بلوچستان و سواحل ان ،رقابت قدرتها خارجي ومسعله توسعه همه جانبه بلوچستان:
درتحولات سالیان اخیر و با اهمیت یافتن فزاینده دریای مکران (بلوچستان) به عنوان خط وصل خلیج منطقه و اقیانوس هند دکترین نظامی توسعه نفوذ بخصوص نیروی دریایی برای جمهوري اسلامی، در بندر عباس ،چابهار؛ جاسک و ديگر سواحل مكران اهمیت فراوانی یافتند.
با شروع پروژه گوادر در بلوچستان شرقی (پاکستان) توسط چین، و نگرانی بيشتر آمریکا و هند در این خصوص ، اهمیت منطقه وخاصا موقعيت جنوب بلوچستان بخصوص چابهار چند برابر شده ،و با آغاز بازار يابي و عرضه و تقاضاي منابع منطقه و چابهار در سطح بین المللی برای حضور نظامی و سرمایه گذاری، و همچنين باز شدن بيشتر پای روسیه و کشف نفت ،گاز و …در سواحل مکران و وجود ديگر معادن و منابع انرژيزا همه و همه،، این منطقه را بيش از قبل به یکی از پر اهمیت ترین مناطق استراتژیک جهان و در واقع منطقه نبرد مستمر و جدید ابرقدرتها و هم پيمانانشان در اسياي ميانه,مركزي و خاور دور تبدیل كرده است.
جمهوری اسلامی که ظاهرا سیاستی ھمسو و روابطی حسنہ با اسرائیل و آمریکا و سعودی ندارد، و از طرفی خواسته يا ناخواسته فعلا در اغوش و بيش از قبل متمایل بہ شرق می باشد،،،
با روی کار آمدن دونالد ترامپ در کاخ سفید و آغاز سیاست فشار حداکثری به ایران بنظر ميرسد ديوان سالاران مركز گرا و خودشيفته در تهران به طور کامل در جبھہ و جناح شرق قرار گرفتہ اند،، كه بنظر ميرسد بنوعي اين همكاريها کمکی ھم برای بقا و حفظ نظام از، آسیبھاي نا كارامدي سيستم ديوانسالاري ومحدود كردن فعاليت مخالفان داخلی و خارجي است کہ روز بہ روز بہ جمعیت انھا افزودہ میشود.
از آن سو ، کوتاه شدن دست رژيم در خارج،، سران جمهوري اسلامي را وا داشت كه بيشتر پای قدرتهايي چون چین ، روسیه و هند را به ایران و خاصا به بلوچستان باز کند.
این رويكرد در ابتدا بيشتر با هند آغاز شد اما بخاطر مناسبات هند و آمریکا و چرخش دو لبه هند در اجرای تحریم های آمریکا و کم کاری در تعهداتش خصوصا در بندر چابهار، ديوانسالاران تهراننشين را بر آن داشت که “چین” رقیب هند را بيشتر و علنا وارد بازی منطقه بخصوص چابهار و کل سواحل بلوچستان کنند،بدین گونه که کریدور سینگ کیانگ – گوادر به چابهار و از آنجا گوياً به ترکیه و آذربایجانً ديگر مناطق وصل شود.
چین که به بنوعي سرمایه گذاری بر روی کشورهای تحت فشار و مقروض مشهور است از فرصت استفاده کرده و گفته ميشود قرار داد 25 ساله ای را با دولتمردان كنوني تهرانشين به امضا رسانده (در شرف انجام) که بنظر ميرسد دست چین را برای استفاده امنیتی، نظامی و وترجيحا اقتصادی در ایران بخصوص در بلوچستان عقب نگه داشته شده =در چابهار و جاسک و….باز می کند.
این برنامه چندجانبه نيز بيشتر از قبل مورد توجه روسيه نیز قرار گرفته است، و در اين برهه، زمان مناسبتري براي روسیه بوجودامده تا آرزوی چند سده خود را برای دستیابی به آب های گرم بيشتر از قبل فراهم مي کند و با ديپلماسي مخصوص بخود و فشار بر ديوانسالاران تهران نشين ظاهرا موفق شده که اجازه تاسیس چندين پایگاه نظامی و اقتصادی در منطقه را بدست آورد.
اکنون واضح شده كه پايه مثلث ایران چین و روسیه در سواحل مكران …و چابهار بنوعي شکل گرفته است كه بعد از چين هند نیز در این میان برای تسريع منافع و مصالح خود در منطقه …و افغانستان و فروش کالاهای خود در آسیای ميانه و مركزي و دور زدن پاکستان چاره ای نمی بیند جز تعامل وهمكاري بيشتر با دولتمردان تهران نشين و از این طریق مصالح خود را پیش میبرد که می توان انرا به عنوان پایه ای چهارم اما متزلزل در نظر گرفت.
این حضور نظامی امنیتی وترجيحا اقتصادي دولتهاي مذكور موقعیت بظاهر ديوانسالاران در ایران را از چند جنبه تقویت می کند :
1- کند کردن موقتیِ فروپاشی كامل اقتصادی و سیاسی۔۔۔
2. نارضايتها تا حدودي مهندسي شده،مهار وسرکوب ميشونند،وظاهر ا به بقای نظام می افزاید،،
اما در اين ميان قابل ياداوريست كه همزمان با تقویت روابط جمهوري اسلامي در جبهه روسیه ،چین و…،عملا خطری بالقوه برای کشورهای عرب حوزه خلیج بوجود امده که قابل اغماض نيست ، از این رو در سالهای اخیر ما شاهد عادی سازی روابط بین عربها و اسرائیل بودیم که اولین آثار رسمی آن با عادی سازی روابط بین اسرائیل و امارات ،بحرين و..: مشاهده شد که بقیه کشورهای عربی نیز به همین سمت در حرکت اند.
این موضوع پای اسرائیل و هم پيمانانش را برای افزایش نفوذ در دریای عمان ،تنگه هرمز و كلا در منطقه بيشتر گسترش ميدهد، اسرائیل احتمالا در اولین قدمها پایگاه های نظامی و همکاريهاي امنیتی -اقتصادي قابل اعتنایی با امارات و ديگر كشورهاي منطقه خواهد داشت و همچنین در جزیره “سقطره” یمن نیز تجهیزات نظامی و پایگاه های کنترل دریایی برقرار کرده،ودر صدد گسترش ان به ديگر مناطق هستند .
در این وضعیت و پيشرفت روابط و منافع كشورهاي مذكور ما شاهد بهم ريختن معادلات سابق وصف بنديهاي جديد و بوجودامدن نيروهاي الترناتيو در خاورمیانه واسياي ميانه و مركزي و كشورهاي همجوار هستیم که وضعیت را به سرعت و غیر قابل پیشبینی به سمتي “نامعلوم” حرکت می دهد، حضور همزمان اسرائیل، آمریکا، کشورهای عربی از یک سو، ایران، چین و روسیه و…در سوی دیگر كل منطقه ،دریای عمان بخصوص بلوچستان را شبیه طعمه اي برای جنگ رو به رو بین دو جبهه در دو سوی اب و خشكي ساخته است.۔۔
هر چند بازیگران این نبرد با”اتش زير خاكستر” تاکنون از هر گونه درگیری بظاهر رسمي نظامی دوری می کنند ،اما درحمله هاي لفظی گاه و بیگاه بهمراه مانورهای نظامی مختلف نشانگر انبار باروتی است که روزی شاید نه چندان دور به مرحله انفجار برسد.
بلوچستان که در اين مرحله حساس در يكي از كانونهاي اصلی این صف آرایی جدید قرار گرفته و بنظر ميرسد “بازی بزرگ ديگري “بسرعت در راه است…
بازیی بزرگی که هم اکنون آغاز شده است بنوعي ادامه پيشينه بازی بزرگ بین دو ابرقدرت بریتانیا و روسیه حدود 150 سال پیش 1871م كه آثارش منجر به شکل گیری مرز گلداسمید در بلوچستان و اشغال این سرزمین توسط انگلیس و حاکمان وقت ایران شد،، ميباشد، که در واقع بيشتر نتيجه منفعت طلبي و کنش و واکنشهای متحدان انها بود.
این صف آرایی جدید در منطقه و بلوچستان با مرزهای مصنوعي و قدیمی که باعث تقسیم و تیکہ شدن این سرزمين را شد؛؛؛ همانند گذشته هیچ توجهی فراگير به حقوق واقعي ملت بلوچ و توسعه همه جانبه براي رفاه و كاميابي بلوچها ندارد و بيشتر به قدرتهای منطقه ای اقبال نشان میدهد، لذا ،اين وضعيت برای بلوچ و اينده بلوچستان خطری جدی محسوب می شود. بدينمنوال ،ميتوان گفت كه: یکی از دلایل اين اسيب پذيري براي بلوچها عدم حضور قدرتمند خود انهادر معادلات سیاسی ميباشد که نیاز به جبران هر چه سریع دارد، ؛؛؛
اما آنچه قابل اغماض نیست “مساله ملت بلوچ و سرزمين بلوچستان است که نباید در این پیکارها به ان كم بها داده شود، بلوچ در بازی بزرگ كنوني با تلاش اگاهانه و هماهنگ یا حقوقش را می ستاند و یا برای همیشه در عقب نگهداشتگي مي ماند،
بنابراين:
توجه و تمرکز هر چه بیشتر فعالين و كنشگران ملت بلوچ به مسائل سیاسی، هویت ملی و مطالبہ حقوق و منافع ملی خود در این موقعيت حساس حیاتی است،
چرا که در بازی بزرگ كنوني اگر حرکتی همه جانبه ،فراگیر و ملی وجود نداشته باشد این امکان وجود دارد که ملت بلوچ با تبعات سنگین جدیدی همچون عقب نگهداشته شدگي ؛ عدم توسعہ متوازن و بروز ،و بیش از پیش به تحليل رفتن در اجتماعات غير بومي مواجه شود.
کما اینکه طرح تغییر بافت جمعیت بلوچستان توسط سیستمی کہ نگاھی متفاوت، ھمراہ با تبعیض و تمركزگرا ،،، با یاری چین روسیه و … با افزایش حدود 10 میلیون نفر جدید به سواحل بلوچستان با ترفندهاي مختلف همانند (توسعه منطقه ساحلي مكران)در جریان است که به طور مستقیم موقعيت،برجستگي بلوچ و سرزمين بلوچستان را تحديد می کند که اين خود ميطلبد تا پيشكسوتان و كنشگران متنوع داخلي و خارج بلوچستان دست به تشكيل و ساماندهي احزاب و سازمانها، و تشکلھای قانونی و تعادل گرایِ نوين ملي و منطقه اي و يا حداقل تلاش بيشتري در همكاري نزديك با احزاب سیاسی و تشكل هاي موجود در سطح ملی و بين المللي كرده و همگي در حد توان با گسترش خرد جمعي دست در دست هم داده و متحدانه جمعیتھایی شکل داده تا با تلاش اگاهانه نقش قابل اعتنایی در این میان برای دستیابی به حقوق ملی مردم بلوچ و توسعه همه جانبه بلوچستان ایفا کنند.۔۔
كوشش ،پايداري و پيروزي در اين تلاش ملي، رفاه و كاميابي همگاني را نؤيد ميدهد.
دكتر عظيم شيراني مقيم اكسفورد-انگلستان.
September 2020
ایمیل