آمریکا پذیرش پیشنهاد محمدجواد ظریف را بسیار زودهنگام خواند که با میانجیگری اروپا خواستار بازگشت همزمان تهران و واشنگتن به برجام شده است. “ند پرایس” سخنگوی وزارت امور خارجۀ آمریکا در این باره گفت که دولت جو بایدن پیش از گفتگوی مستقیم با رهبران ایران و پذیرش احتمالی پیشنهاد آنان با متحدان و شرکای خود و همچنین با کنگرۀ آمریکا مشورت میکند، مضاف بر اینکه آمریکا همچنان بازگشت کامل ایران به برجام را پیش شرط بازگشت خود به این توافق برای آغاز گفتگوهای تازه دربارۀ موشکها و رفتارهای ایران در منطقه میداند.
تغییر موضع محمد جواد ظریف چه معنایی دارد؟ آیا او موضع تغییریافتۀ خود یا دولت روحانی را بیان کرده یا موضع نظام یعنی رهبر حکومت اسلامی ایران آیتالله خامنهای را؟ پاسخ آمریکا به این تحول گویای چیست؟ در پاسخ به این پرسشها و پرسشهای دیگر قاسم شعلهسعدی، حقوقدان و مبتکر جنبش “راه سوم” از جمله گفته است :
“همۀ شواهد گواهی میدهند که قدرت در ایران ته نشین شده و مؤلفههای آن در حال خارج شدن از کنترل حاکمان است. به خاطر داریم که آقای خامنهای در یکی از آخرین نطقهای خود تأکید کرد که تحریمها هر چه سریعتر باید برداشته شود چون او از دامنۀ ورشکستگی اقتصادی و مالی کشور به خوبی آگاه است و میداند که این ورشکستگی عاقبت کار دست او خواهد داد.” شعلهسعدی در ادامه افزوده است : “به اعتراف محمدباقر نوبخت دولت حتا به زحمت توانایی پرداخت به موقع دستمزد کارکنان خود را دارد چه برسد به جامعه که با وجود بحرانهای کمرشکن به حال خود رها شده است. بنابراین، نظام ایران به شدت محتاج است که تحریمها برداشته شود به ویژه اینکه انتخابات نیز در پیش است.”
قاسم شعلهسعدی در جای دیگری از سخنانش افزوده است : “برغم ادعاهای حسن روحانی یا سایر مقامات ایران که میگویند تحریمها شکست خورده یا آنان کشور را با وجود فشار تحریمها اداره میکنند، هماکنون اعتصابهای کارگران، حقوق بگیران و بازنشستگان، پرستاران و معلمان و اعتراضهای مالباختگان بورس در اقصی نقاط کشور جریان دارد و خود ما به نمایندگی از جریان “راه سوم” مردم را از ٢٢ بهمن ماه به اعتصابهای سراسری و نافرمانی مدنی فراخواندهایم.”
شعلهسعدی میگوید : “حکومت احساس میکند که اوضاع داخلی در حال تلاشی است و مردم در آستانۀ یک خیزش ملی هستند. این را هم آقای خامنهای میداند، هم غربیها و یکی از دلایلی که اتفاقاً غربیها و در رأسشان آمریکا برای آغاز مذاکره با ایران از خود تعلل نشان میدهند این است که آنان میدانند که به زودی از زیر پوست جامعه تحولی بزرگ سر برخواهد آورد.”
قاسم شعلهسعدی تصریح میکند که “برغم وخامت اوضاع هیچیک از رهبران ایران به ویژه آقای خامنهای شهامت تغییر رفتار و رویه را ندارند و حتا اگر فرض کنیم که آنان توانایی تغییر رفتار را میداشتند، نمیدانستند که در صورت تغییر رویه چگونه پاسخ طرفداران خود و اکثریت بزرگ مردم معترض کشور را بدهند که در نتیجۀ رفتارها و تصمیمهای آنان دچار این همه زیان و هزاران میلیارد دلار خسارت شدهاند.”
شعلهسعدی میگوید : “مثل هر چیز دیگری مصالحه هم زمان خاص خود را میخواهد. همانطور که اصلاحات هم زمان خاص خود را میخواست و بی اعتباری امروز آن در این نهفته است که همانند مصالحه به موقع اجرا و متحقق نشد.” قاسم شعلهسعدی سپس نتیجه گرفته است که “حکومت ایران در آچمز است و هر کار بکند سقوط میکند. و مردم در هر حال قدرت را از حکومت و آخوند میگیرند.”
قاسم شعلهسعدی میافزاید که “آمریکاییها هم می دانند که تحولاتی در ایران در حال روی دادن است و آنان نیز منتظرند به جای حکومت اسلامی با جانشین آن وارد گفتگو شوند.” وی سپس گفته است : “من به دولتهای غربی هشدار میدهم که این اتفاق خواهد افتاد و با حکومتی که فاقد مشروعیت است وارد مذاکره و معامله نشوید.”
از این گذشته، به گفتۀ شعله سعدی، “اگر آمریکاییها عجلهای برای آغاز مذاکره از خود نشان نمیدهند یکی از دلایل آن این است که آنها میدانند که آن که دچار مشکل است حکومت ایران است نه آمریکا و آن که باید امتیاز بدهد باز حکومت اسلامی است نه آمریکا. افزون بر این، در چهار سال گذشته اتفاقات مهمی رُخ داده از جمله عادی شدن مناسبات اسرائیل با کشورهای عرب حوزۀ خلیج فارس که کل معادلات مربوط به ایران را تحت تاثیر خود قرار داده است. جمهوری اسلامی که اسرائیل را دشمن خود تلقی و تعریف کرده حتا ندانسته با این دشمن فرضی چگونه برخورد کند و در عوض هر چه کرده به سود اسرائیل و وحدت این کشور با کشورهای عرب منطقه علیه حکومت اسلامی ایران تمام شده است.”
شعلهسعدی میگوید : “حکومت اسلامی دربارۀ قدرت موشکیاش داد سخن میدهد. اما، داشتن و تهدید موشک کدامیک از مشکلات اصلی کشور و حکومت را حل میکند وقتی که کل نظام با ورشکستگی مالی و اقتصادی روبرو است، وقتی که ارزش پول ملی به یک چهارهزارم کاهش یافته و وقتی که حکومت از حقانیت و حمایت مردم بی بهره است.” به گفتۀ قاسم شعلهسعدی ٩٥ درصد مردم ایران طالب سقوط نظام اسلامی و ایجاد یک نظام دموکراتیک سکولار و مبتنی بر بیانیۀ جهانی حقوق بشر هستند.
او گفته است که جو بایدن حتا اگر میخواست، نمیتوانست تحریمهای ترامپ را یک شبه از بالای سر ایران بردارد، زیرا، بنیاد و توجیه تمام این تحریمها مقابله با حمایت حکومت ایران از تروریسم است و لاجرم برچیدن تحریمها نیازمند آن است که جمهوری اسلامی به عنوان یک دولت حامی تروریسم شناخته نشود.
در پایان قاسم شعلهسعدی گفته است : “در واقع، میتوان گفت که تغییر موضع محمدجواد ظریف، تغییر موضع خود آقای خامنهای است چرا که او از آغاز خواستار برچیده شدن آنها بود و گفت که بازگشت بایدن به برجام بدون رفع تحریمها به زیان جمهوری اسلامی است و اگر او چنین استدلال میکند علتاش این است که از وخامت اوضاع و تبعات خطرناک آن خوب آگاه است. از اینها گذشته خود جواد ظریف نیز اخیراً اعتراف کرد که او فقط سخنگوی مواضع نظام است حتا اگر با آنها مخالف باشد.”
بنابراین، جو بایدن، به گفتۀ شعلهسعدی، نه می تواند نه میخواهد که تحریمهای دورۀ ترامپ را علیه ایران بردارد، زیرا، این تحریمها در چارچوب منافع ملی آمریکا تعریف و وضع شدهاند. مهمتر از آن جو بایدن در صیانت از ابزار تحریمها از مزیت مهمی برخوردار است که دونالد ترامپ از آن بی بهره بود : جو بایدن قادر است حول ابزار تحریمها یک اجماع و ائتلاف جهانی ایجاد کند – زیرا به همکاری با متحدان آمریکا پایبند است – در حالی که دونالد ترامپ حتا نتوانست برای بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل در شورای امنیت حمایت متحدان سنتی آمریکا یعنی کشورهای اروپایی را به دست آورد.”
به گفتۀ شعله سعدی : “در واقع، با آمدن بایدن نه فقط وضع برای جمهوری اسلامی بهتر نشده، بلکه شاید بدتر نیز شده باشد.”