بعد از روی کار آمدن رئیسی، تبلیغات ایرانمدارانه، مثل پخش موسیقی تصویری بزرگداشت ایران در کنار تخت جمشید یا نصب پارچههای بزرگ با پیامهای ایراندوستی در شهرها از سوی بوقهای تبلیغاتی دولتی افزایش یافته است. تبلیغات رئیسی در دوران بیعت، برنامه وی را «ایرانی قدرتمند» معرفی میکرد. علی خامنهای مخالفان حکومت خود را «وطنفروش» مینامد (۲۷ شهریور ۱۴۰۰). همچنین، همه دستگاهها بسیج شدهاند تا با انتشار عکسهای رئیس در کنار پیرمردان و پیرزنان روستایی، او و دولتش را به عنوان دولت محرومان به جامعه معرفی کنند.
این تبلیغات ناسیونالیستی و سوسیالیستی از چه روندهایی در حکومت جمهوری اسلامی در ایران حکایت میکنند؟ آیا اینها صرفا اقداماتی زودگذر برای «رد گم کردن» یا به فراموشی سپردن فلاکتها و رنجهاست؟ روندها به چه سمت و سویی بوده است؟ آیا جمهوری اسلامی ایران بعد از ۴۳ سال به مرحله بلوغ ناسیونال-سوسیالیسم نرسیده است؟
ویژگیهای دولت فاشیستی
ناسیونال- سوسیالیسم آلمانی که در دهه ۱۹۳۰ در آلمان به قدرت رسید، ده ویژگی بسیار پر رنگ داشت:
۱) گرایش ضد یهود تا باور به حذف کامل آنها از کره خاک،
۲) گسترشطلبی در حد تسخیر جهان و مدیریت جهانی،
۳) گرایش ضدامریکایی تا حد رویای فتح این سرزمین،
۴) برقراری نظام سرمایهداری مورد اعتماد رهبران حزبی (خودیها)،
۵) تمرکز بر گسترش سلاحهای کشتار جمعی مثل بمب اتمی و موشکهای دوربرد،
۶) دارا بودن یک ماشین تبلیغاتی عظیم که شبانهروز دروغ و نیم-دروغ و توهم تولید میکرد،
۷) تحریک عرق و افتخارات ملی با سرودها و گردهماییها و رژه در خیابانها،
۸) شعارهای پررنگ سوسیالیستی و متوجه به حمایت از محرومان،
۹) ترور مخالفان در داخل و خارج و ارعاب دائمی از سوی آتشبهاختیاران حزبی برای برساختن نظام تمامیت خواه، و
۱۰) کیش شخصیت و ارجاع همه امور به رهبر
این ویژگیها یکدیگر را تقویت کردند و مجموعه آنها به مرگ دهها میلیون نفر در اروپا انجامید.
تنها دولتی که امروز در دنیا هر ده مشخصه را با هم و نسبتا بهکمال داراست، دولت جمهوری اسلامی ایران است. این ده مشخصه در بالاترین سطوح در حکومت خامنهای-رئیسی به چشم میخورد. رگههای فاشیسم از دوران انقلاب و بعد در سالهای تحکیم نظام جمهوری اسلامی، در میان اسلامگرایان به چشم میخورد. آنها اصولا قرائتی فاشیستی از دین داشتهاند. اما فاشیسم به تدریج به همه اعضا و جوارح «نظام» بسط یافته است. دولتهای هاشمی، خاتمی، و روحانی در سطح دولت رئیسی بر ساختن بمب اتمی، گسترشطلبی منطقهای و تمرکز ثروت کشور در دست ولایتمداران و دستبوسان خامنهای تاکید نداشتند. در دولت خاتمی ترورهای خارج کشور کاهش یافت. همچنین، دولت احمدینژاد در سطح دولت رئیسی ولایتمدار و گوش بهفرمان خامنهای نبود؛ گرچه در یهودستیزی و گسترش برنامه اتمی گوی را از دست بقیه ربوده بود.
نزدیکان خامنهای دولت رئیسی را دولت طراز انقلاب اسلامی میدانند، چون این دولت در هر ده ویژگی فوق بالاترین امتیازات را کسب میکند. سیاستهای فرهنگی کشور در دوران خامنهای از سوی فرزندان فکری احمد فردید که پدر معنوی فاشیسم در ایران بود تنظیم شده است و شاگرد اصلی وی، رضا داوری، بیش از دو دهه است بر صندلی ریاست فرهنگستان علوم تکیه زده است.
در این نوشته به اختصار به این ده ویژگی در جمهوری اسلامی ایران در گام دوم خامنهای که همانا بر ساختن دولت تمام فاشیستی است، میپردازم. دولت رئیسی در پی آن است که اگر حفرههایی در تحقق بخشیدن به دولت ناسیونال-سوسیالیستی وجود دارد، پر کند.
گرایش ضد سامی
سیاست رسمی حکومت خامنهای و دولت رئیسی، نابودی یهودیان با نابودی دولت اسرائیل و عملیات تروریستی علیه یهودیان در سراسر دنیاست. این سخن را آنها از کسی پنهان نمیکنند. جمهوری اسلامی ایران از هیچ کمکی به حزبالله لبنان و حماس برای نابودی اسرائیل دریغ نکرده است.
مدیریت جهانی و گسترشطلبی
رساندن هر گونه امکانات، از جمله سوخت به حزبالله به اسم لبنان، در اولویت نظام است. با کمکهای جمهوری اسلامی ایران، حشدالشعبی در حال استخدام ۲۰ هزار نیروی تازه در عراق است. تامین تدارکات و مایحتاج حوثیها، حماس، حزبالله لبنان، حشدالشعبی عراق، و مزدوران شبهنظامی جمهوری اسلامی ایران در سوریه حتی در دوران تحریمها و همهگیری کرونا متوقف نشد. جمهوری اسلامی ایران با ژست ملیگرایی (تولید واکسن در ایران) از خرید واکسن به اندازه کافی سر باز زد تا بتواند پروژه گسترشطلبیاش را تامین کند. دستگاه تبلیغاتی نظام بدون دلیل خامنهای را «ولی امر مسلمین جهان» نمینامد.
گرایش ضدامریکایی
کادر وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران در هیچ دورهای تا این حد به رویارویی نظامی و تروریستی با نیروهای ایالات متحده در سراسر دنیا تا حد ترور ترامپ و پمپئو (اجرای عدالت) باور نداشته است. وزیر خارجه دولت رئیسی و نمایندگان این وزارتخانه رسما از این موضوع سخن گفتهاند.
سرمایهداری خودی
امروز سرمایهداری در ایران نیست که به نظام وفادار نباشد و امکانپذیر نیست که کسی سرمایهاش را در جهت مخالفت با نظام به جریان بیندازد. وقتی رئیس قوه قضاییه میگوید «با اقتصاد دولتی به جایی نمیتوان رسید» (الف ۲۴ شهریور ۱۴۰۰)، منظور وی آزاد گذاشتن دست بخش خصوصی مستقل نیست، بلکه انتقال اموال عمومی به خودیهاست. ثروت و درآمدهای بالا در جمهوری اسلامی ایران به خودیها تعلق دارد. این درسی است که حاکمان جمهوری اسلامی ایران از کمک بازاریان به خود در دوران انقلاب گرفتهاند.
گسترش سلاحهای کشتار جمعی
دولت طراز مکتب جمهوری اسلامی ایران تا تامین مواد لازم برای ساختن بمب اتمی یک ماه فاصله دارد. برنامه اتمی جمهوری اسلامی ایران از آغاز آن متوجه به تولید سلاح بوده است و در صورت تداوم نظام، بهرغم دروغ فتوای اتمی رهبر، روزی این موضوع محقق خواهد شد. همّ و غم نظام بر خرید و تجهیز موشک و پهپاد و دادن آنها به نایبان خود در منطقه، متوجه به تهدید اروپا و رقبای منطقهای است.
ماشین تبلیغات
امروز در ایران پدیدههایی به اسم فرهنگ و هنر و آموزش عمومی و دانشگاهی و رسانه، وجود خارجی ندارند. هر چه هست، ابعادی از تبلیغات سیاسی به فرمها و صورتهای متفاوت است. مقاومتهایی نیز اگر در گذشته وجود داشت، به انتها رسیده است و مخالفان این روند عموما به خارج مهاجرت کردهاند. تنها مقاومتی که در ایران دیده میشود، مقاومت اقشار ضعیف در برابر نخبگان فاسد و رانتخوار است. حکومت جمهوری اسلامی ایران بعد از سرکوب جنبش سبز، دیگر تهدیدی از سوی روشنفکران و دانشگاهیان احساس نمی کند.
ایرانی-اسلامی
همه برنامههای مهندسی فرهنگی و اجتماعی جمهوری اسلامی ایران، از اسلامیسازی دوران خمینی به «ایرانی-اسلامی»سازی دوران خامنهای گذر کردند. شیعیگری که در ایران به سطح دولت ارتقا یافته است، فرقهگرایی خود را برای ایرانیان عنصری ایرانی نیز معرفی میکند. طرفداری از «نظام» به یکی از عناصر وطن دوستی تبدیل شده است.
عدالت اجتماعی
همه شعارها و برنامههای اعلام شده جمهوری اسلامی ایران در حوزه اقتصاد ظاهری سوسیالیستی دارند: از تولید مسکن اجتماعی از سوی دولت احمدینژاد و رئیسی تا آب و برق مجانی برای محرومان در دوران روحانی، و از توزیع جهیزیه از سوی سپاه تا توزیع اقلام خوراکی و آموزشی به برخی استانها. دولت روحانی هیچگاه برنامه آزادسازی اقتصادی نداشت و به همین علت نقد آن با این عنوان از سوی سوسیالیستها نابجاست. سوسیالیسم جمهوری اسلامی ایران البته از نوع ولایتی آن است: بردن آب از سرچشمه و توزیع قطراتی در پایان جوی آب میان تشنگان.
ارعاب دائمی
در طول دهه ۹۰ خورشیدی هفتاد و دو بازداشتی در اختیار قوه قضاییه جان خود را از دست دادهاند که دو سال و سه ماه آن تحت مدیریت رئیسی بوده است. در چهل سال گذشته، ۵۴۰ مخالف از سوی عمّال جمهوری اسلامی ایران ربوده یا ترور شدهاند. جمهوری اسلامی ایران از حیث اعدام معمولا در سه کشور بالای لیست اعدام کنندگان قرار داشته است. همه دستاندرکاران این قتلها و تروها و آدمرباییها در دولت رئیسی گرد هم آمدهاند.
کیش شخصیت
ابراهیم رئیسی تنها رئیس دولتی است که خامنهای را امام خواند و برنامهاش موبهمو اجرای خواستهای خامنهای است. همکاران او نیز همه دستپروده بیت هستند. امروز قوای سهگانه شبانهروز از عظمت خامنهای و دستاوردهای بزرگ رهبری وی سخن میگویند.
متاسفانه دولتهای غربی به جای آن که مثل چرچیل قاطعانه در برابر حکومت فاشیستی خامنهای-رئیسی بایستند، مشی چمبرلین را اتخاذ کردهاند؛ یعنی سیاست خشنودسازی برای پرهیز از تنش و جنگ و تداوم معاملات تجاری. برجام، ایرانیان ضدفاشیسم را به یاد قرارداد مونیخ میان بریتانیا و آلمان نازی میاندازد. اگر میخواهید ببینید رسانههای دولتی فارسیزبان خارج کشور و رسانههای غربی تا چه حد به مسئولیت حرفهای خود در برابر حکومت فاشیستی خامنهایرئیسی عمل میکنند، میزان گزارشدهی آنها از ده موضوع فوق را درباره نظام جمهوری اسلامی ایران دنبال کنید. آنها اکثرا به دنبال عادیسازی رژیم فاشیستی در ایران هستند تا نشان دادن واقعیت آن.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله، نظر نویسنده بوده و سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمیکند.