ایالات متحده آمریکا کارزار «فشار حداکثری» علیه ایران را ادامه میدهد. اگرچه تحریمها علیه تهران سختگیرانه هستند، ماجرای معافیت فعالیتهای مربوط به بندر چابهار در میان آنها به طور خاص روشنگر است. این معافیتها یک استدلال مرکزی واشنگتن را زیر سوال میبرد: تحریمها برای کمک به مردم ایران است.
دلیل اصلی معافبودن فعالیتهای اقتصادی در چابهار از تحریمها، رقابت استراتژیک دو بلوک قدرت در آسیای میانه و جنوبی است: چین و آمریکا. و دست بر قضا، حداقل در این مورد، ایران و هند و افغانستان در بلوک آمریکا قرار دارند و پاکستان در بلوک چین.
دولت ترامپ کارزار تحریمها علیه تهران را همچون قبل ادامه داده است، هرچند شیوع ویروس جدید کرونا فشارها بر واشنگتن برای کاستن از بار آنها را افزایش داده بود.
در آخرین موارد، ۲۷ مه، ایالات متحده به شرکتهای اروپایی، روسی و چینی ۶۰ روز مهلت داد تا به فعالیتهایشان در تأسیسات هستهای ایران پایان ببخشند. ۱۱ ژوئن نیز کمیته مطالعات جمهوریخواهان، بزرگترین کمیته پارلمانی اعضای جمهوریخواه کنگره آمریکا بستهی جدیدی از تحریمها علیه ایران و متحداناش را رونمایی کرد که بیش از ۱۴۰ ابتکار عمل جدید برای تحریم ایران را پیشنهاد میکند.
تحریمهای اقتصادی در کنار سیاستهای اقتصادی نولیبرال و بودجه ریاضتی و فساد ساختاری، فشار معیشتی بر مردم را افزایش داده و به فقر دامن زده است، هرچند مایک پومپئو، وزیر خارجه ایالات متحده چند ساعت پیش از بازگشت تحریمها در ۲۰۱۸ در مصاحبه با فاکسنیوز ادعا کرده بود این تحریمها آسیبی به مردم عادی وارد نمیکند. در واقع، وزیر خارجه آمریکا مدعی است که آمریکا مردم ایران را «میشنود» و در کنار آنها ایستاده و سیاستهایش «به خاطر خود مردم ایران، به خاطر آزادی، و به خاطر شرافت انسانی بنیادین است».
اما در میان این همه تبلیغات و هیاهو، یک مرکز مهم فعالیت بینالمللی اقتصادی ایران از تحریمها معاف مانده: طرح توسعه اقتصادی چابهار. هند، یک متحد اصلی آمریکا سرمایهگذار و ذینفع این طرح است و افغانستان نیز از توسعه بندر چابهار منفعت میبرد. منفعت این دو شریک ایالات متحده به نفع منافع داخلی خودش است. اما ماجرا به رقابتی عمیقتر از این مربوط میشود: رقابت چین و آمریکا.
چین در سالهای اخیر به عنوان یک قدرت نوامپریالیستی جهانی استراتژی خاصی را در پیش گرفته است: سرمایهگذاری در کشورهای با ریسک بالا برای سرمایهگذاری. این کشورها که شامل سرزمینهای دارای دولتهای شکننده مرکزی، درگیر جنگ داخلی، درگیر بحرانهای سیاسی مزمن و … هستند و در رده کمدرآمدترین کشورها قرار میگیرند، مقصد جذابی برای سرمایهگذاری غربی نیستند. چین از این خلاء استفاده و با عقد قراردادهای طولانیمدت زیرساختای، جای پای خود را در این کشورها محکم میکند.
پاکستان یکی از این کشورها است. اما تاریخ تنشهای پاکستان و هند بر سر پاکستان شرقی (بنگلادش کنونی) و کشمیر رابطه را پیچیدهتر هم کرده است.
چین، آمریکا ــ هند، پاکستان
دولتهای متخاصم هند و پاکستان دو دولت دارای سلاح اتمی هستند. نخستین رآکتورهای هستهای در پاکستان و هند در برنامهی جنگ سرد ایالات متحده، «اتم برای صلح» به راه افتادند. پس از آن چین و آمریکا به حمایت نظامی از پاکستان ادامه دادند و شوروی حامی نظامی هند شد.
چین و هند بر سر مرزهای مشترک در هیمالیا از دیرباز در تنش به سر برده اند. اکتبر ۱۹۶۲ نخستین درگیری نظامی بین دو کشور رخ داد و هند در برابر چین از شوروی و ایالات متحده کمک خواست اما دو ابرقدرت درگیر بحران موشکی کوبا بودند. هند شکست خورد. دوسال بعد چین نخستین بمب اتماش را آزمایش کرد. هند نیز سراغ ساخت بمب رفت اما گفت که به دنبال «انفجارهای هستهای صلحآمیز» است و ۱۹۶۸ از امضای «انپیتی» (معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای) سر باز زد.
دسامبر ۱۹۷۱، چند ماه پس از امضای معاهده «صلح، دوستی و همکاری» بین هند و شوروی، جنگ بر سر پاکستان شرقی بین دهلی نو و اسلامآباد در گرفت. چین و ایالات متحده هر دو از پاکستان حمایت کردند. هند اما پیروز شد. ۱۹۷۴ هند به نخستین دستگاه انفجاری اتمی دست یافت و آن را در آزمایش «بودای خندان» را تست کرد. پاکستان نیز به کمک دانشمندی که در هلند تجربه اندوخته بود، نخستین دستگاه را ۱۹۸۳ امتحان کرد. هر دو کشور ۱۹۹۸ تسلیحات قابل شلیک اتمی را به فاصله اندکی آزمایش کردند. چین و بریتانیا در مسیر نظامیسازی اتمی به پاکستان کمک کردند و شوروی به هند.
پس از سقوط شوروی و چرخش به راست دولت هند، آمریکا به حامی استراتژیک هند بدل شده تا جای پای محکمی در نزدیکی مرزهای رقیب اصلیاش، چین داشته باشد. از سوی دیگر، چین نیز با پیگیری سیاست همکاری اقتصادی گسترده با پاکستان، هم در رقابت با هند منفعت میبرد و هم در رقابت با آمریکا.
پاکستان به طور خاص برای پروژهی افغانستان ایالات متحده اهمیت دارد. اسلامآباد به حمایت از طالبان افغانستان و دیگر گروههای شورشی اسلامگرا پس از حمله آمریکا متهم است. افغانستان از همه سو در محاصره خشکی است و وابستگی این کشور به مسیرهای واردات کالا از پاکستان نیز کابل را در برابر اسلامآباد آسیبپذیر میکند. یکی از این مسیرها از بندر گوادر در بلوچستان پاکستان به مرزهای خاکی افغانستان است.
کنترل عملیاتی بندر گداور در دست کمپانی هولدینگ بندرهای خارجی چین است و بخش مهمی از طرح «کریدور اقتصادی چین ــ پاکستان» (CPEC) و زیرمجموعهای از طرح جاهطلبانه اقتصادی پکن موسوم به«کمربند و جاده» (جاده ابریشم جدید) به حساب میآید.
۲۰۱۵ بود که توسعه گداور تحت این طرح با بودجه ۱,۶۲ میلیارد دلاری آغاز شد. چین برای ۴۳ سال این بندر را در اجاره خود دارد. ارزش مجموع پروژههای کریدور چین ــ پاکستان به ۶۲ میلیارد دلار میرسد.
۱۴ ژانویه ۲۰۲۰ پاکستان بندر گوادر را برای مسیر تجاری با افغانستان افتتاح کرد و کالاهای وارادتی برای افغانستان با کامیون از طریق این بندر منتقل شدند. افغانستان پیش از این به مسیرهای خاکی دیگر از بندرهای کراچی و بندر قاسم وابسته بود.
معافیت چابهار از تحریمها
ایالات متحده که هنوز جنگ ۱۸ سالهاش در افغانستان پایان نیافته، از چندین سال پیش علناً پاکستان را به بیثباتکردن افغانستان متهم کرده و کمکهای نظامی خود به این کشور را از ۲۰۱۸ معلق کرد. اسلامآباد به نوبه خود مدعی شد که ۳۰۰ میلیون دلار کمک معلقشده ایالات متحده در واقع هزینه منابع مصرفشده پاکستان در «جنگ علیه ترور» است و نه کمک مالی.
در عوض، هند به آمریکا قول داده که در بازسازی افغانستان مشارکت میکند. دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده بارها گفته متحدان این کشور باید هزینه محافظت از سوی آمریکا را بپردازند. ترامپ به علاوه به دنبال کاهش هزینههای جنگ افغانستان است.
یک سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده درباره معافیت فعالیتهای مربوط به توسعه در بندر چابهار از «فشار حداکثری» به شبکه خبری الجزیره گفته است:
«پس از ملاحظات بسیار، دولت در نوامبر ۲۰۱۸ تصمیم گرفت معافیت محدودی … برای بخشی از فعالیتها در نظر بگیرد که در بازسازی و توسعه افغانستان موثرند، و افغانستان جز منافع امنیت ملی کلیدی آمریکا است. این استثناء … به فعالیت بندر چابهار در حمایت از اهداف مذکور مربوط میشود».
بندر چابهار مسیری برای ورود کالاهای هندی به افغانستان مهیا میکند که دهلی نو پیش از این بدان دسترسی نداشت. این مسیر از اهمیت استراتژیک پاکستان برای کابل نیز میکاهد.
رقابت استراتژیک با چین مولفهی مهمتری از این است. درحالیکه چین به سرمایهگذاری انبوه در پاکستان میپردازد، ایالات متحده در سوی دیگر به حمایت از هند میپردازد که همین حالا نیز با چین در تنش مرزی به سر میبرد.
آمریکا هنوز به جنگ تجاری خود با چین پایان نداده و تنشهای دو کشور پس از بحران کرونا و اعتراضهای هنگکنگ افزایش یافته است. به علاوه، دریای جنوبی چین کانون دیگری از تنشها بین دو ابرقدرت است.
در حقیقت، مقامهای امنیتی و نظامی آمریکا اعلام کرده اند که چین بزرگترین خطر بلندمدت برای واشنگتن به حساب میآید؛ خطری بسیار جدیتر از تهران یا کره شمالی.
رویکرد قدرت امپریالیستی ایالات متحده به تحریمها علیه ایران در نمونه چابهار نشان میدهد که واشنگتن به فکر «آزادی و دموکراسی در ایران» نیست و وقتی پای رقابت با حریف اصلی، چین در میان باشد، حاضر است با جمهوری اسلامی در یک جبهه قرار بگیرد.