جمهوری اسلامی در نهایت کشته‌شدن سه نفر را پذیرفت


سناریو سوم، برنامه‌ریزی امنیتی برای سرکوب

برای بررسی سناریو سوم نیاز به شرحی کوتاه است. جمهوری اسلامی ایران برای حل مشکلات سیستان و بلوچستان و دیگر استان‌هایی که با بحران‌های امنیتی در مناطق مرزی ایران مواجه هستند یک دکترین مشخص دارد. «برخورد امنیتی و کنترل از طریق سرکوب و تهدید مخالفان.»

در این دکترین همان‌طور که در اعتراض‌های سال ۸۸ و ۹۶ و ۹۸ با استناد به شواهد و گزارش‌های سازمان‌های حقوق بشری و برخی مقام‌های سابق ایران روشن شده است، بخشی از سرکوب از طریق سناریونویسی و طرح‌ریزی اقدامات خشن با کمک عوامل پوششی وابسته به حکومت انجام می‌شود و با نسبت دادن آن به مخالفان و معترضان با آنها برخورد شده و بحران‌ در کف خیابان مدیریت شده است.

در این دکترین، برخوردهای برنامه‌ریزی شده دو هدف را دنبال کرده‌اند، «نخست ایجاد جو رعب و وحشت میان شهروندان و ایجاد همدلی روانی با دستگاه‌های سرکوب‌کننده نظامی و امنیتی، دوم، زمینه‌سازی برای برخورد خشن با مخالفان.»

برای مثال در اعتراض‌های سال‌های گذشته بخشی از تخریب اموال عمومی به عوامل حکومتی نسبت داده شد. عکس‌ها و اسناد مختلفی از این موضوع منتشر شد اما حکومت با تبلیغات گسترده، این تخریب‌ها را به مردم و معترضان نسبت داد و سپس افرادی را بازداشت، از آنها اعتراف با شکنجه گرفت و بعضی شهروندان عادی را متهم به محاربه و اعدام کرد. موضوع نوید افکاری یک نمونه از این موارد است. بررسی پرونده او با توجه به ادعاهای وی و شواهد نشان می‌داد که احتمالا، افکاری قربانی چنین سناریویی شده است.

در سال ۹۸ نیز سرکوب‌ها با همین برنامه‌ریزی انجام شد و پس از وصل شدن اینترنت با وجود انکار دستگاه‌های نظامی و امنیتی حکومت جمهوری اسلامی ایران، روشن شد به بهانه برخورد با «عناصر ضدانقلاب و گروه‌های محارب»، شلیک مستقیم به معترضان انجام شده است.

مقام‌های رسمی جمهوری اسلامی در نهایت کشته‌شدن سه نفر را پذیرفتند

شرایط سراوان با عنوان «آتش زیر خاکستر» یاد می‌شود – عکس از شبکه‌های مجازی

روز یکشنه خبری در مورد «بمب‌گذاری و اقدام تروریستی» در یکی از میدان‌های اصلی شهر سراوان در استان سیستان و بلوچستان منتشر شد. شهر سراوان اسفندماه ۱۳۹۹ پس از تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی به سوخت‌بران بلوچ و کشته‌شدن شماری از آنها و چند روز ناآرامی در این شهر و سایر شهرهای این استان، تیتر یک بسیاری از رسانه‌ها شد.

مقام‌های رسمی حکومت جمهوری اسلامی ایران، ابتدا کشته‌شدن یک نفر توسط نیروهای مرزبانی پاکستان را تأیید کردند، اما پس از تکذیب این موضوع از سوی مقام‌های محلی پاکستان، در نهایت کشته‌شدن سه نفر را در این حوادث پذیرفتند.

سراوان آتش زیر خاکستر

اما پیگیری اخبار مربوط به حوادث سراوان و در پی آن سرکوب مردم در شهرهای مختلف سیستان و بلوچستان، در کنار ایجاد موجی از نارضایتی میان مردم و نخبگان این استان از حکومت، شرایطی را ایجاد کرد که از آن با عنوان «آتش زیر خاکستر» یاد شد.

شماری از مردم در این استان پس از حوادث سراوان به این جمع‌بندی رسیدند که «هیچ دورنمای امیدوارکننده‌ای برای حل مشکلات سیستان و بلوچستان وجود ندارد.» در این میان، برخی از جوانان این استان مجدداً درگیر نگاهی به مسائل شدند که راهی جز مقاومت و مقابله با خشونت حکومتی به‌خصوص در موضوع اجرای طرح رزاق (ساماندهی سوخت‌بران) برای آنها باقی نمی‌گذاشت.

این در حالی بود که علمای اهل تسنن و نخبگان اجتماعی و مدنی نیز به‌خصوص با توجه به موج اعدام‌ها از ماه‌های قبل، بارها از نمایندگان عالی دولت و نماینده رهبر جمهوری اسلامی در این استان خواسته بودند، «با درنظرگرفتن محرومیت وسیع و فقر عمیق، تصمیمی سریع و مؤثر برای حل مشکلات معیشتی مردم در کوتاه‌مدت و رونق اشتغال در بلندمدت اتخاذ کنند.» با این وجود، دولت ایران در شرایط تحریم و در وضعیتی که عملاً اقتصاد ایران بیش از سه سال است به‌صورت کامل به‌جز در تبلیغات حکومتی فلج شده است و حتی استان‌های برخوردارتر نیز درگیر موج بزرگ فقر شده‌اند، راهی برای پاسخ به مطالبه مردم سیستان و بلوچستان نداشت. در این شرایط انتشار خبر بمب‌گذاری در یکی از میدان‌های اصلی شهر سراوان و نسبت دادن آن از سوی رسانه‌های دولتی به گروه‌های مخالف نظام،مسئله‌ای عادی نیست.

سناریو بمب‌گذاری توسط گروه‌های مخالف نظام 

با نگاهی مختصر به جمیع شرایط فوق، چند سناریو را برای پیگیری عوامل بمب‌گذاری و انگیزه‌های آن در سراوان می‌توان مطرح کرد. در سناریو نخست آن‌طور که «قرارگاه قدس»، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرده است، اگر گروه‌های ضد نظام را عامل این بمب‌گذاری بدانیم، می‌توان پرسید در حالی که شدت خشم عمومی نسبت به نهادهای نظامی و امنیتی به دلیل سرکوب و کشتار سوخت‌بران و فقر و فلاکت در سیستان و بلوچستان به نسبت ۴۰ سال گذشته بی‌سابقه است، چرا این گروه‌ها در اماکن عمومی اقدام به بمب‌گذاری کردند؟!

طبق مدل اقدامات نظامی و از این‌دست گروه‌های تندرو در سیستان و بلوچستان، عمدتاً در موارد مشابه و تلافی‌جویانه، طرح و برنامه‌ریزی آنها به‌صورت معمول حمله به پاسگاه‌های مرزی و کمین در مسیر عبور نیروهای نظامی است.

بمب‌گذاری شهری نه‌تنها در این زمان سودی برای آنها ندارد، بلکه به دلیل ایجاد موج هم‌دردی با آسیب‌دیدگان، به نفع دستگاه‌های نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران است و باز شدن راه برخورد با مخالفان و معترضان مدنی و سرکوب شدید مخالفان به بهانه همکاری با بمب‌گذاران، برای آنها منطقی به نظر نمی‌رسد.

سناریو دوم درگیری گروه‌های قاچاق مواد مخدر یا انتقام‌جویی طایفه‌ای

در سناریو دوم می‌توان متصور شد که بمب‌گذاری، انتقام‌جویی گروه‌های تبهکاری در سیستان و بلوچستان و در رقابت با یکدیگر بوده است. موضوعی که نگاهی به تاریخچه درگیری‌های مسلحانه میان این گروه‌ها نشان می‌دهد اصولاً روش کار آنها  با این اتفاق و این‌گونه اقدام‌ها آن هم در مراکز عمومی سازگار نیست. این اقدام بعید است انتقام‌جویی میان طوایف در این منطقه نیز باشد. زیرا تاکنون مشاهده نشده است که آنها  در منازعه از چنین روش‌هایی استفاده کنند.

سناریو سوم، برنامه‌ریزی امنیتی برای سرکوب

برای بررسی سناریو سوم نیاز به شرحی کوتاه است. جمهوری اسلامی ایران برای حل مشکلات سیستان و بلوچستان و دیگر استان‌هایی که با بحران‌های امنیتی در مناطق مرزی ایران مواجه هستند یک دکترین مشخص دارد. «برخورد امنیتی و کنترل از طریق سرکوب و تهدید مخالفان.»

در این دکترین همان‌طور که در اعتراض‌های سال ۸۸ و ۹۶ و ۹۸ با استناد به شواهد و گزارش‌های سازمان‌های حقوق بشری و برخی مقام‌های سابق ایران روشن شده است، بخشی از سرکوب از طریق سناریونویسی و طرح‌ریزی اقدامات خشن با کمک عوامل پوششی وابسته به حکومت انجام می‌شود و با نسبت دادن آن به مخالفان و معترضان با آنها برخورد شده و بحران‌ در کف خیابان مدیریت شده است.

در این دکترین، برخوردهای برنامه‌ریزی شده دو هدف را دنبال کرده‌اند، «نخست ایجاد جو رعب و وحشت میان شهروندان و ایجاد همدلی روانی با دستگاه‌های سرکوب‌کننده نظامی و امنیتی، دوم، زمینه‌سازی برای برخورد خشن با مخالفان.»

برای مثال در اعتراض‌های سال‌های گذشته بخشی از تخریب اموال عمومی به عوامل حکومتی نسبت داده شد. عکس‌ها و اسناد مختلفی از این موضوع منتشر شد اما حکومت با تبلیغات گسترده، این تخریب‌ها را به مردم و معترضان نسبت داد و سپس افرادی را بازداشت، از آنها اعتراف با شکنجه گرفت و بعضی شهروندان عادی را متهم به محاربه و اعدام کرد. موضوع نوید افکاری یک نمونه از این موارد است. بررسی پرونده او با توجه به ادعاهای وی و شواهد نشان می‌داد که احتمالا، افکاری قربانی چنین سناریویی شده است.

در سال ۹۸ نیز سرکوب‌ها با همین برنامه‌ریزی انجام شد و پس از وصل شدن اینترنت با وجود انکار دستگاه‌های نظامی و امنیتی حکومت جمهوری اسلامی ایران، روشن شد به بهانه برخورد با «عناصر ضدانقلاب و گروه‌های محارب»، شلیک مستقیم به معترضان انجام شده است.

لباس‌شخصی‌ها در این سال و اراذل ‌واوباش شناسنامه‌دار تهران در سال ۸۸ و ۹۶ مسئولیت انجام این کار را برعهده داشته و اقدام به ضرب‌ وجرح و حمله به مردم معترض کرده بودند.

نگاهی به اسامی کشته‌شدگان این سال‌ها، متوسط سنی آنها، نوع طرح‌ریزی برنامه کنترل و سرکوب اعتراض‌ها در تهران، مشهد، خوزستان، تبریز، شیراز، اصفهان و زاهدان به‌روشنی ابعاد این دکترین کنترل و مدیریت بحران را مشخص می‌کند.

مدیریت بحران در سروان 

حالا در حادثه بمب‌گذاری سراوان نیز به نظر می‌آید، می‌توان به عنوان یک احتمال، با توجه به شواهد، این بمب‌گذاری را بخشی از یک برنامه‌ریزی امنیتی برای مدیریت کامل بحران در این منطقه و سرکوب مخالفان جهت اجرای طرح رزاق دانست.

برنامه‌ریزی بمب‌گذاری در مرکز شهر، طرح‌ریزی برای حداقل تلفات انسانی، عدم بازداشت عوامل و اشاره روشن به گروه مسئول توسط نهاد امنیتی، عدم پذیرش مسئولیت این بمب‌گذاری توسط هیچ گروه مخالف جمهوری اسلامی در سیستان و بلوچستان و در نهایت وجود شواهد روشن مبنی ‌بر برنامه‌ریزی برای برخورد با مخالفان اجرای طرح رزاق در سیستان و بلوچستان، همگی روشنگر اهمیت توجه به این سناریو است.

حالا باید صبر کرد و دید در روزهای آینده اخبار در این استان محروم شرقی کشور، کدامیک از سناریوها در خصوص این بمب‌گذاری و انگیزه‌های احتمالی آن را تأیید خواهد کرد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مقاله، نظر نویسنده بوده و سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی‌کند.

ttps://www.independentpersian.com/node/132301/دیدگاه/سناریوهای-محتمل-در-بمب%E2%80%8Cگذاری-سراوان؛-حمله-به%E2%80%8Cنظام-یا-حمله-نظام
twitter
Youtube
Facebook