آنطور که پژوهش مرکز آمار اطلاعات راهبردی وزارت کار نشان میدهد از این ۵۰۰ هزار کودک بیش از ۴۱۰ هزار نفر رسما مشغول کارند و حدود ۹۰ هزار کودک دیگر هم اگرچه بیکارند اما در جستوجوی پیدا کردن کار روزگار میگذرانند.
این پژوهش که خرداد امسال منتشرشده، براساس دادههای نیروی کار در سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ انجام شده است. آمارهایی که نشان میدهد در سال ۱۳۹۶ جهش قابلملاحظهای در حد ۱۰ درصد، در جمعیت کودکان کار پدیدار شده که قاعدتا بیتاثیر از بحران اقتصادی ایران نیست. بحرانی که از اواخر تابستان ۱۳۹۶ نشانههای آن پدیدار شد و رفتهرفته ابعاد بزرگتری پیدا کرد. بااینهمه وضعیت سال ۱۳۹۶ در مقایسه با عمق بحران اقتصادی در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ قابلمقایسه نیست؛ دورانی که شدیدترین رکود تورمی تاریخ ایران در آن رخداده و آسیبهای جبرانناپذیری به تمام اجزای جامعه ایران، بهخصوص اجزای شکننده و آسیبپذیر، بهطور خاص کودکان وارد کرده است.
آمار نیم میلیونی کودکان کار ایران، مهمتر از بهروز نبودن، کامل نیست. در بازخوانی آن باید به دو نکته مهم توجه داشت.
یکی اینکه این آمار صرفا جمعیت ۱۰ تا ۱۷ ساله را در نظر گرفته، درحالیکه در بسیاری از نقاط ایران کودکان زیر ۱۰ سال نیز بهناچار مجبور به کار میشوند.
و نکته دوم اینکه همه این کودکانی که در آمارگیریهای رسمی، نیروی فعال شمرده شدهاند، لزوما کودک کار نیستند. بلکه برخی از آنها در مشاغل موقت یا ساعت کاری محدود، کارآموزیهای فصلی و… یا در مشاغل خانوادگی مشغول به کارند. این قبیل فعالیت کودکان در بسیاری از نقاط دنیا رایج است و طبق استانداردهای بینالمللی مشمول تعریف «کودک کار» نمیشود.
سازمان بینالمللی کار چند معیار اصلی برای شناسایی کودکان کار در سن ۵ تا ۱۷ سال دارد. یکی فعالیت در سن کمتر از ۱۱ سال است. دوم حضور در فعالیتهای اقتصادی یا مشاغل خطرناک مثل معدن و ساختمان است؛ و سوم ساعت کار طولانی یعنی بیش از ۱۴ ساعت در هفته است. طبق برآوردهای آماری تقریبا نیمی از فعالیتهای اقتصادی کودکان در ایران را باید مشمول تعریف «کار کودکان» قرار داد.
طبق آمار اشتغال در سال ۱۳۹۶، چیزی در حدود دوسوم جمعیت کودکان شاغل در ایران در گروههای شغلی فعالیت داشتهاند که جزو مشاغل پرخطر است. بیش از ۵۲ هزار کودک ۱۰ تا ۱۷ ساله در دو گروه فعالیت خطرناک اقتصادی خطرناک معدن و ساختمان فعالیت داشتهاند که برای کودکان فعالیتهای اقتصادی خطرناک به شمار میروند.
کافی این آمار را با آمار کودکان بازمانده از تحصیل مطابقت دهیم تا به این نتیجه برسیم که چه جمعیت بزرگی از کودکان ایران در شرایط شکننده و پرخطر زندگی میکنند.
دادههای سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵ نشان میدهد جمعیت بیسواد در سن تحصیل، یعنی ۶ تا ۱۹ سال بیش از ۴۳۰ هزار نفر است؛ جمعیتی که بخش عمده آنها را کودکانی تشکیل میدهند که مطلقا از تحصیل جاماندهاند. اگر جمعیت کودکانی که بهطور موقت یا دائم ترک تحصیل میکنند را هم در نظر بگیریم طبق برآوردها جمعیت کودکان بازمانده از تحصیل به ۲ میلیون کودک هم میرسد.
بخشی از این کودکان بازمانده بهزور ازدواج میکنند و به فهرست آمار کودکهمسری اضافه میشوند، بخشی دیگر هم برای امرارمعاش خود و خانوادهشان وارد بازار کار میشوند و وزنه کودکان کار را در آمارها سنگینتر میکنند. کودکانی که تعداد قابلتوجهی از آنها در شرایطی سخت و دشوار و زیر سایه انواع و اقسام تهدیدهای انسانی و اجتماعی، روزگار سپری میکنند.
بخش نهچندان بزرگی از این جمعیت بزرگ آسیبپذیر را کودکان خیابانی تشکیل میدهند که بیش از بقیه کودکان کار در کانون دید و توجه عمومی قرار دارند، این کودکان در معرض انواع و اقسام خشونت و آسیبهای اجتماعی قرار دارند و خطر سوءاستفاده از آنها به اشکال مختلف جدی است.
ایران وایر*
https://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=200283