امروز و در کمتر از دو هفته پس از فروکش کردن اعتراضات در بلوچستان بار دیگر بین مردم و نیروهای سرکوبگر انتظامی در بندر کوهستگ درگیریهایی رخ داده است که بنا به گفته منابع محلی بلوچ منجر به کشته و زخمی شدن دو شهروند بلوچ شده است. پس از شلیک مستقیم نیروهای انتظامی و جان باختن یک سوختبر که کمپین فعالان بلوچ هویت وی را «شه رسان رئیسی» اعلام کردهاند مردم خشمگین چندین قایق نیروهای دریابانی را به آتش کشیدهاند.
اعتراضات گستردهای که از چهارم اسفندماه در سراوان شکل گرفت، به سرعت به اکثر شهرهای دیگر بلوچستان مانند زاهدان، ایرانشهر، قلعه بید، شورو، سرجنگل، خاش و میرجاوه کشیده شد. جرقه آغاز اعتراضات، اجرایی شدن طرح «رزاق» توسط سپاه پاسداران بود که با مسدود کردن مسیر تردد سوختبران موجب اعتراض آنها شد. اعتراضی که با آتش مستقیم نیروهای سپاه پاسداران به خاک و خون کشیده شدە و در نتیجه آن، دست کم 17 نفر کشته شدند. بنا بر گزارشها اکثر جانباختگان جوانان زیر سی سال بودند.
انتشار تصاویری از کشتار فجیع سوختبران، باعث اعتراض شدید مردم سراوان و هجوم به فرمانداری سراوان شد. اعتراضاتی که به سرعت به سایر شهرهای استان نیز کشیده شدە و منجر به رویارویی مردم و نیروهای نظامی شد. طبق رویه جمهوری اسلامی در هنگام بروز اعتراضای مردمی، اینترنت استان قطع شد تا در سکوت کامل خبری و پشت درهای بسته، فریاد اعتراض بلوچها در گلو خفه شود. گستردگی و ادامه یافتن اعتراضات مردمی موجب شد نیروهای سرکوبگر از استانهای همجوار به مناطق اعتراضی گسیل داده شوند. هنوز آمار مشخصی از تعداد جان باختگان این اعتراضات در دست نیست اما منابع محلی شمار کشته ها را دست کم 54 تن «37 معترض و 17 سوختبر» گزارش کردهاند.
طرح «رزاق»؛ به نام بلوچ، به کام سپاه
رزاق، از ریشه رزق و به معنای «بسیار رزق دهنده» نام پرطمطراق پروژهای است که اولین دستاوردش به خاک و خون کشیدن سوختبران و داغدار کردن بلوچستان بود! سپاه پاسداران در این پروژه دو هدف اساسی را دنبال میکند: دور زدن تحریمها و اخلال در آخرین راه ارتزاق مردم بلوچستان. در این طرح معامله سوخت تنها در جایگاههای تحت نظارت سپاه امکان پذیر است و سپاه بدون اینکه ردپایی از خود به جای بگذارد در سود عاید از فروش سوخت توسط سوختبران شریک میشود.
از سوی دیگر بنا به گفته عبدالله عارف، مدیر کمپین فعالان بلوچ «این طرح تنها مشمول ساکنانی میشود که تا شعاع 20 کیلومتری مرز زندگی میکنند. این در حالی است که سوختبری کسب و کار فراگیر ساکنان استان است» و با اعمال این ممنوعیت راه ارتزاق خانوادههای بسیاری سد میشود. البته این همان چیزی است که سپاه پاسداران دنبال آن است. اما چرا سپاه پاسداران چنین سیاست خصمانهای را در قبال بلوچستان دنبال میکند؟!
«تنگه احد» حکومت ایران
علی خامنهای سالها پیش در یکی از سخنرانیهایش از استان سیستانوبلوچستان با نام «تنگه احد» نام برده است. در واقعه «جنگ احد» سپاه اسلام در منطقه «تنگه احد» با سپاه «مشرکین و کفار» روبهرو شدند و در اثر «غفلت» گروهی از سربازان مسلمانان، سپاه اسلام متحمل شکست شد.
رمزگشایی و قرینەسازی سخنان خامنهای چندان دشوار نیست: بلوچستان منطقهای است فوق امنیتی، که دشمنان هموارە در آنجا مترصد حمله به منافع جمهوری اسلامی هستند.
اینکه بلوچستان به عنوان قسمتی از سرزمین ایران، منطقه جنگی و مأوای دشمنان تلقی میشود به خودی خود گواه مظلومیت بلوچستان است. از آنجا که رهبر ایران علاقه وافری به ساختن دشمنان خیالی در اطراف خود دارد، شاید صلاح دیده علاوه بر داشتن «دشمنان موهوم خارجی»، پای یک «دشمن موهوم داخلی» هم همیشه در میان باشد تا سر بزنگاه کاسە کوزهها را بر سرش بشکند. چه جایی بهتر از بلوچستان؛ منطقهای دور از مرکز، با فرهنگ و زبانی متفاوت از مرکز و البته مذهبی مغضوب حاکمیت.
همین ارزیابی خامنهای کافی بود که سایه نیروهای امنیتی و سپاه پاسداران بر سر بلوچستان سالهای سال سنگینی کند. سایهای که ارمغانش چیزی جز فقر و محرومیت روزافزون در تمام زمینههای فرهنگی، آموزشی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی نبوده است.
بلوچستان؛ مجمع المظالم حکومت ایران
اگرچه بلوچستان در رژیم سابق هم حال و روز خوشی نداشت اما با بر سر کار آمدن جمهوری اسلامی و تشدید فضای امنیتی و تبعیضهای سازمان یافته، بیش از پیش به محاق بیمهری حکومت فرو رفت. بلوچستان سالهاست که تحت کنترل و مدیریت کامل سپاه پاسداران اداره میشود. با تحمیل سیستمایک فقر، بیسوادی و تبعیض امروز کار به جایی رسیده است که بلوچستان رتبه آخر را در تمام شاخصهای توسعه و پیشرفت داراست. از این رو بیهوده نیست که بلوچستان را «مجمع المظالم» جمهوری اسلامی بنامیم.
وضعیت اقتصادی
طبق اظهارات نماینده خاش در مجلس شورای اسلامی در سال 94، «درآمد استان کمتر از ۱ درصد تولید ناخالص ملی است و بیش از 70درصد از مردم استان سیستان و بلوچستان زیر فقر مطلق زندگی میکنند». شرایط اشتغال و کارآفرینی در این استان، با آمار 50 درصدی بیکاری وضعیتی بسیار اسفناک دارد. جوانان بلوچ برای امرار معاش مجبورند به پاکستان بروند یا برای کارهای فصلی به استانهای دیگر ایران مهاجرت کنند. کشاورزی به دلیل عدم حمایت دولت و خشکسالی از بین رفته و وضعیت اقتصادی را وخیمتر کرده است.
نگاهی به ولخرجیهای حکومت در سرزمینهای خارج از مرز جغرافیایی ایران، نظیر یمن و سوریه و حتی کنیا و اوگاندا شاهدی تلخ بر این مدعا است که در مورد اکثر مناطق اقلیتی ایران و بویژه بلوچستان، سیاست حکومت نه بر پایه هویت ملی که بر پایه ایدئولوژی بلندپروازانه هلال شیعی بنا شده است، حال اگر در این بین تکهای از خاک ایران «وصله ناجور» بود و در این هلال مقدس قرار نگرفت، باکی نیست!
وضعیت آموزش
سیستان و بلوچستان را میتوان رکورددار درصد بازماندگان از تحصیل کشور دانست. حدود 50 درصد کل کودکان بازمانده از تحصیل در سطح کشور متعلق به استان سیستان و بلوچستان و عمدتا منطقه بلوچستان هستند.
بنا بر ادعای مسئولان رسمی، بیش از 700 مدرسه خشت و گلی در سیستان و بلوچستان وجود دارد و بیش از نیمه از کلاسهای درس نیازمند تخریب، بازسازی و مقاومسازیاند.
متوسط فاصله مدارس روستایی 30 کیلومتر است و یک سوم از کلاسهای درس در فضاهای غیراستاندارد برگزار میشود. مدرسههایی که فقط نام مدرسه را یدک میکشند. مدرسههایی کپری، بدون آب، برق و حتی وسایل بهداشتی و با کلاسهایی بدون نیمکت و تخته سیاه.
شرط عقل این است که باید کمبودها را جبران کرد، اما سیاست «تنگه احد» نظام در بلوچستان هموارە بر تشدید کمبودها بنا شده، سیاستی که بر تحمیل بیسوادی و عقب نگهداشتن بلوچها استوار است. سیاستی که باعث کاهش نرخ سالانه بودجه آموزشی در بلوچستان شده است. چیزی که نماینده خاش در مصاحبهای از آن به عنوان «فقدان عدالت آموزشی» یاد کرد.
وضعیت بهداشت و درمان
سهم بهداشت و درمان بلوچستان وضعیت بهتری نسبت به سایر شاخصها ندارد. به گفته رئیس شورای استان سیستان و بلوچستان در سال 97، «جنوب استان از نظر بهداشتی پایینترین شاخص را در سطح کشور دارد» و «آمار مرگ مادران باردار و کودکان زیر یک سال در جنوب استان سیستان و بلوچستان افزایش یافته است». کمبود تختهای بیمارستانی، خشکسالی و متعاقب آن استفادە از آبهای آلوده برای موارد شستشو و حتی آشامیدن از دیگر معضلاتی است که تلاش برای برطرف کردن آنها، از دیوار وعدههای انتخاباتی مسئولان فراتر نرفته است.
وضعیت اجتماعی
جای تعجب نیست که هزاران نفر از ساکنان بلوچستان یا همان «تنگهاحد» رژیم ایران، از داشتن شناسنامه، برگه شناسایی رسمی بیبهره باشند! اغلب این افراد پدر غیرایرانی دارند و حاشیهنشین شهرهای بزرگ هستند و امکان استفاده از همان حداقل خدمات درمانی و رفاهی را هم ندارند.
استان سیستان و بلوچستان کمترین سن امید به زندگی را بین تمام استانهای ایران دارد که از استانهای برخوردار کشور، 10 سال کمتر است.
سرخوردگی، افسردگی، فقر و بیکاری باعث شده اعتیاد به انواع مواد مخدر سنتی و صنعتی در بین زنان و مردان بیداد کند به نحوی که چابهار بیشترین نرخ رشد معتادان در کشور را داراست.
پاکسازی قومی – مذهبی
طرح «رزاق» اولین پروژهای نیست که زندگی و معیشت بلوچستان را تحت تاثیر قرار داده است. تغییر بافت قومی–مذهبی منطقه بلوچستان و ذوب کردن آن در ظرف مطلوب حکومت، طی سالهای متمادی به شدت تمام دنبال شده است. یکی از این طرحهای به اجرا درآمده در بلوچستان طرح «توسعه سواحل مکران» است. طرحی که با چراغ سبز خامنهای با عنوان «آبادسازی سواحل مکران» در دستور کار قرار گرفت. اما نتیجه بدیهی آن پاکسازی ساکنان بلوچ و اهل سنت منطقه و جایگزینی آن با نظامیان و نیروهای وابسته به نظام است. پیشتر و در طرحی مشابه، ساکنین بومی چابهار هم مجبور به واگذاری زمینهایشان به دولت کوچ اجباری از منطقه شدند.
بلوچستان؛ آبی که از سر گذشت
طی چهل سال گذشته، بلوچستان شاهد حرکات اعتراضی و بعضا مسلحانه علیه حکومت بوده است. اما در هیچ کدام از اعتراضات گذشته مردم بلوچ مستقیما و برای چند روز متمادی رو در روی حکومت در کف خیابان فریاد اعتراض و حق خواهی خود را بلند نکردند. بلکه اعتراضات توسط جنبشها و گروههایی هدایت میشدند که به لحاظ امنیتی بودن فضای منطقه، امکان تعامل نزدیک با مردم را نداشتند. تغییر فاز مبارزات بلوچستان از درگیریهای مسلحانه که هموارە با مشت آهنین حکومت درهم شکسته شده به سمت اعتراضات خیابانی، نشان از بالا رفتن شعور سیاسی، سرریز شدن صبر و اتحاد مردم بلوچستان است.
اگرچه حکومت توانست کنترل این اعتراضات را پس از چند روز در دست بگیرد، اما قطعا آن را یک پیروزی برای خود نمیداند. زیرا نیک میداند که اعتراضات بلوچستان شکلی جدید پیدا کرده است. بلوچستان خسته از چهل سال فقر و تبعیض و بیگانه پنداشته شدن اکنون آب از سرش گذشته است و سیاست مشت آهنین دیگر در مقابل آن کارساز نخواهد بود. اعتراضات اخیر ثابت کرد بلوچستان دیگر بلوچستان مظلوم سالهای قبل نیست که تحمیل انواع و اقسام ظلمها را به جان بخرد و آخ نگوید. بلوچستان آبی است که به جوی برنمیگردد.