آزادی گروگانهای آمریکایی از بازداشت ایران در هفته اخیر در خانه ما خبر مهمی بود. رژیم ایران همسرم نازنین را در سال ۲۰۱۶ دستگیر کرد و درست ماه مارس سال گذشته او را به ما برگرداند.
تماشای پایین آمدن افراد از پلههای هواپیما و رفتن آنها به سوی آزادی تمام خاطرات سال گذشته را برای خانواده ما زنده کرد. من در استودیوهای خبری تلویزیونی متعدد تحلیلهای خشکوخالی ارائه میدادم. و بعد، آغوش لرزان آرامش را دیدم و ناگهان آن احساسات یادم آمد- آن حس رهایی. سرانجام، بعد از آن همه سال، احساس امنیت میکردند.
بازگشت به حالت عادی خیلی طول میکشد. اما این نخستین گام معجزهآسا و سرنوشتساز زندگی است.
قرار بازگرداندن آنها به خانه به درازا کشیده بود. ما از سال ۲۰۱۶ همراه با برخی از این خانوادهها کارزار راه انداخته بودیم. انتظار داشتیم که یکی از این گروگانها با نازنین در هواپیما باشد. همه آنها را پیشتر جا گذاشته بودند.
دوشنبه شب که در آسمان بودند، با تعدادی از خانوادههای گروگانها و فعالان [سیاسی] در زوم جلسه خوبی داشتیم. این [جمع] خانوادهای است که هیچکس دوست ندارد جزو آن باشد و عمق احساسات ما را برمیانگیخت. حتی با وجود خوشحالی، از شدت دشواری این مبارزه برای محافظت از این آدمهای بیگناه واقعا اشک ریختیم. جلب حمایت دولتها نباید تا این حد دشوار باشد.
این معامله در ایالات متحد آمریکا موضوعی جنجالی بود. از دیدگاه ما، بخش عمده آن به دلایل نادرستی رخ داد. بیشتر شبیه یک اختلافنظر داخلی و حزبی بود درمورد اینکه کدام حزب قویتر است، با مفسرانی که به مواضع حامیان متمایل شدهاند. این موضوع یادم آورد که چگونه بخش زیادی از تفسیرهای سیاسی درمورد پرونده نازنین به بوریس جانسون و بحثهای داخلی درباره شایستگی او برای اداره کشور تبدیل شد. گاهی بازیچه سیاسی میشدیم.
به این کمتر توجه میشد که چگونه میتوانیم با گروگانگیری دولتها برخورد موثرتری کنیم. به همان نسبت درباره دو شهروند آمریکایی که باز هم جا ماندند صحبتی نمیشد. نمیدانم چطور بگویم که این جا ماندن چه حسی دارد و وحشت متعاقب آن، بهویژه برای کسانی که در نوبت مرگ ایستادهاند، یعنی چه.
سوالهای جدیای هست که روزنامهنگاران باید درباره روند این مسائل از دولت آمریکا بپرسند؛ اینکه چرا کار برخی از گروگانها را سریعتر از دیگران پیگیری کردند و بازگرداندند، و ایران درمورد امنیت افرادی که در موقعیت خطرناکی قرار دارند چه تضمینهایی به مذاکرهکنندگان داده است؟ [پاسخ به] این سوالها بر امنیت همه افراد اثر دارد.
رسانههای بریتانیا از من خواستهاند درمورد آزادی این گروگانها صحبت کنم. عجیب است که کسی از من نپرسید آیا در مورد وضع شهروندان بریتانیایی که هنوز در ایران بازداشتاند چیزی میدانم یا خیر. هیچکس از من نپرسید چند نفر هنوز آنجا هستند.
این مشکلی است که نادیده گرفته شده است، چون سیاست دولت بریتانیا و دولتهای دیگر هنوز هم این است که تا زمانی که بتوانند، این موارد را سرپوش بگذارند. هنوز هم سوءاستفاده را بیاهمیت جلوه میدهند. حتی زمانی که بهطور قانونی واژه «گروگان» به کار برده میشود، از آن استفاده نمیکنند.
جای تعجب نیست که این مشکل همچنان ادامه دارد. از زمان آزادی نازنین، بیش از ۳۰ تبعه خارجی در ایران دستگیر شدهاند. دولت بریتانیا گروگانگیری ایران را فقط مشکل افراد دو تابعیتی توصیف میکند، نه مشکل «بریتانیاییهای واقعی». از آنجا که ایران به سمت پذیرش انواع گردشگر و حتی دیپلماتهایی با گذرنامههای خاص تمایل پیدا کرده است، بریتانیا مجبور شد توصیههای مسافرتیاش را اصلاح کند.
ماهیت گروگانگیری ایران نیز دگرگون شده است. در سال ۲۰۲۳، ایران اعدام اتباع خارجی را شروع کرد تا حواس پایتختهایی را که داشت با آنها مذاکره میکرد جمع کند. دیپلماسی اعدام تجربه خانوادههای محکوم به اعدام را به شکلی ریشهای تغییر میدهد.
هیئت دوم این هفته وارد نیویورک شد، که ظاهرا بهمثابه بخشی از مذاکرات، اعزام هیئت دولت ایران به مجمع عمومی سازمان ملل متحد طراحی شده بود.
در این گروه چند نفر بودند که بهدلیل نقشی که در کسبوکار گروگانگیری در ایران داشتند، به بریتانیا و دیگران توصیه کرده بودیم آنها را تحریم [مطابق با قانون کانادایی] ماگنیتسکی کنند. هیچیک از آنها هنوز بهدلیل نقشی که در گروگانگیری داشتند تحریم نشده بودند. این هنوز هم جرمی است که سیاستگذاران تمایلی به پذیرفتن آن ندارند.
یکی از آن پیشنهادها دیروز در شبکههای اجتماعی، با افتخار به توانمندی دولت ایران در مذاکره درباره گروگانهای آمریکایی، منتشر شد. از لحن گزنده و گستاخ این پست تعجب کردم. به نظر نازنین، شخصیت کسانی که اکنون نماینده ایران در صحنه جهانیاند بیشتر مایه شرمساری است.
سالها در کارزار [برای آزادی] نازنین خواستار تحریم شدیم. به دادگاه بینالمللی فشار آوردیم. به بریتانیا فشار آوردیم که او را گروگان خطاب کند و اصرار کردیم که مقامهای دولت بریتانیا در کنار او در دادگاه انقلاب حاضر شوند. وزارت خارجه همواره حکم میکرد که بهتر است ایران به چالش کشیده نشود و در عوض، رویکردی آرام در پیش گرفته شود. این گونه بود که نازنین مجبور شد بهعنوان شرط آزادیاش، اعتراف اجباری به نمایندگی از ایران را امضا کند و سوءاستفاده از شهروندان بریتانیایی، که بعد از رفتن او در اختیار ایران باقی مانده بودند، ادامه یافت.
جرمی که مجازات نشود بدتر میشود. دلیل افزایش گروگانگیری فقط اثرگذار بودن آن نیست، بلکه این است که هزینهای ندارد. ما با شکافی در پاسخگویی و مسئولیتپذیری مواجهیم.
پشت درهای بسته، دیپلماتها از این همه قدرت ایران ابراز تاسف میکنند. در ملأ عام، گفتوگوها بر احتمال بازگشت به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) متمرکز است. اغلب این طور به نظر میرسد که هنوز وقاحت ایران را انکار میکنیم، همچنان منتظر رفع مشکل هستیم، و هنوز ترجیح میدهیم بر نشانههای آن سرپوش بگذاریم. حتی در موارد بسیار خطرناک، هیچ فوریتی وجود ندارد.
امروز در نیویورک، کانادا میزبان رویداد جانبی مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای بازنگری در نحوه رسیدگی دولتها به گروگانگیری دولتی است. این موضوع بیش از پیش مطرح میشود که اوضاع بینالمللی کنونی به قدر کافی خوب نیست. این هفته ایالات متحد آمریکا اقدامهای اولیه را برای تحریم گروگانگیران ایرانی انجام داد.
امیدواریم این هفته فرصتی باشد که بعضی سرها از زیر برف بیرون بیاید.
این مقاله ترجمه صحیح و صادقانه از منبع اصلی است و نظرات ابراز شده لزوما نمایانگر نظرات ودیدگاه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.