علی خامنهای، برای مبارزه و سرکوب همه وجوه تغییرات بنیادین در جامعه ایران، خدای دهه ۶۰ را به قوه قضائیه فرا خواند تا احتمالا آماده تکرار کشتارهای تاریخی این دهه در سالهای نخستین سده ۱۵ باشد.
خدایی که روحانیون حاکم بر ایران در آن دهه خونین، با توسل به آن هزاران نفر را در زندانها قتلعام کردند و با داغ و درفش مخالفانشان را از پا درآوردند.
دهه ۶۰ از سیاهترین دورههای تاریخی ایران است که سراسر با خون، کشت و کشتار و اعدام و حذفها و برخوردهای خشونتبار پیوند خورده است.
با گذشت بیش از سه دهه از آن زمان، خیلی از همین مقامهای فعلی و قبلی جمهوری اسلامی چندان تمایلی ندارند درباره جزئیات آن کشتارها حرفی بزنند و تا آنجا که توانستهاند سعی میکنند آثار این جنایت خونبار را از بین ببرند.
ابراهیم رئیسی که سال گذشته با حمایت و برنامهریزی پیدا و پنهان تیم خامنهای بر مستند قوه مجریه تکیه زد، یکی از مهمترین بازیگران آن دهه در کشتارهای هدفمند است.
رئیسی حالا بر مسند قوهای تکیه زده که مدعی است میخواهد با مفسدان برخورد کند و مانع از وقوع رانت شود و برای مردم ایران رفاه و امنیت و آسایش به ارمغان بیاورد.
ادعایی که در کمتر از ۱۰ ماه بسیاری از واقعیتهای آن برای مردم روشن شد و ناکارآمدی این دولت «جوان انقلابی» را در عمل نشان داد.
دولت «جوان انقلابی» اسم رمز خامنهای در پروژه پوستاندازی نیروها در بدنه جمهوری اسلامی است، با این هدف که نیروهای پیر و سالخورده و کمانگیزه را حذف و به جای آنها از نیروهای جوانی بهره بگیرد که هم انگیزههای بالای سیاسی و ایدئولوژیک دارند و هم در اتخاذ سختترین و خونبارترین تصمیمها تعلل و تزلزلی در اراده آنها دیده نمیشود.
این پوستاندازی در ابتدا از برخی نهادهای زیر مجموعه رهبر جمهوری اسلامی آغاز شد، سپس به مجلس رسید و سال ۱۴۰۰ هم سراغ قوه مجریه رفت و پروژه پیش رفت.
خامنهای در همان سال هم غلامحسین محسنی اژهای را به ریاست قوه قضائیه منصوب کرد. فردی که در سرکوب و صدور احکام غیر انسانی دستکمی از رئیسی و سایر روسای قوه قضائیه ندارد.
از قرائن و شواهد چنین پیداست که بخش قابل توجهی از این پروژه خامنهای به اجرا درآمده و نیروهای «جوان انقلابی» در این ساختارها جایگزین و جاگیر شدهاند.
تشدید وخامت همهجانبه حال و روز مردم ایران هم بیارتباط با آزمون و خطای این جوانانی که سابقه اجرایی خاصی ندارند و تخصص ویژهای هم ندارند، نیست.
ملاک و معیار بسیاری از برکشیدههای جوان حزبالله در سه قوه و نهادهای حاکمیتی در این پروژه هم میزان و درجه ولایتپذیری و پایبندی آنها به اصول متصلب جمهوری اسلامی است.
نتایج این تصلب به روشنی در تصمیمها و سیاستگذاریهای جنجالبرانگیز، حاشیهساز و غیر تخصصی مجلسیها و دولتیهای انقلابی دیده میشود.
مجموعه تصمیمهایی که به نظر میرسد اصول جمهوری اسلامی، ملاحظات علی خامنهای و مصالح روحانیون و مذهبیها در تصویب و ابلاغ آنها نقشی اساسی ایفا کرده است.
از مجموعه اظهارنظرها و موضعگیریهای خامنهای چنین برمیآید که او از عملکرد «انقلابی» این دو نهاد تا اینجای کار رضایتی نسبی دارد و با توجه به همه محدودیتها و واقعیتهای موجود، به عملکرد این دو نهاد نمره مثبتی میدهد.
در این میان میماند قوه قضائیه که میداندار اصلی کشتارهای دهه ۶۰ در پوشش قانون بود و حالا با گذشت یک سال از انتصاب غلامحسین محسنی اژهای به ریاست این قوه، به نظر میرسد خامنهای از عملکرد این قوه همچون دوران دهه شصت چندان راضی نیست و از این قوه مشت آهنین میخواهد.
خامنهای روز سهشنبه هفتم تیر در دیدار با مدیران این قوه× تاریخ درگیریها، ناآرامیها و کشت و کشتارهای دهه ۶۰ را یادآور شد و خطاب به آنها گفت خدای این دهه، خدای سال ۱۴۰۱ هم هست.
او گفت که «ما در سال ۶۰، در مقابل این همه حادثه و شدّت عمل توانستیم روی پای خودمان بِایستیم و دشمن را ناامید کنیم، امروز هم میتوانیم؛ خدای سال ۶۰، همان خدای امسال است».
خامنهای بیآنکه توضیحی درباره نحوه عبور جمهوری اسلامی از دهه شصت بدهد، از «سنت الهی» نام برد که به گفته وی در این راه پشتیبان روحانیون حاکم بر ایران بوده است.
او در سخنان خود به طور تلویحی وضعیت متزلزل و سست کنونی نظام جمهوری اسلامی در جامعه ایران را با دهه شصت مقایسه کرد و در ارتباط با همین «سنت الهی» از قوه قضائیه خواست با کسانی که «ذهن مردم» ایران را «خراب» میکنند، برخورد کنند.
خامنهای همچون بسیاری دیگر از روحانیون حاکم بر ایران، رویگردانی رو به گسترش مردم از نظام جمهوری اسلامی را ناشی از تبلیغات و برنامههای «دشمن» میدانند و هیچ مسئولیتی متوجه چهار دهه حکمرانی خود در بروز چنین شرایطی نمیدانند.
این روحانیون هر روز با آشکارتر شدن عواقب و آسیبهای نظام جمهوری اسلامی برای ایران، همچنان میخواهند بر مسند قدرت بمانند و از مردم هم میخواهند هر طور که شده شرایط را تحمل کرده و همچنان یار و پشتیبان آنها باشند.
سخنان روز گذشته خامنهای میتواند حاوی این پیام هشدار آمیز به مردم ایران باشد که چنانچه نخواهند این نظام را تحمل کرده و از آن گذر کنند، باید منتظر خدایی باشند که در دهه شصت به نام او هزاران نفر قتلعام شدند.