-
11 اکتبر 2019 – 19 مهر 1398
میگویند: “حالا ما ماندهایم و امیدی که در حال رنگباختن است. که با رنگباختنش مسیر زندگی ما هم عوض خواهد شد. در این مدت ما تسلای خاطر یکدیگر بودیم و مانع یکدیگر از انصراف از تحصیل، اما چه کنیم که بار دیگر با تلخی و سردی و بیرحمی مهاجرت، وضعیت بد معیشتی و هزینههای سرسامآور تحصیل روبرو شدهایم.”
خبر تکاندهنده بود، اما تکراری.
نزدیک به چهل دانشجوی نخبه افغان در نامهای مشترک، نوشتهاند که توانی برای پرداخت شهریههای سنگین دانشگاه ندارند و ممکن است ناگزیر به انصراف از تحصیل شوند.
این دانشجویان که در کنکور کارشناسی ارشد امسال، رتبههای یکرقمی و دورقمی آوردهاند، میگویند: “برخی از ما، چه پسر چه دختر، خود سرپرست خانوار هستیم و برخی دیگر کمکحال پدرانمان؛ پدرانی که در کسوت شریف کارگری مشغولند و ما به شوق تحصیل و کسب علم و دانش بسیاری از رنجها را تحمل کردیم اما اکنون دنیای خویش را وارونه میبینیم و در آستانه فروپاشی.”
سال ۱۳۹۶، خبری در شبکههای اجتماعی و رسانههای ایران پخش شد.
مهدی جعفری، دانشجوی افغان و نفر اول کنکور کارشناسی ارشد در رشته زمینشناسی، اعلام کرد چون از پس شهریه سنگین دانشگاه برنمیآید، انصراف میدهد.
واکنشها به این خبر، چنان گسترده و فراگیر بود که مسئولان وزارت علوم ایران هم به صرافت حل مشکل افتادند.
در نهایت قرار بر این شد که دانشجویان مهاجری که در کنکور ارشد، رتبه زیر صد میآورند، از پرداخت شهریه معاف شوند. رویهای که به گفته امضاکنندگان نامه مشترک، در دو سال گذشته اجرا میشد.
اما امسال گویا، همه چیز به یکباره و بدون اطلاع قبلی به متقاضیان عوض شده است.
رضا (نام مستعار) یکی از امضاکنندگان نامه است. او میگوید به امید همان بورسیه، یک سال تمام، شب و روز تلاش کرده تا بتواند رتبه زیر صد بیاورد.
موفق میشود و برای گرفتن بورسیه به اداره کل دانشجویان غیرایرانی وزارت علوم میرود، اما در آنجا به او میگویند امسال، تنها کسانی که رتبه یک تا سه آورده باشند از شهریه معاف خواهند شد.
سال تحصیلی جدید در ایران، چند هفتهای است که شروع شده.
اما این دانشجوها، که بعضیهایشان ثبت نام کردهاند و بخشی از شهریه دانشگاه را هم دادهاند، هنوز در راهروهای وزارت علوم منتظرند تا تکلیف بورسیهشان مشخص شود.
رضا میگوید بارها به اداره کل دانشجویان غیرایرانی مراجعه کردهاند اما کسی جواب واضحی به آنها نمیدهد. او میگوید حتی اجازه نیافتهاند به مدیریت سازمان مراجعه کنند و تنها توانستهاند با یک خانم منشی صحبت کنند.
محمد (نام مستعار) یکی دیگر از امضاکنندگان است.
او میگوید برای اطمینان بیشتر، پیش از ثبتنام برای کنکور، از وزارت علوم درباره معافیت از پرداخت شهریه پرسیده و پاسخ گرفته که این بورسیه امسال هم به روال دو سال گذشته به رتبههای زیر صد داده خواهد شد.
محمد میگوید: “خیالم راحت شد، یک سال تمام، همه وقت و انرژیام را گذاشتم تا توانستم رتبه دورقمی بگیرم، اما حالا که ثبت نام کردم و بخشی از شهریه سنگین دانشگاه را هم دادم، به ما میگویند بورسیه فقط برای رتبههای یک تا سه است.”
او میگوید نامهای که نوشتهاند “درد دل” است؛ درد دل چهل جوان نخبه که اگر مسئولان به آن گوش ندهند، مجبور میشوند به تمام آرزوهایشان پشت پا بزنند.
برای افغانها، درس خواندن در ایران، هزینههای سنگینی دارد. مدرسه و دانشگاه و کارشناسی و ارشد و نخبه و غیرنخبه هم ندارد.
حتی اگر مشکل چهل دانشجوی نخبه به طریقی حل شود، باز هم هزاران دانشجوی دیگر در مقاطع مختلف با همین مشکل دست به گریبان هستند.
کودکان افغان و خانوادههایشان از همان ب بسمالله و شروع مدرسه ابتدایی، با موانع بزرگی مثل محرومیت گاه و بیگاه از تحصیل و شهریههای گاه کمرشکن روبرو هستند.
موانعی که تا رسیدن به مقاطع مختلف دانشگاهی و حتی بعد از فارغ التحصیلی ادامه دارد، بخصوص وقتی که پای حق کار و داشتن شغل به میان میآید.
اولین بار هم نیست که دانشآموزی یا دانشجویی به دلیل ناتوانی در پرداخت شهریه، تصمیم میگیرد، قید درس و مدرسه و دانشگاه را بزند.
در همین شش هفت سال گذشته، چند بار تصمیم گروهی دانشجویان افغان برای انصراف از تحصیل خبرساز شده است.
آخرین موردش یک سال پیش بود. انصراف دهها دانشجوی افغان از ادامه تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی. دانشجویانی که قرار بود شهریهشان را به دلار بپردازند اما افزایش ناگهانی قیمت ارز در بازار آزاد ایران، تمام محاسباتشان را به هم زد.
دانشجویانی که قریب به اکثرشان از خانوادههایی کارگر با درآمدی اندک و محدودیتهای فراوان در انتخاب شغل هستند.
فاطمه (نام مستعار) یکی از امضاکنندگان نامه میگوید: “همه امیدمان به همین بورسیه بود. بدون بورسیه نمیتوانیم ادامه بدهیم.”
این بخش، یک روایت شخصی است.
دورانی بود که دانشجویان افغان در طول دوران تحصیل نه شهریه میدادند نه هم پول خوابگاه، به شرط آن که از طریق کنکور وارد دانشگاه شده باشند.
البته محدودیتهای دیگری بود. مانند انتخاب شهر و دانشگاه محل تحصیل و همین طور محدودیت در انتخاب رشته.
من از همان دورانم، چهار سال دوره لیسانس را نه تنها پولی ندادم، بلکه با همه همدانشگاهیهای ایرانی، از امکانات رفاهی یکسانی استفاده کردم، مثلا خوابگاه، غذای یارانهای و …
فرق را اما زمانی فهمیدم که برای گرفتن مدرکم رفتم. خانمی که مسئول رتق و فتق امور فارغالتحصیلی و صدور مدرک بود، گفت: «به ازای چهار سال تحصیل رایگان، چهار سال تعهد خدمت داری، بعد بیا تا مدرکت را بدهیم.»
یادآوری کردم که چون افغان هستم و حق کار ندارم، هیچ شرکت و کارفرمایی، کار رسمی و درست و حسابی به من نمیدهد که برایم بشود سابقه خدمت. گفت راه دیگرش این است که تمام هزینه چهار سال تحصیل و خوابگاه و یارانه غذا را یکجا بدهم و مدرکم را بگیرم.
سه سال طول کشید تا توانستیم آن مبلغ هنگفت را دستوپا کنم.
دانشجویان غیرایرانی دانشگاههای ایران، شهریههای متفاوتی میدهند.
بسته به نوع پذیرش، این شهریه ممکن است به دلار باشد یا به تومان. مقدارش هم بستگی به رشته و تعداد واحدهای عملی دارد.
زهرا (نام مستعار) از امضاکنندگان نامه میگوید حداقل شهریه ۳ میلیون تومان است.
این مبلغ برای بعضی رشتهها تا ده میلیون تومان هم گفته شده است.
پارسال که خبر انصراف دانشجویان علوم پزشکی منتشر شد، مبلغ شهریه این رشته ۲۷۰۰ دلار ذکر شده بود که پیش از گران شدن ارز، حدود ۱۰ میلیون تومان میشد اما بعد از بالا رفتن نرخ ارز، به بیش از ۳۶ میلیون تومان میرسید.
وقتی جیب خانوادهها خالی است و شهریهها سنگین، انصراف از تحصیل شاید کمهزینهترین انتخاب به نظر برسد.
اما برای چهل دانشجویی که نامه اخیر را نوشتهاند، ماجرا به همین سادگی نیست.
زهرا میگوید: “به امید بورسیه، امتحان دادیم. وقتی قبول شدیم، به امید بورسیه ثبت نام کردیم و بخشی از شهریه را هم دادیم. حالا مجبوریم انصراف بدهیم. اما هم زحمتمان هدر میرود، هم پولی که دادیم میسوزد، هم جریمه انصراف باید بدهیم و هم از شرکت در کنکور سال آینده محروم میشویم.”
https://www.bbc.com/persian/afghanistan-50019958?SThisFB&fbclid=IwAR0J3YW-3ZacuzTrSEVdwo_AHnLQJjyMSTQk1kQsi0YI0lTQZWCpjKUuiXk