پس از آغاز عملیات نظامی «طوفان واقعیت» برای حمایت از حکومت مشروع یمن در سال ۲۰۱۵، با نشر مطلبی حمایت خود را از اقدام نظامی ائتلاف عربی اعلام کردم، ولی خاطرنشان کردم که لازم است این جنگ به محض دستیابی به اهداف اساسی، پایان یابد.
اکنون که بیش از چهار سال و نیم از زمان آغاز جنگ میگذرد و عملیات «طوفان واقعیت» به کارزار احیای امید تغییر یافته است، باید با توجه به دستاوردها و تحولاتی که در این اواخر آشکار شده است، راهبرد حمایت از یمن را مورد بازنگری قرار دهیم. از شرایطی که در آغاز جنگ وجود داشت، دیگر خبری نیست و همه چیز دستخوش دگرگونی شده است. علی عبدالله صالح از میان برداشته شد، جنوب یمن درگیر اختلافات داخلی شد، شهرهای تعز و حدیدیه با چالشهای تازهای رو بهرو شدند، و بحران یمن به ژرفای پیچیدگی و آشفتگی فرو غلتید.
با آن که شبهنظامیان حوثی همچنان شهرهای صنعا و صعده را در تصرف دارند، اما هدف استراتژیک جنگ که جلوگیری از گسترش نفوذ ایران و پیشگیری از تحقق پروژه ایران در یمن بود، برآورده شده است. البته آشفتگیهای کنونی ناشی از درگیری داخلی یمن است و ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی، مقصر نابسامانیهای جاری نیست. ائتلاف عربی همواره در تلاش بود تا به غیرنظامیان یمن آسیبی نرسد. اجتناب از بمباران برخی از مناطق که شبهنظامیان حوثی کودکان را به عنوان نیروی جنگی در آن مستقر کردهاند، حاکی از تلاش ائتلاف عربی برای حمایت از غیرنظامیان و کودکان است.
موفقیت در جلوگیری از پروژه ایران در یمن و محاصره نیروهای حوثی وفادار به ایران در برخی از مناطق شمال یمن که فاقد اهمیت استراتژِیک است، نشان میدهد که پیروزی نظامی ائتلاف عربی در یمن تحقق یافته است.
با نگاهی به تاریخ، به این نتیجه میرسیم که سرزمین یمن در هیچ دورهای از تاریخ متحد و یکپارچه نبوده است. جنوب یمن از سوی سلاطین و بهصورت بخشهای پراکنده اداره میشد، در حالی که شهرهای شمال در تسلط حکومتهای امامان یمن بود. البته وحدتی که از سال ۱۹۹۴، توسط علی عبدالله صالح با کشتار و ستم تحمیل شده بود، نمیتواند بازتاب و مصداق وحدت یمن باشد. وحدت، هرگز نمیتواند تحمیل شود، بلکه میبایست انتخابی باشد و داوطلبانه پذیرفته شود.
بهرغم آن که سراسر این سرزمین همواره با نام یمن یاد شده است، اما باید اذعان داشت که جنوب و شمال آن تفاوتهای بسیاری با هم دارند. گویشهای زبانی، رفتار و سنتها و نگرشهای فکری و سیاسی، میان شمال و جنوب همخوانی ندارد. مردم جنوب هرگز نمیخواهند به عنوان بخشی از شمال یمن محسوب شوند و پیوسته خواهان استقلال و جدایی از شمال بودهاند و هستند، و به نظر نمیرسد که از تلاش برای به دستآوردن آزادی و استقلال که حق مسلم آنهاست، دست بردارند.
بنابراین و با توجه به واقعیتها تاریخی، سرزمین یمن دیگر ممکن نیست در چارچوب یک نظام واحد قرار گیرد. تحولات اخیر در عدن، نمایانگر این حقیقت است که استقلال جنوب و تشکیل دو دولت در شمال و جنوب، میتواند یمن را از باتلاق درگیریها و اختلافات داخلی نجات دهد و سراسر این گستره آشوبخیز را به سوی ثبات و امنیت سوق دهد.
باید بپذیریم که مشروعیت سیاسی، یک اصل همیشگی و ابدی نیست. رئیسجمهوری کنونی یمن شاید دارای مشروعیت سیاسی باشد، اما از محبوبیت مردمی برخوردار نیست. وضعیت بحرانی یمن نیاز به شخصیت جدیدی دارد که از توانایی و مهارت کافی برای بیرون کشیدن یمن از اختلافات سیاسی کنونی برخوردار باشد و بتواند روحیه مقاومت در برابر حوثیها و شبهنظامیان وفادار به ایران را در میان شهروندان یمن احیا کند.
ایران که برای ادامه جنگ در یمن نیازی به پرداخت هزینههای هنگفت ندارد، در تلاش است تا در نتیجه تداوم جنگ فرسایشی یمن، عربستان سعودی و سایر کشورهای ائتلاف عربی را آسیبپذیر کند. برآوردها نشان میدهد که ایران در هر ماه حدود ۱۰ میلیون دلار به شبهنظامیان حوثی میپردازد. این مبلغ، به عنوان حقوق ماهانه، به شبهنظامیان حوثی متشکل از کودکان مسلح و مزدوران جنگی با حقوق کم تر از ۱۰۰ دلار در ماه، توزیع میشود. این در حالی است که این جنگ، افزون بر خسارتها انسانی و سیاسی، برای کشورهای ائتلاف عربی بیش از دو میلیارد دلار در ماه هزینه دارد.
بدین ترتیب، ایران خواهان تداوم این جنگ است و میکوشد تا با شیوههای مختلف از ادامه آن بهرهبرداری کند. البته تردیدی نیست که توقف جنگ در یمن، میتواند استراتژی ایران را برای گسترش نفوذ در شبهجزیره عربی با شکست روبهرو کند.
در فرجام، میتوان گفت که باید برای توقف جنگ تلاش کنیم و طرح استقلال جنوب یمن را مورد حمایت قرار دهیم، و البته تمام مساعی ممکن را برای رشد و توسعه اقتصادی جنوب یمن بهکار گیریم. لازم است عبد ربههادی را به کنارهگیری از مقام نمادین ریاست جمهوری یمن متقاعد کنیم و با ادامه همکاری با نیروهای مخالف درشمال یمن، به حضور شبهنظامیان حوثی در یمن پایان دهیم.
وزیر پیشین فرهنگ و اطلاعرسانی کویت
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله، نظر نویسنده بوده و سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمیکند.