سایت نقطه ـ بخشی از مردم و اپوزیسیون ایران، روی نیروهای نظامی کرد در حمایت از دموکراسی «برای ایران» حساب میکنند، آنوقت یک دفعه چنین آبروریزی بشود!! خبر پشت خبر، زمینه سازی مذاکرات، بزن و بکش، بمباران، انکار، سکوت، و باز یک سری کنش و واکنشهای مبهم را از آدمهای پختهی سیاست باید شاهد بود… جدا، کسی میتواند بگوید چه خبر است؟ این جمهوری اسلامیست که همه را مشنگ کرده یا دیگران هستند که با جمهوری اسلامی بازی میکنند؟ یا اینکه همه اللهبختکی با جان خود و دیگران و «اعتبارها» قمار میکنند؟
نخست، خبر میخوانی که مذاکراتی، آنهم دراروپا و در سطح نمایندگان ردهی بالای احزاب کرد سیاسی و جمهوری اسلامی با میانجیگری سازمانی نوروژی بنام «نورف» انجام شده است:
http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=47758
در خبر عصر نو، میخوانی که این سازمان نوروژی، اما به پرسشهای دویچه وله پاسخ نداده است. عجبا! چرا؟!جالب اینکه ایلخانیزاده میگوید: از طرف احزاب کرد افرادی در سطح رهبری در این «دیدارها» شرکت جسته بودند. سپس تاکید میشود که پیامهایی از سوی نهاد بینالمللی نروژ و آلمان، سوئد و بریتانیا پیامهایی به جمهوری اسلامی ارسال شده است تا این دیدارها صورت گرفته است. اما هنوز مذاکرهی صورت نگرفته است و زمینه سازی میشود. دستمایهی این پیامها و دیدارها و مذاکرات احتمالی این است که چون جمهوری اسلامی در شرایط سختی بسر می برد باید «بیشتر از هر زمانی باید به خواستهای مردم و احزاب و جریانهایی که برای دمکراسی تلاش میکنند، گردن بنهد.» یک کم این را بشکافیم شاید بهتر بفهمیم: جمهوری اسلامی، دشمن دموکراسی و پدر تبعیض به خواستهای دموکراتیک اهمیت بدهد!
ما که نمیفهمیم سیاست را، اما تا اینجای قضیه، تا آنجا که از این «خواست»ها خبر داریم، این مذاکرات به نفع کی خواهد بود، معلوم نیست. تاکنون هم که کاملا به نفع جمهوری اسلامی بوده است. به هر حال امیدواریم اینبار هموطنان کرد، جان خود راحت مثل زندهیاد عبدالرحمان قاسملو دم تیر آدمکشهای جمهوری اسلامی ندهند. فقدان کسانی چون قاسملو در سپهر سیاسی برونمرز بسیار شدید احساس میشود.
هنوز در گیجی این خبر هستی که میخوانی کردها چند پاسدار را کشتند! در خبر دویچه وله می خوانیم که از پاسدارهای پیرانشهر کشتند. سازمانی بنام «مدافعان شرق کردستان» که به حزب دموکرات کردستان نزدیک است این عملیات را صورت داده است. پس، کردها اختلاف نظر دارند؟! یکی میگوید: مذاکرات آری، دیگری میگوید: مذاکرات نه! این بزن و بکشها، در خاورمیانه، از راههای تمهید و تشویق دیدگاههایی است که نمی خواهند مذاکره کنند و بسیار هم کار میکنند:
https://farsi.alarabiya.net/fa/iran/2019/07/10/.html
https://www.dw.com/fa-ir/iran/a-49537060
حالا بلافاصله به این محاسبه میافتی که، از دید جمهوری اسلامی مقتدر، دو پاسدار به معنای چند پیشمرگ کرد است؟ مخصوصا که «قرارگاه حمزه سیدالشهدا بلافاصله گفته است: قطعا انتقام میگیریم. در حال محاسبه امکان حرکات تقابلی از سوی رژیم جمهوری اسلامی که خود را یکه بزن منطقه میداند هستیم که می خوانیم سپاه مقر کردها را بمباران کرد!!
https://news.gooya.com/2019/07/post-27953.php
سکوت!
بجز دموکراتهای آمریکا، کی مذاکره بلد است؟
باز هم نشد. اگر این دونالد ترامپ بلد نیست مذاکره کند، (جان کری گفته بود: نخست باب مذاکره را باز میکردید و سپس از برجام بیرون میرفتید!»، پس خودمان هم که بلد نیستیم! البته جان کری مقصودش این بوده که چند سالی مذاکره کنند تا ترامپ از کاخ برود و سپس از برجام جم خروجی مقدور نبود. خلاصه، هر وقت وارد سیاهچال سیاست خاورمیانه میشویم، گویی این سیاهچال مثل خوره، چند دهه ما را دچار آتروفی روح و مغزی کرده است و نمیتوانیم بفهمیم که این سیاست، که کار آدمهای سیاسی است، چیست!
این چه مذاکراتیست که هنوز «میم»اش را نگفته، یک ده نفری بیگناه و باگناه کشته میشوند؟! احتمالا رهبران کرد که در دیدارهای مقدماتی این مذاکرات، به گفتهی «رییس دورهای مرکز همکاری احزاب کردستان ایران»، شرکت داشتهاند از مسائل آگاهند و روزی ما را نیز آگاه میسازند. درست است که سیاست «راستین»، پس پردههاست و کار آدمهای ساده مثل ما نیست. درست است که سیاست همیشه یک رو را به ما نشان و هزار پچپچ پنهانی دارد، اما آخر اینجوری هم نمیشود که:
-خبری را پخش کنید و قبل از آن خبر چند سازمان بینالمللی قند سابیده باشند،
-در این دوران حساس که سعید حجاریان (بخوانید صاحبنامترین استراتژیست پس از انقلاب) تو دل همه را خالی کرده که «تجزیه» ایران در راه است،
– و سابقهی مذاکرات کور کردها و جمهوری اسلامی ایران را بیاد داریم،
– و بخشی از مردم و اپوزیسیون ایران، روی نیروهای نظامی کرد در حمایت از دموکراسی «برای ایران» حساب میکنند، آنوقت یک دفعه چنین آبروریزی بشود!! نا سلامتی، عدهای سازمانهای کرد را بخشی از آلترناتیو بالفعل جمهوری اسلامی می دانند! شاید هم ما همچنان نمی فهمیم این «سیاست» را!