در طی ۱۶ سال گذشته رژیم ایران توانسته است در کلیه نهادهای دولتی و بخشهای مختلف فرهنگی، آموزشی، اجتماعی، اقتصادی و تجاری جامعه عراق نفوذ کرده و از طریق سازمانهای دینی، آموزشی، جهان گردی و جمعیتهای خیریه، مأموران اطلاعاتی خود را در سرتاسر عراق جابجا کند.
در نتیجهی افزایش نفوذ ایران در عراق، اکنون شهرهای مقدس کربلا و نجف، شاهد ناهنجاریهای اجتماعی بسیاری همچون صیغه و اعتیاد به مواد مخدر هستند و اغلب داد و ستد ها به پول ایرانی (تومان) صورت میگیرد، افزون بر اینکه گروههای امنیتی و اطلاعاتی ایران در شهرهای یاد شده، در مناسبت های مذهبی به گشتزنی میپردازند.
رژیم ایران برای تسلط بر جامعه عراق، تنها از نیروی نرم استفاده نمیکند، بلکه با توسل به نیروی سخت، نیز تلاش میکند تا سلطه خود را در جامعه عراق گسترش دهد؛ چنانچه در زمان نخست وزیری نوری المالکی ( ۲۰۱۴ – ۲۰۱۶) دولت ایران زیر نام مبارزه با تروریسم و جنگ با داعش، دست به کشتار و آواره کردن اهل سنت زد. علاوه برآن، رژیم ایران در یک اقدام فرقه گرایانه، انقلاب عشایر را که در استانهای دیالی، کرکوک، صلاح الدین، انبار و نینوی،
بر ضد ستم و جنایت رژیم نوری المالکی راه افتاده بود، توسط عمالش سرکوب کرده و معترضان را به خاک و خون کشاند.
اثرات نفوذ ایران در عراق
در نتیجه تسلط و نفوذ ایران در عراق، فساد اداری و مالی در نهادهای دولتی، چنان گسترش پیدا کرده که نه تنها هیچگونه پروژه کشاورزی و صنعتی، راه اندازی نشده بلکه اوضاع اقتصادی روز به روز بدتر شده و بخشهای آموزش و پرورش و خدمات بهداشتی به پایین ترین سطح خود رسیده است.
این در حالی است که تازه به دوران رسیدههای وابسته به ایران، وظائف و اختیارات دولتی را در انحصار خود قرار داده، امکانات و داشتههای کشور را حیف و میل می کنند و فرزندان اصیل عراق را به حاشیه رانده اند.
عمال و دست نشاندههای ایران در عراق، به خاطر خاموش کردن تظاهرات و اعتراضات مردمی، به مراجع دینی و مذهبی و وعدههای دروغین پناه میبرند، در صورتی که فتواهای مذهبی و وعدههای توخالی، کارگر نیفتاد، از توسل به زور و به خاک و خون کشیدن معترضان و تظاهر کنندگان نیز پروایی ندارند.
اما نسلهای جدید عراق، به خوبی درک کرده اند که عامل اساسی بدبختی و ویرانی کشورشان، احزاب و سازمانهای سیاسی و دینی پیرو ایران است. جوانان عراق اکنون به این باور رسیده اند که نظام سیاسیای که از سال ۲۰۰۳ تا هنوز بر عراق تسلط دارد، باید سرنگون شود و مردم عراق برای همیشه از شر آن رهایی یابند. نسلهای جدید عراق، برای رسیدن به این مقصود، از اول ماه اکتبر دست به تظاهرات و اعتراضات مسالمت آمیز زدند. آنان با تقدیم کردن صدها کشته و هزارها زخمی و زندانی، تا هنوز در برابر گلوله و بمبهای گازی حکومت و حملههای وحشیانه عناصر وابسته به نیروهای بسیج مردمی، گروه عصائب اهل حق، سپاه بدر و گروه نجبا مقاومت كرده اند و تا تحقق اهداف مشروع خود، این راه را ادامه خواهند داد.
قاسم سلیمانی چه کرد؟
پس از اینکه تظاهرات و اعتراضات مردمی تا آخر ماه اکتبر ادامه یافته و نیروهای عراقی کنترل اوضاع را از دست دادند، قاسم سلیمانی وارد میدان شد و تلاش مذبوحانهای را برای خاموش کردن خشم جوانان عراقی راه انداخت. وی در ۳۰ ماه اکتبر از تهران به بغداد پرواز کرد و از فرودگاه، با یک هلیکوپتر ویژه به منطقه سبز بغداد به دفتر نخست وزیر عادل عبد المهدی، انتقال داده شد.
سلیمانی در جلسهای که با حضور نخست وزیر و فرماندهان ارشد نظامی و امنیتی، برگزار شده بود اشتراک ورزید و چنین گفت: «ما در ایران میدانیم که چگونه با اعتراضات و تظاهرات برخورد کنیم، از این گونه حوادث در ایران، رخ داد و ما توانستیم آنها را مهار کنیم».
اما یک روز پس از این جلسه، درست در اول ماه نوامبر، تظاهرات و اعتراضات اکثریت استانهای عراق را فرا گرفت، از جمله تظاهراتی در شهر کربلا رخ داد که روی یکی از پلاکاردها به خط درشت نوشته شده بود: «قاسم سلیمانی جنایتکار خون آشام، برای سرکوب تظاهرات، با فرماندهان امنیتی، جلسه دایر کرده است.»
قاسم سلیمانی، به این باور است که میتوان با کاربرد زور و سرنیزه، معترضان عراقی را ترساند و خاموش کرد. او میخواهد تجربه رژیم ایران برای سرکوب معترضان را که در اواخر سال ۲۰۰۹ و نیز در سال ۲۰۱۷ اتفاق افتاد، به عراق منتقل کند، اما این عملکرد نمی تواند در عراق نتیجه دهد؛ زیرا اعتراضات داخلی در یک کشور با اعتراضاتی که در برابر یک نیروی خارجی اشغالگر صورت میگیرد، تفاوت کلی و اساسی دارد.
آنچه در عراق رخ میدهد، بر ضد نیروهای ایرانی است که مردم، آن را استعمار و اشغالگر میخوانند. معترضان عراقی، خود را مبارزانی میدانند که در یک نبرد آزادی بخش ملی و میهنی، میخواهند وطن خود را از تسلط بیگانگان ایرانی آزاد سازند.
جوانان عراقی، با عزم آهنین و اراده نیرومند میهن دوستی، وارد صحنه شده اند تا نظام سیاسی فاسد وابسته به ایران را سرنگون کنند و کشور خود را از کنترل ایران و احزاب تبهکار پیرو آن، بیرون کنند.
از این جهت، لازم است جامعه بین المللی مسئولیت خود را در قبال مداخله ایران و خشونت و کشتار وابستگانش، درک کرده، به حمایت از معترضان مدنی و صلحجوی عراقی، اقدام کند؛ به ویژه پس از گزارش تحقیقی «سازمان عفو بینالملل» مبنی بر کاربرد بمب های گازی و منفجر شدن جمجمههای تظاهرکنندگان، توسط آن.
البته مسلم است که زمامداران ایران از اعتراضات و تظاهرات مردم عراق، سخت در تشویش و نگرانی بسر میبرند که مبادا دستاوردهای خود را در عراق از دست بدهند؛ بدین ترتیب، از یک طرف قاسم سلیمانی را به بغداد میفرستند تا با زور و خشونت، تظاهرات را خاموش کند و از طرف دیگر، به فرافکنی پرداخته و اذهان عمومی را در مورد مشروعیت اعتراضات، مغشوش میسازند؛ چنانچه آیت الله خامنهای، رهبر ایران، اعتراضات مردمی لبنان و عراق را آشوبی دانست که توسط آمریکا، اسرائیل و برخی از کشورهای منطقه، رهبری و مدیریت می شود. محمد علی موحدی کرمانی، امام جمعه موقت تهران نیز معترضان را شیعه انگلیسی خواند.
یکی از عوامل نگرانی آخوندهای ایران این است که مبادا جنبش جوانان عراق، به داخل ایران سرایت کند که البته نگرانی شان بیجا نیست؛ چون تأثیر آن عمیق و اجتناب ناپذیر به نظر میآید. چنانچه از همین اکنون شعارهایی در تهران در تأیید اعتراضات عراق به گوش میرسد و از این که ملت ایران در حالت خشم و نارضایتی به سر میبرد، هرگونه تحرکی در کشورهای همسایه میتواند، به قیام مردم ایران علیه رژیم ایران منتهی شود.
https://www.independentarabia.com
این نوشته برگردان فارسی از مقالات منتشر شده دیگری است و منعکس کننده دیدگاه سردبیری روزنامه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.