شمارش معکوس برای انتخابات آمریکا آغاز شده است و عدهای را امیدوار کرده که شاید بازگشت به برجام و روی کار آمدن بایدن بتواند وضعیت اسفبار اقتصاد کشور را متحول کند. طی چهار سال گذشته فشارهای حداکثری و تحریمهای گستردهای علیه ایران اعمال شد و میزان فروش نفت ایران به پایینترین میزان رسید. تحریمهای بانکی، شرکتهای بیمه، شرکتهای نفت و گاز و پتروشیمی، شرکتهای کشتیرانی و تعدادی از افراد حقیقی در لیست تحریمهای آمریکا قرار گرفتند. وجود این فشار حداکثری، اقتصاد ایران را با چالشهای جدی روبه رو کرد و وعدههای انتخاباتی بایدن مبنی بر بازگشت به برجام، باعث شکل گرفتن این تفکر شد که او میتواند فرشته گمشده حل مشکلات اقتصادی کشور باشد،
اکونومیست در تازهترین گزارش خود درباره اقتصاد ایران میگوید که این کشور 12 درصد کاهش، یکی از بزرگترین رشدهای منفی را در دهههای اخیر تجربه خواهد کرد. به این ترتیب رشد اقتصادی ایران سه سال رشدهای منفی با اعداد بزرگ را تجربه میکند و نزدیک به 20 درصد کوچکتر میشود و اگر این را با رشد جمعیت ترکیب کنیم اقتصاد ایران در سه سال با سقوط 25 درصدی درآمد سرانه روبهرو میشود. این اعداد بزرگ پیامدهای پیچیده و دشواری برای زندگی ایران و ایرانیان به دنبال خود دارد. با توجه به اینکه متوسط رشد اقتصادی کشور از سال 1391 تا 1398 نزدیک به صفر درصد گزارش شده و همچنین تورم در ایران پس از ونزوئلا، زیمبابوه و آرژانتین در رتبه چهارم جهانی (میانگین نرخ تورم جهانی در سال 2018 معادل 4.2 درصد بوده است) قرار دارد. ضمن اینکه ایران یکی از بدترین روندها در توزیع درآمد را دارد. و نابرابریهای اقتصادی در سطحی وسیع دیده میشود. این ارقام و اعداد بسیار هشداردهنده است. رشد منفی اقتصادی در سه سال اخیر بر ابعاد فقر وسیعا افزوده است
مشکل اصلی اقتصاد دروغ و فرافکنی است
اما حسین راغفر، اقتصاد دان نزدیک به رژیم ، با تأکید بر اینکه مسئله اصلی اقتصاد کشور آمریکا و تحریمها نیست، میگوید: مشکل اصلی اقتصاد دروغ و فرافکنی است تا اذهان عمومی را از واقعیتهای تلخی که حاکمیت بر سر مردم آورده است، منحرف کند. بهطور دائم دلیل اصلی مشکلات کشور، آمریکا عنوان میشود، درحالیکه این مشکلات از عملکرد حاکمیت است. هیچ ربطی به تحریمها ندارد، بلکه حاکمیت بر سر اقتصاد ایران آورده است مشکل از عملکرد در داخل کشور است.
مافیای داخلی برای حل مشکلات اقتصادی آدرس غلط میدهد
وی درباره تأثیر انتخابات آمریکا بر وضعیت اقتصاد ایران گفت: پیروزی بایدن یا ترامپ ارتباطی با وضعیت اقتصاد کشور پیدا نمیکند، زیرا سیاست خارجی آمریکا در قبال خاورمیانه و بهخصوص ایران براساس منافع امریکا در این منطقه هست. وهیچ تغییر چشمگیری برای ایران به همراه نخواهد داشت؛ به یک دلیل روشن که ریشه بسیاری از نابسامانیهای اقتصادی و گرانیها در کشور را باید در همین حاکمیت دید.
روشن است که وقتی تحریمها مؤثر هستند که ظرفیتهای تولیدی در داخل کشور تحت تاثیر آن نابود شوند. اما ظرفیتهای تولیدی از دولت نهم به بعد رو به تخریب گذاشته و کشور وابسته به واردات شد بهطوریکه حجم واردات از 16 میلیارد دلار در سال 84 به 90 میلیارد دلار در سال 90 رسید. به این ترتیب هر روز پیش از پیش منابع تولید از بین رفته است. مملکت را وابستهتر و بدلیل ایجاد نوعی از نوکیسه گان، مصرفگرایی ترویج پیدا کرد. و به این ترتیب منافع ارز حاصله از این واردات عمدتا به جیب آنان رفت که تقریبا بیش از نصف اقتصاد ایران و واردات کشور و تمامی اسکله های کشور را در دست دارند: یعنی سپاه. اما سپاه حاضر نیست که از این سودهای کلان دست بکشد و همچنان به تخریب منابع تولید با وارد کردن کالا از چین و غیره پرداخته و مردم را به فقر و فلاکت بیشتر سوق میدهد.
در سال های 97 و 98، طبق آمار بانک مرکزی 180 میلیارد دلار صادرات از کشور صورت گرفته، اما معلوم نیست ارز حاصل از این صادرات در کجا استفاده شده است. طبق بررسیهای انجامگرفته، با همین ارز حاصل، امکان تأمین کالاهای اساسی و تولیدی برای سه سال تا 35 میلیارد دلار کفایت مینمود.
گذشته از این درآمدهای عجیبی به جیب بنگاههای خصولتی (شرکتها و بنگاههای اقتصادی بزرگ دولتی واگذار شده به سپاه و نهادهای وابسته به خامنه ای به قیمت بسیار ارزان) واردشده است که حاضر نیستند آن منابع عظیم مالی را از دست بدهند. امسال 600 هزار میلیارد تومان حاصل از زد و بند به جیب فولادیها، پتروشیمیها و صاحبان معادن رفته است. متأسفانه شبکههای مافیایی در اقتصاد، منافع خاصی را دنبال میکنند و به همین علت اجازه انجام هیچ تغییری را نمیدهند. و این شبک مافیایی چه کسانی جز سپاه و دایره های نزدیک به حاکمیت میتوانند باشند.
نتیجه گیری:
بعد از برجام بیش از 150 میلیارددلار پولهای بلوکه شده ایران آزاد شد و تا باز پس کشدن آمریکا از برجام و آغاز تحریمها، رژیم ایران روزانه حداقل دو میلیون بشکه نفت فروخته است. با اینحال قیام 2017 و 2019 بر پایه فقر و گرانی و بیکاری شکل گرفت و حکومت را بلرزه در آورد.
رژیم واپسگرای ایران با سیاستهای جنگ طلبی و ایجاد انواع گروههای شبه نظامی در سراسر خاورمیانه ضمن انهدام منابع تولیدی و زیر ساختهای آن تمامی ثروت کشور را نابود ساخته است و بجای آن فقر مثال زدنی را در یکی از غنی ترین کشورهای جهان بوجود آورده است.
اما رژیم ایران و لابیهای آن در سراسر جهان اینطور وانمود میکنند که سبب فقر و فلاکت کنونی بیش از هفتاد در صد مردم ایران، تحریمها هست. از همین رو است که مشکل بزرگ اقتصاد ایران حاکمیت چپاول و فساد نهادینه شده است