طی چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی در ایران، ریاست جمهوری آمریکا بین سه دموکرات و سه جمهوریخواه دست به دست شده است. ۳۷ سال پیش گروگانگیری آمریکاییها در ایران جرقه دشمنی را زد و بیاعتمادی و سیاستهای خصمانه و گاه بخت نامساعد، آتش این دشمنی را شعلهور کرد. حتی تماس تلفنی بیسابقه روسای جمهور دو کشور و توافق تاریخی هستهای هم نتوانست آن طور که خیلیها انتظار داشتند آبی روی این آتش بریزد. رئیس جمهور بعدی آمریکا همزمان با تولد یک سالگی اجرای برجام سوگند میخورد، اما دو نامزد هیچکدام چشمانداز روشنتری برای روابط ترسیم نکردهاند. (روی عکسها کلیک کنید – نسخه موبایل، متنی است)
-
جیمی کارتر
دموکرات، ۱۹۸۱-۱۹۷۷
جیمی کارتر میراثدار روابط ظاهرا قرص و محکمی بود که ریچارد نیکسون، رئیس جمهور قبلی و هنری کیسینجر، مشاور امنیت ملی او با شاه ایران برقرار کرده بودند. اما تنها دو سال بعد از شروع ریاست جمهوری کارتر، در ایران انقلاب شد، شاه رفت و آیتالله خمینی به قدرت رسید.
مواضع رهبر جدید ایران و روحانیون حکومتی مانع از نزدیک شدن کاخ سفید به دولت مهدی بازرگان شد و حمله به سفارت آمریکا ۹ ماه بعد از انقلاب و گروگانگیری کارکنان و دیپلماتهای آمریکایی، چشمانداز هرگونه رابطهای را تیره و تار کرد.
آمریکا روابط خود را با ایران قطع و تمام داراییهای دولت ایران را در ایالات متحده مسدود کرد. تلاشها و تهدیدهای دولت کارتر برای آزادی گروگانها – از عملیات طبس تا مذاکرات پشت پرده – تا مدتها بینتیجه ماند و یک سال بعد از آغاز بحران، گروگانگیری به پاشنه آشیل مبارزات انتخاباتی کارتر برای دور دوم ریاست جمهوری او تبدیل شد.
کارتر انتخابات ۱۹۸۱ را به رونالد ریگان که وعده برخورد شدید با ایران را می داد، باخت. توافق الجزایر برای آزادی گروگانها میان ایران و آمریکا تنها یک روز مانده به پایان دوره کارترامضا شد و تنها حسرت این پیروزی دیپلماتیک به او رسید.
-
رونالد ریگان
جمهوریخواه، ۱۹۸۹-۱۹۸۱
لحظاتی بعد از اجرای مراسم سوگند ریاست جمهوری رونالد ریگان، گروگانهای آمریکایی در ایران آزاد شدند، اما آمریکا همچنان ‘شیطان بزرگ’ باقی ماند.
ریگان در حالی پا به کاخ سفید گذاشت که تنها چند ماه از آغاز جنگ عراق با ایران گذشته بود؛ جنگی که تا اواخر دوران ریاست جمهوری اش با او همراه بود. پیشروی های ایران دو سال بعد ازشروع جنگ، دولت ریگان را نگران کرد و آمریکا حمایت از صدام و فشار برای جلوگیری از دسترسی ایران به بازار جهانی سلاح را تشدید کرد.
نقطه عطف روابط ایران و آمریکا در دوره دوم ریاست جمهوری ریگان رسوایی ایران- کنترا یا ماجرای مک فارلین بود: مذاکرات مخفی واشنگتن با تهران که در میانه جنگ و با هدف فروش مخفیانه سلاح به ایران از طریق کانالی اسرائیلی آغاز شد. قرار بود ایران در مقابل به آزادی گروگانهای آمریکایی از دست حزبالله در لبنان کمک کند. هدف سیاسی کاخ سفید هم نزدیک شدن به بازیگران میانهرو درصحنه سیاسی ایران و دور کردن تهران از مسکو بود.
اما این برنامه مخفی با آشکار شدن این که سود فروش سلاح به شورشیان نیکاراگوئه میرسد شکست خورد و به بحران و رسوایی بزرگ دوره دوم ریاست جمهوری ریگان تبدیل شد. زمانی که او کاخ سفید را ترک کرد هنوز آمریکایی ها در لبنان گروگان بودند.
اما تلخترین خاطره ایرانیها از دوره ریاست جمهوری ریگان به روز ۱۲ تیر سال ۱۳۶۷ برمی گردد. آن روز ناو آمریکایی وینسنس بعد از چند ماه تنش دو کشور در خلیج فارس، هواپیمای مسافربری پرواز ۶۵۵ ایرانایر به مقصد دوبی را با موشک هدف گرفت و تمام ۲۹۰ مسافر آن را کشت. آمریکا گفت که ایرباس را با جنگنده اشتباه گرفته اما هرگز عذرخواهی نکرد. جنگ ایران و عراق دو ماه بعد تمام شد.
-
جورج بوش پدر
جمهوریخواه، ۱۹۹۳-۱۹۸۹
دوران چهارساله ریاست جمهوری جورج بوش پدر در آمریکا با دوره اول ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی در ایران همزمان بود. بعد از تنشهای ایران و آمریکا در پایان دوره ریگان و جنگ ایران و عراق، تهران و واشنگتن فاصله از یکدیگر را حفظ کردند. مرگ آیت الله خمینی و انتقال رهبری هم باعث شده بود سیاست خارجی ایران تحتالشعاع تحولات داخلی قرار بگیرد.
در ابتدای پاییز سال ۱۹۸۹ و تنها چند ماه قبل از حمله صدام به کویت، گزارش رسمی سازمانهای امنیتی آمریکا که به امضای رئیس جمهور وقت رسید، همچنان ایران را بزرگترین تهدید منطقهای برای آمریکا میدانست. به همین دلیل جورج بوش پدر از همان ابتدا سیاست توسعه روابط با عراق، رقیب منطقهای ایران را در دستور کار خود قرار داد. اما این سیاست خیلی زود شکست خورد و کمتر از یک سال بعد عراق کویت را اشغال کرد.
آمریکا تا ماه ها همچنان تلاش می کرد با دیپلماسی و تحریم ماجرا را حل و فصل کند، اما در نهایت جورج بشر پدر به زور متوسل شد و عملیات ‘توفان صحرا’ را با همراهی متحدانش علیه صدام آغاز کرد. به عقیده بسیاری، وجود دشمن مشترک در آن زمان، بهترین موقعیت برای نزدیکی ایران و آمریکا را فراهم کرد اما دشمنی و بیاعتمادی عمیقتر از اینها بود و ایران تنها به اعلام بیطرفی در جنگ بسنده کرد. صدام شکست خورد اما آمریکا همچنان فکر میکرد عراق نباید آن قدر تضعیف شود که نتواند توازن قدرت با ایران را برقرار کند.
فتوای آیتلله خمینی علیه سلمان رشدی و قتل شاپور بختیار هم از جمله وقایعی بود که در دوره ریاست جمهوری بوش پدر رخ داد و فاصله ایران و غرب را بیشتر کرد.
-
بیل کلینتون
دموکرات، ۲۰۰۱-۱۹۹۳
میراث ۱۴ سال خصومتی که رهبران ایران و آمریکا تلاش چندانی برای فرونشاندن آن نکرده بودند به بیل کلینتون رسید. کابینه او که عراق را هم به عنوان دشمن تازه آمریکا در منطقه به ارث برده بود، همچنان ایران را به دلیل حمایت از گروههایی مثل حزبالله و حماس تهدیدی برای منافع آمریکا و متحدانش میدانست.
او ۱۴ ماه بعد از به قدرت رسیدن، در ماه مارس ۱۹۹۵، تحریمهای سختتری با هدف جلوگیری از سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز ایران وضع کرد. دو ماه بعد از آن باز هم پیچ تحریمها را سفتتر کرد تا تقریبا هیچ روزنهای برای امکان سرمایهگذاری و تجارت در ایران نماند.
یک سال بعد نوزده آمریکایی در انفجار برجهای خبر در عربستان کشته شدند. موج این انفجار چند سال بعد و در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی به روابط ایران و آمریکا رسید؛ زمانی که انگشت اتهام آمریکا گروههای مرتبط با سپاه پاسداران را نشانه رفت.
خاتمی که ازنگاه دولت آمریکا سیاست تنشزدایی را با دعوت به ‘گفتوگو با مردم آمریکا’ و طرح ‘گفتوگوی تمدنها’ در پیش گرفته بود، در نهایت نتوانست حریف رهبر و مخالفان داخلی شود و چند بار تلاش برای گفتوگوی مستقیم و ‘بدون پیششرط’ با ایران در دوره کلینتون بینتیجه ماند. پیامدهای انفجار خبر هم که تا چند سال ادامه داشت، دلیل دیگری بود تا گفتوگو همچنان پشت صف انفجار و تهدید و بیاعتمادی قرار بگیرد.
با وجود این اواخر دوره دوم کلینتون بود که مادلین آلبرایت ، وزیر خارجه او رسما و برای اولین بار به خاطر دست داشتن آمریکا در کودتا علیه مصدق عذرخواهی کرد و خود کلینتون هم برای در سخنرانی محمد خاتمی در مجمع عمومی سازمان ملل صندلی اش را ترک نکرد. لغو محدود تحریم های صادرات فرش ایران و بعضی مواد غذایی هم در دوره کلینتون صورت گرفت.
-
جورج بوش
جمهوریخواه، ۲۰۰۹-۲۰۰۱
کابینه جورج بوش پسر کابینه جنگ بود. او طی دو سال به دو همسایه غربی و شرقی ایران – افغانستان و عراق – حمله کرد و در میان دو حمله، ایران را ‘محور شرارت’ خواند. این در حالی بود که همکاری تهران و واشنگتن برای تشکیل دولت تازه در افغانستان بعد ازسقوط طالبان، کورسویی از امید به بهبود روابط را روشن کرده بود.
افشای فعالیت های هستهای مخفی ایران در تابستان سال ۲۰۰۲ ضربه نهایی را وارد کرد و با وجود عقبنشینی های ایران در سالهای اول مذاکرات اتمی، روی کار آمدن محمود احمدینژاد در سال ۲۰۰۵ و از سرگیری فعالیتهای هستهای حساس، دیوار بیاعتمادی را بلندتر کرد. در این میان کمکهای بشردوستانه آمریکا به زلزلهزدگان بم در اواخر سال ۲۰۰۳ و دیدار سفرای ایران و آمریکا در عراق برای گفتوگو درباره وضعیت عراق بعد از سقوط صدام هم کمکی به گرمی روابط نکرد.
کمتر از یک سال بعد از ریاست جمهوری احمدی نژاد، کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه بوش، برنامه هستهای ایران را بزرگترین چالش آمریکا خواند و در همین سالها بود که جمله معروف ‘تمام گزینهها برای ایران روی میز است’ بارها و بارها شنیده شد.
همزمان با قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران، آمریکا هم تحریمهای خود علیه ایران را، هم به خاطر برنامه هستهای و هم به اتهام حمایت از تروریسم تشدید کرد و بانکهای ایرانی را هم هدف گرفت.
از دیگر میراثهای دولت بوش سیاستی بود که با عنوان حمایت از آزادی بیان یا فضای باز سیاسی در ایران پایه گذاشت و بر اساس آن از فعالیتهای رسانهای و اجتماعی مخالفان و معترضان حکومت در خارج از کشور حمایت میکرد. ایران این حمایتها را نشانی از تلاش آمریکا برای براندازی نرم جمهوری اسلامی میدانست.
-
باراک اوباما
دموکرات، ۲۰۱۷-۲۰۰۹
دوران ریاست جمهوری باراک اوباما با پیام تبریک بیسابقه محمود احمدینژاد شروع شد، با نامهنگاریهای غیرمنتظره با رهبر ایران همراه بود و با توافق تاریخی هستهای ایران به پایانش نزدیک شد. اما در نهایت هیچ یک از اینها نه از دشمنی آمریکا در چشم رهبر ایران کم کرد، نه ایران را از صدر فهرست کشورهای حامی تروریسم در آمریکا پایین آورد.
اوباما که در مبارزات انتخاباتی و بعد از رسیدن به ریاست جمهوری گفته بود که مصمم است یخ سیساله روابط را بشکند، در دو سال اول دو نامه به رهبر ایران نوشت و دو نامه از احمدی نژاد دریافت کرد. رهبر ایران نامه دوم او را بی پاسخ گذاشت و او هر دو نامه احمدینژاد را.
شش ماه از ریاست جمهوری اوباما نگذشته بود که انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ صحنه سیاسی ایران را تغییر داد. شیوه موضعگیری رئیس جمهور آمریکا علیه سرکوب معترضان نتایج انتخابات، هم حکومت ایران را شاکی کرد و هم معترضان را.
او همچنان پیام های نوروزی دلگرمکننده می فرستاد، اما تاکید میکرد که گزینهها هم روی میز است. ناتوانی دو طرف در پیشبرد دیپلماسی به موثرترین تحریمهای هستهای آمریکا و اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۲ منجر شد که تولید و صادرات نفت ایران و کسب درآمد از این راه را برای ایران به شدت دشوار میکرد.
با وجود بنبست در گفتوگوهای رسمی، مذاکرات محرمانه دو کشور با وساطت پادشاه عمان در سال ۲۰۱۱ آغاز شد و ادامه پیدا کرد. دو سال بعد حسن روحانی رئیس جمهور شد و وعده داد که پرونده هستهای را میبندد. نامهای که اوباما در اوایل ریاست جمهوری روحانی به او نوشت بیپاسخ نماند و در اوایل پاییز ۲۰۱۳ دو رئیس جمهور برای نخستین بار در تاریخ انقلاب ایران با هم تلفنی صحبت کردند.
این تماس و مذاکرات دو جانبه وزرای خارجه دو کشور عتاب رهبر ایران را به دنبال داشت، اما انتقادهای آیتالله خامنهای مانع از آن نشد که مجوز توافق هستهای را بعد از دو سال مذاکره نفسگیر صادر کند. با وجود این در آستانه سالگرد اجرای توافق، رهبر ایران به هیچ وجه از عملکرد آمریکا راضی نیست و تاکید میکند که شعار ‘مرگ بر آمریکا’ همچنان شعار مورد تایید اوست.
-
دونالد ترامپ
نامزد جمهوریخواه
دونالد ترامپ سیاست خارجی باراک اوباما را ‘فاجعه محض’ میداند و توافق هستهای ایران را یکی از بدترین توافقهایی که در تاریخ امضا شده است. او اوایل مبارزات انتخاباتی اش گفت که اگر رئیس جمهور شود این توافق را ملغی خواهد کرد و با چند برابر کردن تحریمها، برای توافقی مذاکره خواهد کرد که مثل اولی ‘مایه خنده’ نباشد.
او مدتی بعد از ادعای لغو توافق کوتاه آمد ولی همچنان تیغ حملات را در مناظرههای انتخاباتی تیزتر کرد. حرفها و وعدههای او درباره ایران بیش از آن که برنامهای مشخص و سیاستی مدون را تداعی کند، گیجکننده و به گفته بسیاری نشانگر نوعی بلاتکلیفی است. او چند ماه پیش مدعی شد که آمریکا هواپیمایی با ۴۰۰ میلیون دلار پول نقد برای ایران فرستاده، اما چند روز بعد عذرخواهی کرد و گفت اشتباه کرده است.
ترامپ همچنین بارها گفته است که وضعیت عراق به نفع ایران است و در مناظره هایش هم تاکید کرده که عملیات موصل در نهایت فضا را برای فعالیت ایران در عراق باز خواهد کرد.
با وجود تندی لحن او در قبال ایران، تمرکز ترامپ روی سیاست داخلی و شخصی شدن دعواها در مبارزات انتخاباتی باعث شد او موضوع پرنده هسته ای ایران را به شکلی برنامهریزی شده و هدفمند – آن طورکه دلخواه مخالفان توافق در حزب جمهوریخواه بود – به یکی از بحثهای اصلی سیاسیت خارجی انتخابات تبدیل نکند. بعضی معتقدند اگر سیاستمدار دیگری از جریان اصلی و سنتی جمهوریخواهان نامزد می شد، برنامه هستهای نقشی محوری تر در بحثها داشت و به طور موثرتری هدف قرار میگرفت.
-
هیلاری کلینتون
نامزد دموکرات
نامزد دموکراتها از اصل توافق هستهای ایران دفاع میکند و بارها در جریان مبارزات انتخاباتی نقش خودش را در حصول این توافق یادآوری کرده است. او میگوید که وقتی وزیر خارجه شده ایران چند هفته تا دستیابی به مواد لازم برای ساخت بمب فاصله داشته، اما آمریکا در زمان وزرات او سنگینترین تحریمها را علیه ایران وضع کرده و برنامه هستهای ایران را ‘بدون شلیک یک گلوله’ محدود کرده است.
مذاکرات محرمانه ایران و آمریکا در عمان که گفته میشود زمینهساز احیای مذاکرات هستهای ایران و پنج به علاوه یک بود، در زمان تصدی کلینتون در وزارت امور خارجه آمریکا عملی شد.
با وجود این کلینتون موضع سفت و سختی در قبال شیوه اجرای توافق هستهای دارد و می گوید که اگر رئیس جمهور شود، مو را از ماست خواهد کشید و به ایران اجازه کوچکترین تخلفی نخواهد داد. او می گوید که مبنای کارش بر بیاعتمادی به ایران خواهد بود.
شاید بتوان اختلاف نگاه کلینتون و اوباما به ایران را در سندی دید که ویکیلیکس از صحبتهای سه سال پیش کلینتون، یک ماه بعد از تماس تلفنی باراک اوباما و حسن روحانی، منتشر کرده است. کلینتون در آنجا میگوید که روحانی به این دلیل در انتخابات آن سال پیروز شده که رهبر ایران و سپاه پاسداران اجازه انتخاب او را دادهاند و دلیل این مجوز هم تاثیر مخرب تحریمها بوده است. او معتقد است که انتخاب روحانی ترفندی برای گرفتن امتیاز و حداقل کردن تاثیر تحریمها بوده است. این در حالی است که شواهد نشان میدهد که در آن روزها کابینه اوباما روی کار آمدن آقای روحانی را نتیجه قدرت گرفتن نیروهای میانهرو در ایران و نشانه تغییری داخلی میدانست.