«شورای ملی ایرانیان امریکا»(نایاک) را مدیران، اعضا و طرفدارانش سازمانی میخوانند که در جهت حمایت از حقوق سیاسی ایرانیان امریکا فعالیت میکند. اما مخالفانش آن را سازمانی در خدمت لابی برای جمهوری اسلامی میدانند. این اختلاف نظر سالها است ادامه دارد و هرچند وقت یکبار با طرح موضوعی مرتبط با جمهوری اسلامی و ایالات متحده، اوج میگیرد. در آخرین مورد از این دست، آنچه موجب رسانهای شدن دوباره مخالفتها با نایاک شد، افزایش تنش بین ایران و امریکا و احتمال بروز جنگ میان دو کشور و شیوه تحلیل این موضوع بود.
نگاه و تحلیل متفاوت نایاک و مخالفان آن از میزان مسوولیت دو طرف این تنش و شیوه موضعگیری در مورد آن شاید بیش از همه در توییتر پربسامد بود. پس از انتشار ویدیویی از «رضا اصلان» از سوی نایاک که در آن از ایرانیان امریکا میخواست در مخالفت با جنگ متحد شوند و پتیشنی را به این منظور امضا کنند، با هشتگ «NIACLobbies4Mullahs» که نایاک را متهم به لابی کردن برای جمهوری اسلامی میکرد، به اوج رسید؛ هشتگی که نزدیک به ۳۰۰هزار بار توییت شد.
این هشتگ خاص در شرایطی ترند شد که تقریبا هرهفته یک یا چند هشتگ مرتبط با مسایل سیاسی و حقوق بشری ایران از سوی کاربران توییتر فارسی ساخته میشود اما ترند نمیشوند. به نظر نویسنده سایت «تابناک»، «مارک دوبوویتز»، مدیر اجرایی اندیشکده دفاع از دموکراسیها (FDD) عامل پشت پرده ساخته شدن و ترند شدن این هشتگ است. «جمال عبدی»، رییس نایاک هم انگشت اتهام را متوجه پروژه «ایران دیساینفورمیشن» و آنها را به عنوان یکی از سازماندهندگان این هشتگ معرفی کرد. دیساینفورمیشن، پروژهای است که با هدف شناسایی، رصد و آشکار کردن اطلاعات نادرست، جهتدار و گمراهکننده جمهوری اسلامی که به صورت منظم در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر میشوند، راهاندازی شده است.
تا لحظه تنظیم این گزارش، تلاشهای «ایران وایر» برای گفتوگو با جمال عبدی و نیز «تریتا پارسی»، از اعضای اصلی نایاک بینتیجه مانده است.
«شروان فشندی»، عضو «فرشگرد» و از مخالفان نایاک به «ایرانوایر»میگوید این هشتگ واکنشی است به تلاش حساب شده نایاک برای علم کردن «لولو» جنگ و جمع کردن متحد از میان ایرانیهای امریکا با هدف برگرداندن فضا به سود جمهوری اسلامی: «کمپین “نه به جنگ”، لولویی است برای درآوردن رژیم از مخمصه موقتی و البته تلاشی است برای معرفی کردن براندازان همچون جنگ طلبان. گروهی کاربر توییتری این هشتگ را درست کردند تا این تلاشها را خنثی کنند و چهره واقعی و ماهیت نایاک را نشان دهند.»
نایاک اما میگوید تلاش کرده است از طریق آن ویدیو، نوشتن نامه و جمعآوری امضا، افکار عمومی امریکا و یا دستکم سیاستمداران این کشور را در جهت مخالفت با جنگ متاثر کند؛ تلاشی که دکتر «مهرزاد بروجردی»، استاد علوم سیاسی «دانشگاه سیراکیوز» در نیویورک میگوید برخلاف سالهای پیشین، در جو سیاسی فعلی واشنگتن، شانس کمی برای موفقیت دارد: «این کمپینها در سطح تاثیرگذاری روی مردم عادی بعید است تاثیر درازمدت و عمیقی بگذارند. در سطح سیاستمداران هم در دوره اوباما این کمپینها و تماسها توانستند تاثیراتی بگذارند و در مقطعی نایاک طرف مشورت هم قرار میگرفت. اما در شرایط فعلی که سیاست چه در دولت و چه در کنگره قطبیتر شده است، به نظر میرسد تاثیر نایاک روی سیاستمداران امریکایی هم کمتر شده است.»
اما آیا در شرایطی که لابی قانونی برای جمهوری اسلامی ایران در امریکا و در شرایط فعلی غیرممکن است، همین فعالیتهای نایاک را برای تاثیرگذاری روی افکار عمومی و سیاستمداران امریکایی را میتوان گونهای از لابیگری غیررسمی برای جمهوری اسلامی به شمار آورد؟
مهرزاد بروجردی معتقد است دلیل محکمه پسندی برای این مدعا وجود ندارد: «تا جایی که من میدانم، چنین مدعایی قابل اثبات نیست. پیشتر هم با همین اتهام، شکایتی از نایاک در دادگاه طرح شد اما شاکیان نتوانستند دلایل محکمه پسندی برای شکایت خود ارایه دهند و از لحاظ حقوقی این اتهام را ثابت کنند. در رسانهها، وبسایتها و شبکههای اجتماعی شاید بتوان چنین اتهاماتی را به افراد و گروهها وارد کرد اما در دادگاه این موضوع اثبات نشد و نایاک هم خودش را نه به عنوان لابی ایران در امریکا ثبت کرده است و نه چنین ادعایی دارد.»
فشندی برعکس دکتر بروجردی، معتقد است که نایاک هرچند به صورت لابی در امریکا ثبت نشده است اما عملا نقش لابی را برای جمهوری اسلامی بازی میکند: «نایاک وانمود میکند حامی منافع ایرانیان مقیم امریکا است اما در عمل نگران منافع جمهوری اسلامی است. سابقه نایاک نشان میدهد این سازمان در دوران “جنبش سبز” هم خیلی کم به نقض حقوق بشر و جنایات رژیم در ایران اشاره کرد. نایاک در پوشش واسطهگری برای رابطه ایران و امریکا منافع رژیم را نمایندگی میکند.»
نایاک تاکید دارد کمپین اخیر همانطور که از نام آن پیدا است، برای مخالفت با جنگ و دعوت به صلح شکل گرفته است. اما مخالفان آن معتقدند نایاک در ادعای خود صادق نیست و این کمپین در خدمت لابی برای جمهوری اسلامی است و نه همسویی با مردم ایران. مهرزاد بروجردی میگوید در فضای قطبی شده سیاست ایران در داخل و در خارج از کشور، متهم کردن یک گروه و یا جانبداری از این و آن رواج بسیاری یافته است: «من البته از نایاک شناخت دقیقی ندارم اما تا جایی که میدانم، این اتهام که آنها را لابی جمهوری اسلامی به حساب بیاوریم، اتهامی صادق نیست. تلاش نایاک معطوف به ارتباط ایران و امریکا یا مساله برجام و الان هم پرهیز از جنگ است. شاید در این کمپین آخر، یک مقدار در مورد احتمال جنگ اغراق شده بود اما تا زمانی که دلایل کافی و قانعکننده نداشته باشیم، نمیتوانیم به آسانی به گروههایی مثل نایاک انگ لابی جمهوری اسلامی بزنیم.»
اما منتقدان نایاک معتقدند در همین کمپین نه به جنگ نایاک، هرچند به زیانهای جنگ و بیپناهی مردم ایران اشاره میشود ولی در عین تاکید بر مسوولیت امریکا در این جنگ، جز اشارهای مبهم به سرکوبگری جمهوری اسلامی، هیچ اشارهای به مسوولیت آنها در ایجاد این شرایط نمیشود و روایتی یکسویه از موضوع به دست میدهند.
دکتر بروجردی میگوید احتمالا این انتقاد درستی است اما باید این نکته را هم در نظر گرفت که نایاک گروهی است که در داخل امریکا و رو به مخاطب امریکایی کار میکند: «نایاک تلاش میکند روی سیاست امریکا تاثیر بگذارد ولی نمیدانم چه گونه میتوانند همزمان در فعالیتهایشان به ایران هم از آن جهت بپردازند. البته به خاطر دارم که در جریان جنبش سبز، نایاک در بیانیههایی که منتشر میکرد، به انتقاد از نقض آشکار حقوق بشر در جمهوری اسلامی میپرداخت. اما در هر حال به نظر میرسد در این شرایط، پرداختن متوازنتر نایاک به این موضوع راهکار درستتری باشد.»
شروان فشندی میگوید ژست مخالفت با جنگ نایاک نمایشی است چون آنها در برابر جنگافروزیهای جمهوری اسلامی ایران در سالهای گذشته عملا سکوت کردهاند: «در شرایطی که جمهوری اسلامی با دستاندازی به ثروتهای ملی ایران سرگرم جنگافروزی در سراسر منطقه و حمایت از گروههای تروریستی بوده، نایاک در تمام این مدت در بهترین شرایط یا سکوت کرده و یا تلویحا و گاهی حتی به صراحت از این جنگافروزیها حمایت کرده است. قاعدتا این صلح دوستی ناگهانی نایاک، آنهم در شرایطی که اصلا جنگی در کار نیست، عجیب و غیرقابل باور است.»
مخالفان نایاک معتقدند در نظامهای غیردمکراتیک، آنچه حاکمان به عنوان منافع ملی معرفی میکنند، همان منافع نظام سیاسی و شخص حاکمان است و ربطی به منافع ملی ندارد. از همین منظر، شروان فشندی معتقد است بین منافع ملی ایران و منافع جمهوری اسلامی نه تنها همسانی وجود ندارد که در اغلب موارد در تضاد کامل هستند و برای همین لابی کردن برای جمهوری اسلامی را نمیتوان به لابی کردن برای ایران تعبیر کرد: «بین لابی کردن برای جمهوری اسلامی و منافع ایران در اغلب موارد تضاد آشکاری وجود دارد. اغلب ایرانیان مخالفتی برای لابی کردن برای منافع ملی ایران یا مثلا لابی برای ایرانیان ساکن امریکا ندارند اما آنچه نایاک انجام میدهد، همان لابی برای جمهوری اسلامی است که رفتاری خائنانه است.»
اما در مقابل، دکتر بروجردی تاکید میکند که موضع بسیاری از کسانی که همین پتیشن اخیر نایاک در مخالفت با جنگ را امضا کردهاند، با شناختی که او از آنها دارد، موضع لابیگری برای جمهوری اسلامی نیست: «مخالفت با جمهوری اسلامی یک مساله است و مخالفت با جنگ که به مردم ایران صدمه میزند، یک مساله دیگر.»
با نظر به تجربه تاریخی سایر جوامع، به نظر میرسد این اختلاف نظر در تعریف منافع ملی، بخشی جدایی ناپذیر از بازی سیاسی در جوامع و اجتماعات سیاسی انسانی باشد. اما اختلاف نظر در حدی که برخی رفتارهای سیاسی یک گروه که خود را علاقهمند به منافع ایرانیان امریکا و طرفدار صلح و آشتی بین دو ملت معرفی میکند، مصداق خیانت دانسته شود، فراتر از اختلافات سیاسی عادی بین گروههای غیرهمسو است و اشارهای است به شکاف عمیق سیاسی بین ایرانیان در فراسوی مرزهای کشور؛ شکافی بزرگ که دشوار بتوان تصور کرد به این زودیها ترمیم یابد.
https://iranwire.com/fa/features/31312