کنفدراسیون یک فریب زیباست که امتحان خود را داده است


امریکا سرزمین  مهاجران (استعمارگران ) اروپایی است. و مردمان 13 ایالت  اولیه امریکا  در سال 1776 اعلام استقلال کردند .
قانون کنفدراسیون آمریکا  در زمان اصطراری جنگ استقلال از بریتانیا نوشته شد.
مردمان ملل تحت اشغال ایران هیچ کدام مهاجر نیستند.

این قانون تا ماه مارس 1781 به تصویب نرسید. در این مدت ایالت ها مستقل بودند وکنگره به حل اختلاف جزیی بین ایالت ها می پرداخت. دولت مرکزی ضعیف بود و قدرت نداشت. مجموعه ای از مسائل بودند که منجر به کنوانسیون (1 مارس 1781) قانون اساسی برای ایجاد قوانین فدرالی ایالت متحده امریکا گشت.

مردم امریکا فرزاندان استعمارگران اروپابی بودند و تفاوت چندانی با کشور مادر نداشتند. مردمان این ایالت ها با هم دیگر تفاوت زبانی و فرهنگی زیادی با هم دیگر نداشتند. تشکیل فدرال امریکا  مدیریتی و اقتصادی است.

دوستان, کنفدراسیون یک فریب زیباست که امتحان خود را داده است.
ایجاد  یک حکومت فدرال و یا کنفدراسیون در ایران دور از واقعات های
اجتماعی,سیاسی, وفرهنگی حاکم بر ایران است.

در سیستم فدرال ایالت ها قدرت اقتصادی و حق قرارداد با دولت ها و شرکت های خارجی را ندارند دولت مرکزی مرزها و ورود مهاجران را کنترل می کند و در هر دو سیستم فدرال  یا کنفدرالیسم ملتی مانند بلوچ را در بلوچستان از اکثریت به اقلیت تبدیل خواهد کرد چونکه حکومت ایالتی؛  1) حق قانونی  نخواهد داشت که از ورود مهاجرانی که از ایالت های دیگر ایران به بلوچستان می ایند جلوگیری کند ؛2) نه قدرت ان را خواهد داشت . بنابراین هر دو سیستم  ملت بلوچ را به مرگ تدریجی خواهند برد.
من نمی دانم چرا فدرالیست ها  همیشه, و کنفدراسیون  بعضی اوقات برای بی اعتبار کردن جنبش استقلال طلبانه ملل تحت اشغال ایران  زبان  مرکزگرایان  را بکار میبرند و از استقلال طلبان می پرسند مثلا بلوچستان در 3 کشور تقسیم شده جامعه جهانی این اجازه را نخواهد داد.

پاسخ ما به این سولات گمراه کننده این است؛  جریانات سیاسی که ما عضو ان هستیم بر روی استقلال بلوچستان از ایران تمرکز دارند. برنامه کاری ما استقلال بلوچستان از ایران است. ناگفته نماند که بلوچ یک ملت است و بلوچستان یک سرزمین اشغال شده است: این وظیفه ملی و اخلاقی همه مردم بلوچ است که هر کجای دنیاه از حق بلوچ و از هر  نفطه ی  ازخاک  بلوچستان دفاع کنیم.”

جامعه جهانی حق تعیین سرنوشت  ملت ها   را برسمیت می شناسد و تنها راه حل بحرانهای خاورمیانه   استقلال ملت  تحت استعمار داخلی است. حق تعیین سرنوشت حق طبیعی ملت های در بند ایران است و با ان تاکتیکی برخورد نخواهیم کرد.

اگر امروز ملت های در بند ایران بطور داوطلبانه از حق تعیین سرنوشت خود بگذرند و داوطلبانه در یک ساختاری موقتی فدرال یا کنفدراسیون با ایران پرستان در قدرت شریک شوند از ان به بعد ملل در بند ایران هیچ وقت به استقلال نخواهند رسید و در ایران ذوب خواهند شد.

ایران از لحاظ  روابط بین المللی در نقطه قرار دارد که ملل در بند ایران ساده تر از هر زمانی دیگر می توانند به استقلال خود برسند.

من براین باورم که فدرالیست و کنفدرالیست از سه مانع بزرگ  (ایران, طرفداران ایران در دنیا) که سر راه استقلال ملل در بند ایران  قرار دارند بزرگترین مانع هستند.
این دو گروه حمایت جهانی  استقلال طلبانه ملل را کند می کنند و فرصت را برای سرکوب استقلال طلبان فراهم خواهند کرد. نخبگان ایران مرکزگرا می دانند دولت مرکزگرا درخشش خود را از دست داده است .
فدرالیستم یا  کنفدرالیسم یک  سیستم مدیرتی برای مدیرت یک  کشور است اغلب برای جلوگیری از تجزیه شدن کشور بکار گرفته می شوند ودر این سیسم قدرت کشور را در بین نخبگان تقسیم می کنند. ملل تحت اشغال ایران در فدرالیسم یا کنفدراسیون به حاکمیت ملی نخواهند رسید.

فدرالیست خواهان و کنفدرالیست خواهان جزیی از نخبگان ایرانی هستند که تحت سیستم فدرال یا کنفدرالیسم کمر به نجات ایران بسته اند. و اینها نقش اپوزیشن, در اپوزیشن حکومت فعلی ایران را بازی میکند.
از ملل در بند ایران تقاضا دارم که ازاین سیستم های دهان پرکن دوری کنند و به جنبش استقلال طلبان ملت های خود بپوندید. اینده بهتر شما و فرزندان شما  در استقلال سرزمین خودتان  است.
مرکز هیچ وقت نیروی مسلحی که تحت کنترل او نباشد تحمل نمی کند.
اگر کنفدراسیون اجرائی بود امریکایی  هنوز کنفدرالیسون باقی می ماند .مردم ایران از امریکا پیشرفته تر نیستند.
رسیدن به استقلال یک پروسه پله ای نیست بلکه ایجاد شرایط است. و نیروهای استقلال طلبان در هر زمان می توانند شرایط را بوجود  اورند. بیشتر اوقات بحران های کشور مادر شرایط  را برای استقلال ملل اسانتر خواهد کرد.
سخنرانی مهراب سرجوئی در کلب هاوس

Sunday, June 6, 2021

twitter
Youtube
Facebook