نقشه شوم حکومت برای مولوی عبدالحمید و مجموعه مسجد مکی


May be an image of 1 person and text

بیش از یک سال از فاجعه جمعه های خونین زاهدان و خاش گذشت.
حاکمیت برای خاموش کردن صدای مولوی عبدالحمید به تطمیع و تهدید روی آورد، اما وقتی با جواب منفی او روبرو شد نقشه دستگیری وی را کشید و شورای عالی امنیت ملی رسما آن را تصویب کرد، اما رهبر جمهوری اسلامی از آنجایی که با روحیات مردم بلوچ آشنایی داشت و این را درک می کرد که در صورت دستگیری آتشفشان خشم مردم بلوچستان فوران خواهد کرد و هزینه بسیار سنگین و جبران ناپذیری به حکومت تحمیل خواهد کرد، دستور داد به جای دستگیری باید مولوی عبدالحمید بی آبرو شود.
ایستادگی مولوی عبدالحمید و دفاع وی از حقوق همه مردم ایران، فارغ از هر دین و مذهب و ایل و تباری، از وی یک شخصیت فراملی وفرامذهبی ساخت؛ چیزی که آتش کینه حاکمیت را شعله ورتر کرد. وی با گذشت بیش از یک سال هنوز بر همان مواضع سابق خود ایستاده است و عقب ننشسته است، و مردم زاهدان نیز ایستادگی و پایمردی خود را به اثبات رساندند و هر جمعه صدای اعتراض خود را بلند کردند و خواهان مجازات عاملان و آمران کشتار جمعه های خونین زاهدان و خاش بودند.

بیش از یک سال از فاجعه جمعه های خونین زاهدان و خاش گذشت؛ حوادثی که در واقع یک رنسانس در تاریخ بلوچستان بود. حکومتی که مست قدرت بود با اشتباه محاسباتی خود دست به فجایعی زد که گمان نمی کرد چنین واکنشهایی را در پی داشته باشد. مولوی عبدالحمید که پیش از آن تاریخ در راستای منافع مردم به صورتی با حکومت مدارا می کرد تا مردم بیشتر ضربه نخورند و به حداقلها راضی بود، با مشاهده این کشتارها سکوت را جایز ندانست و برای همیشه راه خود را از راه حاکمان جدا کرد و همه خطرات را به جان خرید و به عنوان خونخواه شهدای بلوچستان در کنار مردم داغدیده و خانواده های دادخواه ایستاد؛ وی نه تنها صدای مردم مظلوم و رنج کشیده بلوچستان شد، بلکه در جو خفقان حاکم بر کشور صدای همه مردم ایران و اقلیتهای تحت ستم شد و یک تنه در مقابل انواع تهدیدهای حکومتی ایستاد.
حاکمیت برای خاموش کردن صدای مولوی عبدالحمید به تطمیع و تهدید روی آورد، اما وقتی با جواب منفی او روبرو شد نقشه دستگیری وی را کشید و شورای عالی امنیت ملی رسما آن را تصویب کرد، اما رهبر جمهوری اسلامی از آنجایی که با روحیات مردم بلوچ آشنایی داشت و این را درک می کرد که در صورت دستگیری آتشفشان خشم مردم بلوچستان فوران خواهد کرد و هزینه بسیار سنگین و جبران ناپذیری به حکومت تحمیل خواهد کرد، دستور داد به جای دستگیری باید مولوی عبدالحمید بی آبرو شود.
ایستادگی مولوی عبدالحمید و دفاع وی از حقوق همه مردم ایران، فارغ از هر دین و مذهب و ایل و تباری، از وی یک شخصیت فراملی وفرامذهبی ساخت؛ چیزی که آتش کینه حاکمیت را شعله ورتر کرد. وی با گذشت بیش از یک سال هنوز بر همان مواضع سابق خود ایستاده است و عقب ننشسته است، و مردم زاهدان نیز ایستادگی و پایمردی خود را به اثبات رساندند و هر جمعه صدای اعتراض خود را بلند کردند و خواهان مجازات عاملان و آمران کشتار جمعه های خونین زاهدان و خاش بودند.
دستگاههای مختلف نظامی و امنیتی حکومت از جمع کردن اعتراضات مردم و خاموش کردن صدای مولوی عبدالحمید به هر اقدامی دست زدند اما نهایتا مستاصل شدند، تا اینکه بحران غزه پیش آمد و توجه افکار عمومی به وضعیت اسفبار مردم مظلوم غزه رفت. حکومت این را یک فرصت طلایی برای خود دانست و درصدد برآمد تا توطئه ها و نقشه های شوم یک سال گذشته خود را یکی پس از دیگری در این شرایط اجرا کند و روز به روز حلقه محاصره مسجد مکی را تنگ تر کرده و فشار بر مولوی عبدالحمید را افرایش بدهد.
مولوی عبدالحمید مثل استخوانی بزرگ در گلوی حکومت گیر کرده است و برای حذف وی دست به توطئه هایی میزند تا در فرصت مناسب و با هزینه کمتر به اهداف شوم خود برسد؛ نقشه اول حکومت این است که مردم را از مسجد مکی دور و اطراف مولوی عبدالحمید را خالی کند، به این منظور روز جمعه 28 مهر 1402 نیروهای نظامی و امنیتی به همراه بسیجیان که اکثرا از زابلی تبارهای افراطی و عقده ای بودند، به مردم نمازگزار بدون تفکیک سنین حمله کرده و به صورت فله ای با خشونت مردم را بازداشت کردند تا با ایجاد فضای رعب و وحشت بین مردم، جمعیت نمازگزار را کم کنند. گزارشهای مردمی از بازداشتیها حاکی از آن است که عموم مردم نمازگزار در خیابانهای اطراف مصلی و مسجد مکی به صورت فله ای بازداشت شده و به آنها گفته شده جرم شما این است که برای نماز به مسجد مکی رفته اید؛ نباید هیچ کسی به مسجد مکی برود.
توطئه دیگر حکومت این است که هر کسی از مسجد مکی یا مولوی عبدالحمید عکس بگیرد و در فضای مجازی منتشر کند و به نوعی از وی طرفداری کند با او برخورد شود، چنانکه کارشناسان وزارت اطلاعات اوج وقاحت و تنگ نظری خود را آنجا به نمایش گذاشتند که به یک پسربچه دوازده ساله که از مسجد مکی و مولوی عکس می گرفت و در صفحه شخصی خود در اینستاگرام منتشر می کرد، تماس گرفته و او را تهدید به برخورد شدید کرده اند.
حکومت قصد دارد برای خاموش کردن صدای مولوی عبدالحمید رسانه مسجد مکی را به صورت کامل تعطیل کند و افراد شاغل در آن بخش را بازداشت کند، به همین منظور چندین نفر از عکاسان و فیلمبرداران مسجد مکی را یکی پس از دیگری بازداشت کرده است و افرادی که در بخش رسانه ای مسجد مکی فعالیت دارند یا بازداشت شده و یا تحت تعقیب قرار دارند.
نکته ای که لازم به یادآوری است اینکه مولوی عبدالحمید جمعه 4 آبان اعلام کرد از آنجایی که تظاهرات در دیگر شهرها جریان ندارد و فقط مردم زاهدان بیش از یک سال است آن را زنده نگه داشته اند و فریاد خود را بلند کرده اند، فعلا تظاهرات را تعطیل می کنیم و کسی پس از پایان نماز شعار ندهد. وقتی مولوی عبدالحمید با تاکید این مسئله را به نمازگزاران گفت، مردم نیز به حرف ایشان گوش کردند و پس از پایان مراسم نمازجمعه با سکوت کامل به منازل خود برگشتند.
اما حکومت و ارگانهای امنیتی و نظامی در یک غلط فهمی آشکار سکوت مردم را نتیجه فشارها و حضور پرتعداد نیروهای خود دانستند؛ گویا مردم از ترس نیروهای نظامی و امنیتی سکوت کردند و تظاهرات انجام نشد و باید به همین صورت به فشار خود ادامه دهند و حلقه محاصره را تنگ تر کنند، در حالی که این سکوت صرفا بخاطر درخواست مولوی عبدالحمید بود، نه از ترس بازداشت یا سرکوب. مردم بلوچ و خصوصا مردم زاهدان از ترس عبور کرده اند و چیزی برای ازدست دادن ندارند.
واقعیت آن است که مردم بلوچ آتش زیر خاکستر هستند، اگر حاکمیت با محاسبات نسنجیده خود حلقه محاصره مسجد مکی را ادامه و فشار بر مولوی عبدالحمید را افزایش دهد و دست به توطئه بزند، آن وقت دیگر کنترل امنیت استان‌ از دست همگان خارج خواهد شد و چنان آتشی بپا شود که هیچ کسی توان مهار آن را نداشته باشد. مردم بلوچ تاکنون به احترام مولوی عبدالحمید که خواهان آرامش و امنیت است همه رنجها را تحمل کرده و برای حکومت مشکل ایجاد نکرده اند، ولی اگر حکومت به رویه سرکوب و استفاده از قوه قهریه خود ادامه دهد با پیامدها و تبعات امنیتی سنگینی روبرو خواهد شد که آرامش و امنیت برای همیشه از منطقه رخت خواهد بست.

حال وش

twitter
Youtube
Facebook