اس جان استینز” در خلیج فارس، برگزاری این مانور دو هفته ای در شرق عربستان، آن هم در چهارمرحله و همچنین تهدیدات مطرح شده در خصوص تنگه هرمز و پاسخ متقابل تهران در تنگه بب المندب، این ظن را تقویت می بخشد که در آینده امکان دارد تنور جنگ سرد اعراب و ایران به سمت گرم شدن پیش رود. به خصوص که “احتمال وقوع جنگ منتفی نیست” و “خطر در منطقه بالاست”، دو جمله کلیدی اخیر محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشور نیز احتمال وقوع آن را رد نمی کند. اگر چه این دو جمله که در مصاحبه با روزنامه آلمانی “زوددویچه” و در جریان سخنرانی کنفرانس امنیتی مونیخ از زبان رئیس دستگاه سیاست خارجی مطرح شد، ناظر بر مناسبات و تحولات میدانی ایران و اسرائیل است، اما با توجه به پروسه دیپلماتیکی که در نشست ورشو برای تعریف ایران به عنوان دشمن مشترک اسرائیل و اعراب پی گرفته شد، تنش نظامی با اسرائیل یقینا بی تفاوتی اعراب را در پی نخواهد داشت. البته شاید هم جامعه عربی چندان بی میل نباشد که ایران و اسرائیل در تنشی نظامی تا پای نابوی پیش روند، بدون آن که اعراب کوچک ترین تلاشی را برای این منظور داشته باشند. حال باید دید که نتور این تنش گرم خواهد شد و یا این که کماکان جنگ اعراب و ایران، سرد پی گرفته می شود؟!