-
12 اکتبر 2016 – 21 مهر 1395
در ماه های گذشته حکومت ایران بارها با افرادی که در عرصه مد و مدلینگ مشغول بوده اند برخوردی امنیتی داشته است. از اجرای عملیات تا دستگیری و اعتراف مدل ها. لیلی نیکونظر، روزنامهنگار و پژوهشگر دکترا در دانشگاه لووَن بلژیک برای صفحه ناظران مقاله ای نوشته است که در آن به این نکته اشاره می کند که مدلینگ و فشن؛ سبک زندگی که جمهوری اسلامی در سال های پس از انقلاب ایران و آیت الله خامنه ای در چند سال گذشته بر پیاده شدن آن در جامعه پافشاری می کنند را به چالش می کشد. نیکونظر این نوع برخوردها را در ارتباط با مقوله حجاب و کنترل بدن زنان توسط حکومت می داند.
*************
هفتههای گذشته رسانههای داخلی ایران خبر بازداشت تعدادی از مدلهای شهر مشهد را منتشر کردند. مقامات مسئول دستگیریها مدعی بودند که هدف آن مدلها تلاش برای از بین بردن «اصول و ارزشهای مذهبی جامعه» بوده است. این اولینبار نیست که خبر دستگیری مدلها و رویارویی با آنچه دستگاههای امنیتی «شبکههای مدلینگ» مینامند، منتشر شده است. چندی پیش نیز در جریان عملیات پر سر و صدای عنکبوت ۱و ۲، شاخههای امنیتی، چندین آرایشگاه، مزون و آتلیه عکاسی را تعطیل کردند؛ عدهی زیادی دستگیر و صفحات زیادی در شبکههای اجتماعی و به طور مشخص، شبکه اجتماعی اینستاگرام، حذف شدند.
آنچه حکومت جمهوری اسلامی پروژه مدلینگ مینامد، حالا دیگر تحت عنوان «انتشار و توزیع تصاویر مبتذل و مستجهن و خلاف عفت عمومی» در بخش جرایم رایانهای جرمانگاری شده است. اما چرا مدلینگ در ایران جرم است و چرا طی دو سال گذشته به صورتی پیگیرانه با آن به عنوان مسالهای «امنیتی» برخورد شده است؟ چرا شاخههای امنیتی نظام، از مدلها و مدلینگ میهراسند؟
مد و مدلینگ به مثابه عرصه کامل کشمکش و تقابل
حکومت جمهوری اسلامی، برخورد با «شبکههای مدلینگ» را (که طیف وسیع و مرتبطی از حرفههای گوناگون و شبکهای متنوع از افراد حوزههای درهمآمیختهی هنری و صنعتی است) با دو روش متفاوت در پیش گرفته است. در روش واکنشی (Reactive)، توقیف و دستگیری مدلها، آرایشگاهها، مزونها، آموزشگاهها، موسسههای مرتبط و آتلیههای عکاسی و کلیه دستاندرکاران این عرصه مد نظر است.
طبق آنچه مقامات قضایی اعلام کردهاند، با تمرکز بر شبکه اجتماعی اینستاگرام به عنوان فعالترین و محبوبترین شبکه اجتماعی در ایران، شبکهای اطلاعاتی از کلیه کاربرانی که به نوعی دنبالکننده یا درگیر فعالیتهای مرتبط با مدلینگ هستند به همراه آنچه سنجه «درجه ابتذال صفحات[اینستاگرام]» مینامند، جمعآوری شده است و پس از چندین عملیات، فضای شبکههای اجتماعی به منظور امنسازی هر چه بیشتر٬ پاکسازی شدهاند. در روش فعال (Proactive) اما، که سابقهای فراتر از بگیر و ببندهای اخیر دارد، گفتمان مسلط، در پی کنترل صنعت مد در ایران و ارائه نوع مطلوبی از مد اسلامی-حکومتی و از جمله، تربیت مدلِ اسلامی است.
به عنوان مثال در سالهای اخیر، دفتر کارگروه ساماندهی مد و لباس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران، در پی ارائه الگوهای بومی لباس، هدایت بازار، ترغیب مردم به پرهیز از الگوهای نامانوس و بیگانه مد لباس به منظور ترویج پوشش ایرانی ـ اسلامی بوده است. کارگروه مذکور بر آموزشگاهها و موسسات مرتبط با این حوزه نیز نظارت دارد و بعضا در راهاندازی و احداث چنین موسساتی نیز همکاری میکند. بخش دیگری از فعالیتهای کارگروه٬ به آموزش مَهپوش (مدل زن) و مِهرپوش (مدل مرد) و کتواک اسلامی آن مدلها مربوط است. برای مثال زنان باید از خیره شدن در چشم مهمانان پرهیز کنند، صدای کفشهایشان حین راه رفتن بلند نباشد و حرکات خاص قابل تشخیصی در حین نمایش کتواک از آنان سر نزند.
از سوی دیگر، حکومت در روش فعال خود، اشتغال به مدلینگ یا هر فعالیت دیگری در ارتباط با آن را، در صورتیکه در چارچوب «بهپوشی» (معادل مد ایرانی-ـ اسلامی در گفتمان رسمی حکومتی) معنا پیدا نکند، به تلاشی در جهت «براندازی نرم» محکوم میکند؛ اصطلاحی که از زمان جنبش سبز سال ۸۸، به گفتمان سیاسی غالب راه پیدا کرد تا یادآور و افشاگر تهدید ناپیدای کمپین دشمن/ غرب باشد.
روایت جنگ نرم، از حوزه رسانه تا هر حوزه مرتبط با سبک زندگی که به ایدهها و خلاقیتها گره میخورد، بخشی از پروپاگاندای نظام جمهوری اسلامی است تا با کمک قدرت روایتی خاص، پدیدآورنده و شکلدهنده آگاهی و واقعیت مطلوب خود باشد؛ آگاهی از واقعیت ساختگیِ حضور یک دشمن. بیراه نیست که هر گاه صحبت از شبکههای مدلینگ و عملیات امنیتی مبارزه با آن به میان میآید، از کلیدواژههای «تلاش برای از بین بردن اصول و ارزشهای مذهبی جامعه» استفاده میشود.
به تازگی نیز، ارتباط شبکه مدلینگ در ایران با پیروان آیین بهاییت به عنوان یکی از دلایل سرکوب فعالیتهای اینچنینی مطرح شده است. به این ترتیب، فعالیتهای مرتبط با مدلینگ در ایران، به مجموعه دشمنان نظام متنسب میشود و بر اساس این رویکرد، عاملی خارجی و متخاصم، طراح شبکهی مدلینگ در ایران است. همچنانکه در جریان عملیات عنکبوت ۲ نیز اعلام شده بود که رییس اینستاگرام، کوین سیستروم، شخصاً ماموریت بومیسازی فشن در ایران را به کیم کارداشیان، بازیگر ریلیتیشوهای آمریکایی واگذار کرده است.
مد، سلیقه و سبک زندگی
از چهار سال پیش تاکنون، آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی، بارها از سبک زندگی اسلامی گفته و به صورت پیگیرانه بر اهمیت درک این مفهوم تاکید کرده است. او از سبک زندگی اسلامی به عنوان «بخش حقیقی و اصلی تمدن اسلامی» نام برده و باقی حوزهها را، تنها وسیلههای رسیدن به این بخش حقیقی و اصلی تمدن اسلامی میداند: «علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسى و نظامى، اعتبار بینالمللى، تبلیغ و ابزارهاى تبلیغ؛ اینها همه بخش ابزارى تمدن است».
از همان زمان، تعریف، تبیین و تشویق «سبک زندگی» اسلامی، به عنوان یک سیاست فرهنگی مهم در دستور کار نهادهای رسمی و حکومتی قرار گرفت و در متن سخنرانیها و گفتههای مسئولان مرتبط نیز جایگاه ویژهای پیدا کرد. مقامات امنیتی میگویند: «شبکه مدلینگ در کشور بر پنج پایگاه «آموزشگاهها»، «آرایشگاهها»، «استودیوهای عکاسی»، «مزونها» و «صفحات اینستاگرام» تکیه کرده و کار خود را پیش برده است و سرشبکههای مدلینگ از این ظرفیت برای پرورش و رونمایی از دختران و پسران جوان در شبکههای اجتماعی و سپس ارتباط گیری با خارج از کشور بهره بردهاند». در ارتباط با شبکه مدلینگ و فعالیتهای مربوط به آن، دستگیرشدگان به « ترویج سبک زندگی غربی» و ارتباط با خارج، متهماند.
بیشتر بخوانید: از شوهای زیرزمینی تا ‘فشن ایرانی-اسلامی’
با این حساب، دختران و پسران جوانی که در کار نمایش صورت و بدن خود هستند، و در ژستهای خاص مدلها، در آخرین ایستگاه این چرخه، رو به دوربین ایستادهاند، یا -احتمالاً- عکس یا سلفیای از خود در اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی منتشر کردهاند، به زعم مقامات و نهادهای امنیتی، مروجان سبک زندگی غربیاند؛ چرا که آنها، الگویی از زیبایی و هماهنگی، پوشش و آرایش، زبان و دیسیپلین بدن، و معاشرت و روابط اجتماعی را به نمایش میگذارند که با معیارهای مورد پسند ایدئولوژی رسمی مغایر است.
الگوی متفاوت پوشش و نحوه متفاوت تربیت بدن و شیوههای خاص معاشرت، احتمالاً نمیتواند به تنهایی حیات یک نظام سیاسی را به خطر بیندازد اما، قادر است بازگوکننده مجموعهای از ذهنیات، روحیات، و ارزشها و هنجارهایی باشد که با سیاستهای فرهنگی جاری همخوانی ندارد؛ سیاستهایی که به روشنی و به طور مشخص، در زمینه اسلامی کردن عرصهی پوشش، مد و مدلینگ شکست خورده است. در شکل کلیتر نیز، دختران و پسران جوان و مدلهای اینستاگرامی، پرده از الگوهای متفاوتی از مصرف، لذت و شیوههای «ابراز وجود» برمیدارند که نه تنها از کانالهای رسمی آموزشی و اقناعی تبلیغ نشده، که در دهههای گذشته نفی و نهی شده است.
سبک زندگی، به صورت نظامی از نشانهها، به گونهای نمادین هویتبخش است؛ و دختران و پسران جوان، با همان فیلمهای چند ثانیهای خود در شبکههای اجتماعی، یا طرز آرایش صورت و شکل بدنشان، روند متفاوتی از شکلگیری هویت خود را نمایان میکنند؛ هویتی که به گریختن از تنگناهای سنتی و محدودیتهای ساختاری گره خورده؛ هویتی که وجود تفاوتها و تمایزها را علنی میکند و از تکثیر و تکثر ذوقها و سلیقهها و سبکهای مختلف زندگی در جامعه معاصر ایران خبر میدهد. وجود این سبکهای مختلف و متکثر زندگی، تلاش ایدئولوژی رسمی را در جهت ارزشمند نشان دادن معیارهای فرهنگی گروههای غالب پوچ میکند. اینگونه است که مدلهای اینستاگرامی ایرانی، سرمایه فرهنگی و به دنبال آن، سرمایه اجتماعی گروههای هژمونیک را به چالش میکشند.
وجود این سبک زندگی متفاوت، یعنی شکست سیاست یکپارچه کردن جامعه ایران که در سخنان، معاون فرهنگی سپاه به خوبی نمایان است: «ما در فضای مجازی در ارتباط با قشر حزب اللهی موفق و در مواجهه با قشر خاکستری جامعه ناموفق بودهایم؛ ما باید این بخش جامعه را به تولیدکننده در عرصه انقلاب اسلامی تبدیل کنیم». هر چند او و دیگرانی چون او -احتمالاً- هنوز بعد از چهار سال نتوانستهاند پاسخ مشخصی به این پرسش آیتالله خامنهای بدهند که «در انقلاب، در این بخش [سبک زندگی]، پیشرفت ما چشمگیر نیست؛ در این زمینه، ما پیشرفت نکردیم. خب، باید آسیبشناسى کنیم؛ چرا ما در این بخش پیشرفت نکردیم؟»
مرئی شدن؛ تغییر برساخته زنانگی
برخوردهای امنیتی و قضایی با موضوع مدلینگ در ایران، با مساله حجاب اجباری زنان رابطهای تنگاتنگ دارد. از این رو، مساله لباس زنان و نحوه حضور آنان در فضاهای عمومی، در امنیتی شدن بحث مدلینگ موثرترین است. حضور زنان مدپوش طبقه متوسط شهری در فضاهای عمومی و دستکاری کد لباس اسلامی به شیوه «بریکولاژ» ـ به معنای وام گرفتن عناصری از حجاب اسلامی، ترکیب دلبخواهی آن عناصر و در نهایت ساخت اثری ستیزهجویانه و عصیانی که در فرم و محتوا با حجاب اسلامی متضاد و متفاوت است ـ از یک سو در افتادن با کد لباس اسلامی تجویز شده حکومت ایران است و از سویی دیگر، ستیز با برساختهی زنانگی که حکومت طی چهار دهه گذشته در جهت تعریف، تبلیغ و اشاعه آن کوشیده است.
تمهیدات امنیتی و قضایی یک دهه گذشته، گشت ارشاد٬ تنبیهها و جریمههای به دقت تعیینشده بر اساس ریزترین جزییات کد لباس اسلامی، به وضوح نتوانسته مقاومت عدهی زیادی از زنان را در هم بشکند و در مقابل «پیشروی آرام» آنها و پس زدن و به چالش کشیدن الگوهای لباس اسلامی ایستادگی کند. همچنین، چه زنان عادی عابرِ خیابانها، چه مدلهای زن اینستاگرامی، و چه طراحان زنی که در آتلیههای خصوصی به کار طراحی خلاقانه نوعی لباس «آلترناتیو» مشغولاند، شکلی از زنانگی را ارائه میدهند که خواهان دیده و مرئی شدن است؛ الگویی از زنانگی که به روشنی با ایماژ زنِ نجیب، خاکسار و نامرئیِ تبلیغ شده از سوی حاکمیت و ایدئولوژی مسلط در تعارض است.
در واقع، آنچه در چرخه تعریفشده مدلینگ به مخاطره افتاده است، هویت ساختگی زن ایرانی مسلمان است؛ هویتی که حاکمیت، نزدیک به چهار دهه در ساخت و پرداخت آن تلاش کرده است. از همین روست که چندی پیش، یکی از مدلهای زن مشهور در شبکههای اجتماعی در برنامهای که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد٬ علیه خود دست به اعتراف زد و با ابراز پشیمانی عنوان کرد که زنان فعال در مدلینگ، به دلیل بیحجابی آبروی خود را از دست خواهند داد: «مهم این است که [مدلها] به چه قیمت میخواهند دیده شوند و در مقابل دیده شدن، چه چیزهایی را از دست میدهند».
بیشتر بخوانید: ایران در اینستاگرام آزاد است
کوتاه آنکه، مبارزه با مد و مدلینگ، به اشتیاق بیمارگونه حکومت اسلامی در زمینه کنترل بدن و لباس زنان و تحمیل الگوی زن مطیع فرمانبردار محجوب گره خورده است. ۳۷ سال پیش انقلابیهای ایران دست به دست هم دادند تا به زعم خود، دست غرب و امپریالیسم جهانی را از ایران کوتاه کنند؛ غربی که در ذهنیت انقلابیها، در قامت زنی مدرن، اغواگر، مخاطرهانگیز و نهایتا زنی که باعث لکهدار بودن حیثیت جامعه انقلابیست، تجلی پیدا میکرد. در تمام سالهای پس از انقلاب، برنامههای متعدد امنیت اخلاقی، از یورش پاسداران و بسیج و کمیتهایها تا گشت ارشاد، قرار بود از حیثیت جامعهی اسلامی دفاع کند، اما کماکان چیزی از وسواس و وحشت حکومت اسلامی از زن مدرن غربیپوش نکاسته است.
به همین خاطر، مدلینگ و فشن، عرصه تازه مبارزهی زنان مدرن طبقهی متوسط شهری با گفتمان غالب و مسلط است؛ کشمکش جدیدی که به نظر میرسد برای حاکمیت به سادگی بریدن پستان مانکنهای مصنوعی پشت ویترین مغازهها، قابل حل نباشد.
***
امنیتی شدن حوزه مد و فشن، از یک سو با بحث حجاب اجباری و گشت ارشاد گره خورده و از سوی دیگر، با تلاش حکومت در جهت تولید محتوای اسلامی در اینترنت و پاکسازی شبکههای اجتماعی همزمان شده است. حاکمیت پای تمام کلیدواژههای امنیتی را به کارزار مبارزه با مدلهای اینستاگرامی و مقابله با آن چیزی که خود «شبکههای مدلینگ» مینامد کشانده است. از یک طرف دست به دامان روایت جنگ نرم و اهمیت سبک زندگی اسلامی شده و از سوی دیگر پای پیروان آیین بهاییت را به میان کشیده است.
از همین رو، به نظر میرسد، اتفاقاتی نظیر دستگیریهای اخیر باز هم در آینده تکرار خواهند شد و البته که به رغم تمامی این تلاشها، در بخشی از آنچه چرخه مدلینگ مینامند، مزونهای خصوصی و زیرزمینی و کارگاههای طراحی لباس، هنوز و همچنان، خلاقانه به تولید مشغول هستند و حرفهی نسبتاً پردرآمد و شکوفای آنها در کنار بازار نمایشگاهها و فروشگاههای زیرزمینی مد و لباس گرمتر نیز خواهد شد.
در زیر پوست شهر، مدلها نیز به شیوه خود قدم میزنند.
http://www.bbc.com/persian/blogs-37634307