گزارشی از زندان، شکنجه و تجاوز؛ زنانی که دربرابر جمهوری اسلامی ایستادند


فهرست زنان زندانی سیاسی و عقیدتی که جمهوری اسلامی در سال‌های اخیر با زندان و شکنجه نتوانسته است صدای آن‌ها را خاموش کند، بلندبالا است. شاید نتوان نام تک‌تک آن‌ها در یک گزارش ثبت کرد اما در یک دهه گذشته، هفته و ماهی نبوده که روایت ایستادگی این افراد در اشکال مختلف را از درون بند زنان زندان‌های مختلف جمهوری اسلامی ایران نشنیده باشیم. برای مثال، در روزهای اخیر وضعیت نگران‌کننده سهیلا حجاب که خود همواره یکی از زنان زندانی بوده که با انتشار نامه‌های مختلف و اعتصاب غذا صدای سایر زنان زندانی شده است، بار دیگر وضعیت ناگوار زندانیان سیاسی و عقیدتی در جمهوری اسلامی ایران را در کانون توجه قرار داده است.
بی‌شک در این گزارش امکان آوردن نام تمام زنان زندانی عقیدتی و سیاسی در جمهوری اسلامی ایران نبود وگرنه زندان‌های این حکومت اسلامی به‌خصوص در شهرستان‌ها، زنان شجاع بسیاری را در خود محبوس کرده است که روایت ایستادگی هر یک دقت و شرحی مجزا می‌طلبد.

گزارشی از زندان، شکنجه و تجاوز؛ زنانی که دربرابر جمهوری اسلامی ایستادند

آنچه قلیان در شرح وضعیت زندانیان زن در زندان‌های اهواز و بوشهر نوشت، به سندی از اوج بی‌رحمی در زندان‌های جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد

فهرست زنان زندانی سیاسیکه جمهوری اسلامی با زندان و شکنجه نتوانسته صدای آن‌ها را خاموش کند، بلندبالا است–تصویر: با استفاده از خبرگزاری‌های داخلی

مروری بر تاریخ مبارزه‌های سیاسی، اجتماعی و عقیدتی علیه اجبار، محدودیت و تبعیض نشان می‌دهد که نقش زنان در این جریان چنان پررنگ است که دست‌کم در دهه‌های اخیر، اعتبار این مقاومت را باید بیشتر به نام آنان سند زد. مسئله مبارزه این زنان تنها ایستادگی برابر سرکوب نبوده، بلکه اصل موضوع نپذیرفتن بی‌عدالتی به هر قیمتی است که سبب شده روایت مقاومت آن‌ها الهام‌بخش باشد.

از ابتدای انقلاب ۵۷ و سال‌های هولناک دهه ۶۰، این زنان بودند که با افشای تجاوزها و شکنجه‌های فوق تصور انسانی در زندان‌ از جنایت‌ها درون این مکان‌ها پرده برداشتند. همان‌طور که نخستین اعتراض بزرگ به محدودیت‌های شهروندی در جمهوری اسلامی ایران را نیز زنان برپا کردند. به این ترتیب در طول دهه ۶۰، موضوع شکنجه و تجاوز عوامل امنیتی به زندانیان زن در جمهوری اسلامی ایران و مقاومت آن‌ها بارها در جوامع بین‌المللی و سازمان عفو بین‌الملل تایید شد؛ هرچند محدودیت‌های رسانه‌ای اجازه نداد نام همه زنانی که در این مسیر ایستادگی و مقاومت کردند در یادها بماند.

اما در دو دهه اخیر، از میان صدها روزنامه‌نگار، نویسنده و فعال سیاسی، اجتماعی و مدنی، زنانی به‌ دلیل مقاومت، افشاگری و ایستادگی در زندان و شجاعت مثال‌زدنی در افشای شکنجه و تجاوز سازمان‌یافته به شهرت رسیدند. نسرین ستوده یکی از این افراد است که سال ۱۳۸۹ و پس از بازداشت غیرقانونی دست به اعتصاب غذا زد. گروهی از فعالان مدنی و برخی از موکلان او در شرایطی که جانش در خطر بود، با انتشار نامه‌ای شکستن اعتصاب غذای او را خواستار شدند و در نهایت، ستوده پس از ۲۸ روز به این اعتصاب پایان داد.

این وکیل دادگستری سال ۱۳۹۱ بار دیگر با اعتصاب غذایی ۴۹ روزه خبرساز شد. او این بار لغو حکم ممنوع‌الخروجی دخترش را می‌خواست. همسر نسرین ستوده در این دوره درباره وضع جسمانی‌ او گفته بود: «اکنون (وخامت) وضع جسمی‌اش به حدی رسیده است که بعید می‌دانم تا ملاقات بعدی بتواند سرپا باشد. سرگیجه، اختلال بینایی، نداشتن تعادل در راه رفتن و فشار پایین علائم هشداردهنده وخامت حال او است؛ در کنار لاغری مفرط.»

در نهایت، بعد از پذیرش خواسته‌ها، او به این اعتصاب غذا هم پایان داد. ستوده که به ۱۱ سال زندان محکوم شده بود، از داخل زندان هم اعتراض به وضعیت دیگر زندانیان را رها نکرد. او به همین دلیل به «صدای بیدار زندان» شهرت یافت.

سال ۱۳۹۲، پس از آنکه ستوده با بخشودگی دوران حبس خود آزاد شد، حکومت هرگز گمان نمی‌کرد با وجود داشتن حکم محکومیت طولانی‌مدت فعالیت‌های مدنی را ادامه دهد. اما ستوده بازهم یک فعال مدنی پیگیر حقوق محکومان و زندانیان بود؛ به طوری که سال ۱۳۹۷ بار دیگر بازداشت و این بار به ۳۸ سال زندان محکوم شد.

در سال ۱۳۹۹، اعتصاب غذای مجدد ستوده در اعتراض به برخوردهای فراقانونی و بی‌اعتنایی متولیان امر به حق آزادی مشروط زندانیان نشان داد که اراده و ایستادگی این زن شکسته نمی‌شود. او از جمله نویسندگان نامه‌ای بود که در آن اصلاح‌ناپذیر بودن ساختار حکومت جمهوری اسلامی ایران اعلام شده بود و انتخاباتی آزاد تحت نظارت سازمان ملل را درخواست می‌کرد.

ستوده تنها زن زندانی ایران نیست که با مقاومتش توجه جامعه جهانی را به ظلم حکومت به حقوق زندانیان و فعالان اجتماعی در جمهوری اسلامی ایران جلب کرده است. سال ۱۳۹۱، ژیلا بنی‌یعقوب، مهسا امیرآبادی، شیوا نظرآهاری، نازنین دیهیمی، بهاره هدایت، نسیم سلطان‌بیگی، حکیمه شکری و ژیلا کرم‌زاده مکوندی با اعتصاب غذا، به توهین زندانبانان به زندانیان اعتراض کردند که مورد توجه افکار عمومی در ایران و جهان قرار گرفت. این اعتصاب در نهایت با تعهد مسئولان حفاظت و بازرسی زندان اوین مبنی بر برخورد با ماموران خاطی و تکرار نشدن این‌گونه مسائل پایان یافت.

بهاره هدایت نیز از جمله چهره‌هایی است که بازداشت‌های مکرر، هرگز او را از مسیرش منصرف نکرده است. هدایت سال‌های ۱۳۸۵، ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ سه بار بازداشت شد و با وجود داشتن احکام متعدد، سال ۱۳۸۸ همپای خانواده زندانیان آن سال جلو زندان اوین تجمع کرد که بازداشت دوباره‌اش را در پی داشت. او این بار به ۹ سال حبس محکوم شد و به همراه مهدیه گلرو به بند زندانیان معتاد انتقال یافت و هرگونه تماس او با خارج از زندان قطع شد. مسئله‌ای که اعتصاب غذای او و گلرو را سبب شد.

هدایت سال ۱۳۹۵ آزاد شد اما بار دیگر در سال ۱۳۹۸ با ضرب‌وشتم ماموران لباس شخصی بازداشت و به زندان ورامین منتقل شد. او بار دیگر در پی اعتراض به ماجرای شلیک سپاه به هواپیمای اوکراینی و در تجمع اعتراضی در دانشگاه امیرکبیر بازداشت و این بار به چهار سال زندان محکوم شد.

مهدیه گلرو نیز مانند بهاره هدایت از جمله زندانیانی بود که پس از هر بار آزادی، به دلیل ادامه فعالیت‌های مدنی خود با احکامی تازه روبه‌رو می‌شد. نامه مشهور گلرو به صادق لاریجانی درباره مسئله مجازات‌های خانوادگی از جمله اعتراض‌هایی بود که خشم قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران را برانگیخت.

نازنین خسروانی، روزنامه‌نگار، نیز با رد نوشتن ندامت‌نامه برای آزادی با حکمی شش ساله مواجه شد. این اقدام او در رسانه‌های جهان بازتاب گسترده‌ای داشت.

از دیگر چهره‌هایی که در این سال‌ها مقاومتش در محافل حقوق بشری بازتاب داشته، آتنا دائمی است. نگهداری وی در سلول انفرادی به مدت ۸۶ روز در سال ۱۳۹۳ و اعتصاب غذا و تبعید او به زندان لاکان رشت هرکدام  مبنای درخواست فعالان حقوق بشر ایران برای برخورد مجامع جهانی با حکومت جمهوری اسلامی ایران بوده است. سال ۱۳۹۶ نیز به دنبال اعتصاب غذای زندانیان سیاسی زندان گوهردشت، کرج آتنا دائمی، گلرخ ایرایی و مریم اکبری‌منفرد از زندان اوین در نامه‌ای رسیدگی به خواسته‌های زندانیان گوهردشت را خواستار شدند. آن‌ها نیز جزو چهره‌های شناخته‌شده مقاومت زنان زندانی در سال‌های اخیرند.

گلرخ ایرایی به دلیل نوشتن داستانی که هرگز منتشر نشد، بازداشت و به شش سال حبس محکوم شد. آنچه بر سر او و همسرش، آرش صادقی، آمد و ایستادگی وی از جمله نمادهای مبارزه زنان ایرانی است. ایرایی در سال ۱۳۹۷ به مدت ۸۱ روز اعتصاب غذا کرد که پس از ۵۰ روز با کاهش چشمگیر وزن و وخامت حال جسمانی به بیمارستان منتقل شد. نهادهای قضایی از طریق تبعید او به زندان ورامین تلاش کردند مانع از اعتراض و افشاگری‌های وی از شرایط زندان‌های جمهوری اسلامی ایران شوند. این مبارز سیاسی سال ۱۳۹۸ از زندان آزاد اما به دلیل تداوم مخالفت علنی با نظام، بار دیگر بازداشت شد. این بار اخبار ضرب‌و‌شتم او هنگام انتقال از زندان قرچک به بند ویژه اطلاعات سپاه در اوین خبرساز شد.

نرگس محمدی نیز از سال ۱۳۸۹ تا امروز همواره یکی از نمادهای مبارزه زنان ایران شناخته شده است. محمدی از جمله زندانیانی است که بارها در حین دوران محکومیتش، به دلیل انتساب اتهام‌های جدید، با افزایش حکم مواجه شده است. چرا که جمهوری اسلامی ایران در تمام این سال‌ها نتوانسته است صدای او را خاموش کند. ممانعت از تماس با فرزندانش از جمله اقدام‌هایی بود که در دوران زندان او، جامعه ایران را به‌شدت متاثر کرد.

وضع بد جسمانی او در این مدت، ضرب‌و‌شتم چندباره‌اش و اظهاراتش درباره آزار جنسی داده شدن در زندان سبب شده است تا او به چهره‌ای نمادین برای فعالان مدنی و حقوق بشر ایران تبدیل شود. محمدی نیز بارها اعتصاب غذا کرده و کتاب «شکنجه سفید» او که حاصل گفت‌وگویش با برخی زنان زندانی مانند نگار افشارزاده، آتنا دائمی، زهرا ذهتابچی، نازنین زاغری، مهوش شهریاری، هنگامه شهیدی، ریحانه طباطبایی، سیما کیانی، فاطمه محمدی، صدیقه مرادی، نازیلا نوری و شکوفه یداللهی است، را می‌توان سندی تاریخی از وضعیت زندان‌های جمهوری اسلامی ایران و شیوه‌های دردناک شکنجه جسمی و روانی محکومان سیاسی و عقیدتی در این حکومت دانست.

زینب جلالیان، زندانی سیاسی کُرد، که تا امروز نزدیک به ۱۵ سال حبس بدون مرخصی را تحمل کرده، از دیگر چهره‌های نمادین مقاومت زنان در زندان‌های جمهوری اسلامی ایران است. او بارها تبعید شده و به دلیل شکنجه با خطر ازدست‌دادن کامل بینایی روبه‌رو است. جلالیان برای احقاق حقوق اولیه خود چند نوبت اعتصاب غذا کرده است.

در ماه‌های اخیر نام سپیده قلیان نیز به فهرست بلندبالای زندانیان زنی که افشاگری‌هایشان تاباندن نور به تاریک‌خانه زندان‌های حکومت اسلامی ایران بوده، اضافه شده است. آنچه قلیان در شرح وضعیت زندانیان زن در زندان‌های اهواز و بوشهر نوشت، به سندی دردناک از اوج بی‌رحمی در زندان‌های جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. نحوه بازداشت همراه با ضرب‌وشتم او در روزهای اخیر نیز نشان می‌دهد این اقدام شجاعانه او تا چه خشم مقام‌های حکومت جمهوری اسلامی ایران را برانگیخته است.

فهرست زنان زندانی سیاسی و عقیدتی که جمهوری اسلامی در سال‌های اخیر با زندان و شکنجه نتوانسته است صدای آن‌ها را خاموش کند، بلندبالا است. شاید نتوان نام تک‌تک آن‌ها در یک گزارش ثبت کرد اما در یک دهه گذشته، هفته و ماهی نبوده که روایت ایستادگی این افراد در اشکال مختلف را از درون بند زنان زندان‌های مختلف جمهوری اسلامی ایران نشنیده باشیم. برای مثال، در روزهای اخیر وضعیت نگران‌کننده سهیلا حجاب که خود همواره یکی از زنان زندانی بوده که با انتشار نامه‌های مختلف و اعتصاب غذا صدای سایر زنان زندانی شده است، بار دیگر وضعیت ناگوار زندانیان سیاسی و عقیدتی در جمهوری اسلامی ایران را در کانون توجه قرار داده است.

همچنین در میان شخصیت‌های مبارزی که صدایشان بازتاب صدای جامعه‌ای در تنگنا است، می‌توان به صبا کردافشاری و مادرش راحله احمدی، از معترضان به حجاب اجباری، اشاره کرد. کردافشاری در چند سال گذشته، بارها به دلیل اعتراض به وضع زندان و تبعیت نکردن از محدودیت‌های جمهوری اسلامی به تحمل حبس انفرادی طولانی‌مدت، تبعید و شکنجه محکوم شده و اعتصاب غذا کرده است.

بی‌شک در این گزارش امکان آوردن نام تمام زنان زندانی عقیدتی و سیاسی در جمهوری اسلامی ایران نبود وگرنه زندان‌های این حکومت اسلامی به‌خصوص در شهرستان‌ها، زنان شجاع بسیاری را در خود محبوس کرده است که روایت ایستادگی هر یک دقت و شرحی مجزا می‌طلبد.

twitter
Youtube
Facebook